جواب درس ۱۴ عربی هفتم (همراه ترجمه و معنی)
جواب و معنی درس چهاردهم عربی هفتم
جواب و معنی درس چهاردهم عربی هفتم
انتخاب سریع صفحه :
جواب و ترجمه عربی هفتم / معنی درس چهاردهم عربی هفتم ؛ ترجمه و جواب تمرینات صفحه های ۱۱۰ و ۱۱۱ و ۱۱۲ و ۱۱۳ و ۱۱۴ درس ۱۴ کتاب عربی کلاس هفتم
کلمات درس چهاردهم صفحه ۱۱۰ عربی هفتم
| إذا: هرگاه، اگر | فَتَحَ: باز کرد | فَتَحَتْ: باز کرد «مؤنث» |
| أَراذِل: فرومایگان | قَرُبَ مِنْ: نزدیک شد به |
| أَفاضِل: شایستگان، برترینها | قَصیر: کوتاه |
| بَحَثَ عَنْ: دنبالِ … گشت | لَعِبَ: بازی کرد |
| ثُمَّ: سپس | مسُْلمِ: مسلمان |
| حَصَدَ: درو کرد | مَلَکَ: فرمانروا |
| خُسْران: زیان | مَنْ: هر کس (شرطی) کسی که |
| رَجَعَ: برگشت | واجِب: تکلیف |
| زَرَعَ: کاشت | وَجَدَ: پیدا کرد |
| سَلِمَ: سالم ماند | وَصَلَ: رسید |
| صَعِدَ: بالا رفت | هَلَکَ: هلاک شد |
| طَرَقَ: کوبید | – |
| عُدْوان: دشمنی | – |
معنی درس ۱۴ صفحه ۱۱۱ عربی هفتم

| مفهوم رنگ ها: ماضی ، کلمات پرسشی ، ضمایر منفصل و متصل |
لَعِبَ یاسِرٌ مَعَ أصْدِقائِهِ فی الْمَدرَسَهِ.
ترجمه: یاسر با دوستانش در مدرسه بازی کرد.
رَجَعَ یاسِرٌ إلَی الْبَیْتِ بَعْدَ الظُّهرِ.
ترجمه: یاسر بعد ظهر به خانه بازگشت
هوَ طَرَقَ بابَ الْمَنْزِلِ.
ترجمه: او در خانه را کوبید(زد)
سَمِعَتْ أُمُّهُ صَوْتَ الْبابِ ثُمَّ ذَهَبَتْ وَ فَتَحَت الْبابَ وَ سَأَلَتْهُ:
ترجمه: مادرش صدای در را شنید؛ سپس رفت و در را باز کرد و از او پرسید:
الْأُمُّ: کَیفَ حالُکَ؟
ترجمه: مادر: حالت چطور است؟
الْوَلَدُ: أنَا بِخَیرٍ.
ترجمه: پسر: من خوبم.
الْأُمُّ: ما هیَ واجِباتُکَ؟
ترجمه: مادر: تکالیفت چیست؟
یاسِرٌ: حِفْظُ هٰذِهِ الْجُمَلاتِ الذَّهَبیَّهِ.
ترجمه: یاسر: حفظ کردن این جمله های طلایی
«إذا مَلَکَ الْأراذِلُ؛ هَلَکَ الْأَفاضِلُ.»،
ترجمه: حضرت علی هرگاه فرومایگان فرمانروا شدند (شوند)؛ شایستگان هلاک شدند (میشوند).
«مَن زرَعَ الْعدُوْان؛َ حصَدَ الْخُسْرانَ.»،
ترجمه: هر کس دشمنی کاشت (بکارد)؛ زیان درو کرد. (درو میکند، برداشت کرد، برداشت میکند)
«التَّجْرِبَهُ فَوْقَ الْعِلْمِ.»
ترجمه: تجربه از علم برتر است. تجربه بر فراز علم است. تجربه از علم بالاتر است.
«خَیْرُ الناّسِ، أنْفَعُهمُ للِناّس.»،
ترجمه: بهترین مردم سودمندترین آنها برای مردم است.
«الْمُسْلِمُ،ُ مَنْ سَلِمَ النّاسُ مِنْ لسِانِه وَ یَدِهِ.»،
ترجمه: مسلمان کسی است که مردم از زبانش و دستش سالم بمانند. (در امان باشند.)
«لِسانُ الْمُقَصِّرِ، قَصیرٌ.»
ترجمه: زبان مقصّر، کوتاه است.
معنی بدانیم صفحه ۱۱۲ عربی هفتم
بدانیم: فعل ماضی (۲)
هٰذَا الْوَلَدُ أَخَذَ کتِاباً مِنَ الْمَکتَبَهِ.ترجمه: این پسر از کتابخانه کتابی برداشت. |
هٰذِهِ اللّاعِبَهُ رَفَعَتْ عَلَمَ إیران.ترجمه: این بازیکن زن پرچم ایران را بالا برد . |
جواب تمرین درس ۱۴ صفحه ۱۱۳ عربی هفتم
🔶 تمرین یک_ الاول
✒ کلمات مترادف و متضاد را معلوم کنید. (= ، ≠)

دشمنی – دوستی
جاهِل ≠ عالِم
نادان – دانا
أَراذِل ≠ أَفاضِل
فرومایگان – شایستگان
أفضَل = خَیْر
بهترین – بهترین
بِدایَه ≠ نِهایَه
آغاز – پایان
رَخیصَه ≠ غالیَه
ارزان – گران
عُدْوان = عَداوَه
دشمنی – دشمنی
خَلْفَ = وَراءَ
پشت – پشت
🔶 تمرین دوم_ الثانی
✒ کلمۀ ناهماهنگ در هر مجموعه کدام است؟
۱)پرچم- خواهر – برادر – مادر
۲)دست – آب – صورت – زبان
۳)پیراهن – پیراهن زنانه – تلفن همراه – شلوار
۴)کوتاه – پنجره- در اتاق – اتاق
۵)کوبید – داخل شد- هلاک شد – زیر
۶)سپس – من -او – او
🔶 تمرین سوم _ الثالث
✒ بخوانید و ترجمه کنید.
الْحَمدُ لِلّهِ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرضَ
سپاس مخصوص خداوندی است که آسمانها و زمین را آفرید.
جواب تمرین درس ۱۴ صفحه ۱۱۴ عربی هفتم
هوَ بَحَثَ عَنِ الْکُتُبِ.او دنبال کتابها گشت. |
هیَ وَصَلَتْ إلَی بَیتِها.او به خانهاش رسید. |
أنا قَرُبْتُ مِنَ الْقَریَهِ.من به روستا نزدیک شدم. |
أنا سَأَلْتُ مُدَرِّسی.من از معلمم سوال پرسیدم. |
🔶 تمرین برای خانه
در جای خالی، فعل ماضی مناسب بنویسید.
١- هُوَ …فَتَحَ… النّافِذَهَ.
ترجمه: او پنجره را باز کرد.
٢- هیَ …سَأَلَتْ… أُمَّها.
ترجمه: او (دختر) از مادرش پرسید.
٣- أَنا …وَصَلْتُ… هُناکَ.
ترجمه: من به آنجا رسیدم.
۴- أَنْتَ …طَرَقْتَ… البابَ.
ترجمه: تو در را کوبیدی.
۵- أَنْتَ …خَرَجْتِ… وَحْدَکِ.
ترجمه: تو تنها بیرون رفتی.
۶- عَلیٌّ …رَفَعَ… الْعَلَمَ.
ترجمه: علی پرچم را بلند کرد.
٧- لَیْلا …وَجَدَتْ… شَیْئاً.
لیلا چیزی پیدا کرد.
٨- أَ …کَتَبْتِ… واجِبَکِ؟
ترجمه: آیا تکلیفت را نوشتی؟
٩-إِنّی …ذَهَبْتُ… وَحْدی.
من تنها رفتم.
١٠- إِنَّهُ …أَخَذَ… جائزَهً.
ترجمه: او جایزهای گرفت.
- hamyar
- hamyar.in/?p=54239

هٰذَا الْوَلَدُ أَخَذَ کتِاباً مِنَ الْمَکتَبَهِ.
هٰذِهِ اللّاعِبَهُ رَفَعَتْ عَلَمَ إیران.

هوَ بَحَثَ عَنِ الْکُتُبِ.
هیَ وَصَلَتْ إلَی بَیتِها.
أنا قَرُبْتُ مِنَ الْقَریَهِ.
أنا سَأَلْتُ مُدَرِّسی.