گام به گام درس ۵ عربی یازدهم انسانی
ترجمه و جواب تمرینات درس پنجم عربی یازدهم انسانی
ترجمه و جواب تمرینات درس پنجم عربی یازدهم انسانی
انتخاب سریع صفحه :
گام به گام عربی یازدهم انسانی / درس ۵
معنی صفحه ۶۶ عربی یازدهم انسانی
اَلصِّدْقُ — راستگویی
۱- یُحْکیٰ أَنَّ رَجُلاً کانَ کَثیرَ الْمَعاصی وَ الْعُیوبِ،
معنی: حکایت میشود که مردی بسیار گناهکار و پر از عیب بود.
فَنَدِمَ عَلیٰ أَعمالِهِ السَّیِّئَهِ وَ حاوَلَ أن یُصلِحَها، فَمَ اسْتَطاعَ،
معنی: از کارهای بدش پشیمان شد و تلاش کرد آنها را اصلاح کند، ولی نتوانست.
۲- فَذَهَبَ إلیٰ رَجُلٍ فاضِلٍ صالِحٍ، وَ طَلَبَ مِنهُ مَوعِظَهً تَمْنَعُهُ عَنِ ارْتِکابِ الْمَعاصی،
معنی: پس به سوی مردی دانشمند و درستکار رفت و از او اندرزی خواست که وی را از ارتکاب گناهان باز دارد.
فَنَصَحَهُ بِالْتِزامِ الصِّدْقِ، وَ أَخَذَ مِنهُ عَهداً عَلیٰ ذٰلِکَ،
معنی: او را به پایبندی به راست گویی پند داد و قولی (پیمانی) برای این موضوع از او گرفت.
۳- فَکُلَّما أَرادَ الرَّجُلُ أَن یَرْتَکِبَ ذَنْباً، امْتَنَعَ عَنْهُ لِوَفائِهِ بِالْعَهدِ، حَتّیٖ لا یَکْذِبَ عَلَی الرَّجُلِ الْفاضِلِ،
معنی: و هرگاه آن مرد خواست که گناهی مرتکب شود، به خاطر وفای به عهدش از آن خودداری کرد، تا به مرد دانشمند دروغ نگوید
وَ بِمُرورِ الْأیّامِ تَخَلَّصَ مِن شَرِّ ذُنوبِهِ وَ عُیوبِهِ لِلْتِزامِهِ بِالصِّدْقِ.
معنی: و با گذشت روزها به خاطر پایبندیاش به راست گویی از شرّ گناهان و عیبهایش رها شد.(رهایی یافت)
۴- وَ یُحْکیٰ أَنَّ شابّاً کانَ کَذّاباً،
معنی: و حکایت میشود که جوانی بسیار دروغ گو بود،
وَ فی أَحَدِ الْأَیّامِ کانَ یَسبَحُ فِی الْبَحرِ وَ تَظاهَرَ بِالْغَرَقِ وَ نادیٰ أَصحابَهُ: الَنَّجْدَهَ، الَنَّجْدَهَ…
معنی: و در یکی از روزها داشت در دریا شنا میکرد و تظاهر به غرق شدن کرد و دوستانش را صدا زد: کمک، کمک …
توضیح: “کانَ یَسبَحُ فِی الْبَحرِ” در فارسی دو معنی دارد : یعنی هم به صورت ماضی استمراری درست است و هم ماضی ملموس یا در جریان
۵- فَأَسْرَعَ أَصحابُهُ إلَیهِ لِیُنقِذوهُ، وَ عِندَما وَصَلوا إلَیهِ ضَحِکَ عَلَیهِم؛
معنی: پس دوستانش برای اینکه او را نجات دهند به سویش شتافتند، و هنگامی که نزد او رسیدند، به آنها خندید.
۶- کَرَّرَ هٰذَا الْعَمَلَ ثَلاثَ مَرّاتٍ، وَ فِی الْمَرَّهِ الرّابِعَهِ ارْتَفَعَ الْمَوجُ وَ کادَ الشّابُّ یَغْرَقُ،
معنی: این کار را سه بار تکرار کرد، و بار چهارم موج بالا رفت و نزدیک بود آن جوان غرق شود،
فَأَخَذَ یُنادی أَصحابَهُ، وَلٰکِنَّهُم ظَنّوا أَنَّهُ یَکْذِبُ مِن جَدیدٍ.
معنی: پس شروع کرد به صدا زدن دوستانش، ولی آنها گمان کردند که او دوباره (از نو) دروغ میگوید.
۷- فَلَمْ یَلْتَفِتوا إلَیهِ حَتیّٰ أَسْرَعَ إلَیهِ أَحَدُ النّاسِ وَ أَنقَذَهُ،
معنی: پس به او توجّه نکردند، تا اینکه یکی از مردم به سوی او شتافت و وی را نجات داد،
فَقالَ الشّابُّ لِأَصدِقائِهِ:
معنی: آن جوان به دوستانش گفت:
معنی صفحه ۶۷ عربی یازدهم انسانی
۸- «شاهَدْتُ نَتیجَهَ عَمَلی، فَکِذْبی کادَ یَقتُلُنی،
معنی: نتیجهٔ کارم را دیدم، دروغ گفتنم نزدیک بود مرا بکُشد،
فَلَنْ أَکْذِبَ بَعدَ الْیَومِ أَبَداً،
معنی: پس از امروز هرگز دروغ نخواهم گفت؛
وَ ما عادَ هٰذَا الشّابُّ إلَی الْکِذْبِ مَرَّهً أُخریٰ.
معنی: و این جوان بار دیگر به دروغ گفتن بازنگشت.
۹- قالَ اللّهُ تَعالیٰ:
معنی: خدای بلندمرتبه فرموده است:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کونوا مَعَ الصَّادِقِینَ
معنی: ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید و همراه با راست گویان باشید.
۱۰- الَصِّدقُ مَعَ اللّهِ یَتَجَلّیٰ بِإخلاصِ الْأَعمالِ لَهُ؛
معنی: راست گویی با خدا در اخلاص اعمال برای او تجلّی مییابد؛
وَ الصِّدقُ مَعَ النّاسِ هوَ أَن لا نَکْذِبَ عَلَی الْآخَرینَ،
معنی: و راست گویی با مردم این است که به دیگران دروغ نگوییم.
وَ قالَ النَّبیُّ (ص):
معنی: پیامبر (ص) فرموده است:
۱۱- کَبُرَتْ خیانَهً أَنْ تُحَدِّثَ أَخاک حَدیثاً، هوَ لَکَ مُصَدِّقٌ، وَ أَنتَ لَهُ کاذِبٌ.
معنی: خیانت بزرگی است که به برادرت سخنی بگویی، او سخنت را باور کند، در حالی که تو به او دروغ میگویی (او سخنت را باور کرده، در حالی که تو به او دروغ گفتهای).
۱۲- وَ قالَ الْإمامُ عَلیٌّ (ع).
معنی: و امام علی (ع) فرموده است:
ما أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیئاً إلّا ظَهَرَ فی فَلَتاتِ لِسانِهِ وَ صَفَحاتِ وَجْهِهِ
معنی: کسی چیزی را پنهان نکرد، مگر اینکه در لغزشهای زبان و همه جای چهرهاش آشکار شود.
۱۳- إذَنْ لا یَسْتَطیعُ الْکَذّابُ أَنْ یُخفیَ کِذْبَهُ أَوْ یُنکِرَهُ.
معنی: بنابراین، [شخص] دروغ گو نمیتواند دروغش را پنهان نماید یا انکار کند.
۱۴- ما أَجْمَلَ کَلامَ النَّبیِّ! (ص).
معنی: سخن پیامبر (ص) چه زیباست!
۱۵- لا تَنظُروا إلیٰ کَثرَهِ صَلاتِهِم وَ صَومِهِم وَ کَثرَهِ الْحَجِّ وَ الْمَعْروفِ وَطَنْطَنَتِهِم بِاللَّیلِ وَلٰکِنِ انْظُروا إلیٰ صِدْقِ الْحَدیثِ وَ أَداءِ الْأمانَهِ.
معنی: به بسیاریِ نماز و روزه و بسیاریِ حجّ و کار نیک و بانگ شبانهٔ آنها نگاه نکنید؛ بلکه به راست گویی و امانتداری نگاه کنید.
معنی کلمات درس پنجم عربی یازدهم انسانی
أَخَذَ: شروع کرد، «أَخَذَ یُنادی: شروع کرد به صدا زدن» | تَخَلَّصَ: رها شد (مضارع: یَتَخَلَّصُ) | طَنْطَنَه: بانگ (بانگ آرامِ نیایش) |
اِسْتطَاعَ: توانست (مضارع: یَسْتَطیعُ) | تَظاهَرَ بِـ: به … وانمود کرد (مضارع: یَتَظاهَرُ) | عادَ: بازگشت (مضارع: یعَود) = رَجَعَ |
أَسْرَعَ: شتافت (مضارع: یُسْرِعُ) = عَجِلَ | حَدَّثَ: سخن گفت (مضارع: یُحَدِّثُ) = کَلَّمَ، تَکَلَّمَ | فَلْتَهُ اللِّسانِ: لغزش زبان از نیندیشیدن «جمع: فَلَتات» |
أَصْلَحَ: درست گرداند (مضارع: یُصْلِحُ) ≠ أَفْسَدَ | حَکیٰ: حکایت کرد (مضارع: یَحْکی) | کادَ یَغْرَقُ: نزدیک بود غرق بشود |
أَضْمَرَ: پنهان کرد (مضارع: یُضْمِرُ) = اَخْفٰی ≠ أَظْهَرَ | سَبَحَ: شنا کرد (مضارع: یَسْبَحُسَبَحَ: شنا کرد (مضارع: یَسْبَحُ) | کَبُرَ: بزرگ شد (مضارع: یَکْبُرُ) «کَبُرَتْ خیانَهً: خیانت بزرگی است! » کَبُرَ ≠ صَغُرَ |
اِلْتِزام: پایبندی (اِلتَزَمَ، یَلتَزِمُ) | صاحِب: دوست «جمع: أَصحاب» = صَدیق ≠ عَدوّ | کَرَّرَ: تکرار کرد (مضارع: یُکَرِّرُ) |
اِلْتَفَتَ: توجّه کرد (مضارع: یَلْتَفِتُ) «لَم یَلْتَفِتوا: توجّه نکردند» | صَفْحَه: یک روی چیزی «صَفَحاتُ الْوَجْهِ: همه جای چهره» | کُلَّما: هرگاه |
أَنْکَرَ: دروغ دانست، انکار کرد (مضارع: یُنْکِرُ) | نَجْدَه: کمک = مُساعَدَه، نَصْر |
جواب درست نادرست صفحه ۶۸ عربی یازدهم انسانی
📘 عَیِّنِ الصَّحیحَ وَ الْخَطَأَ حَسَبَ نَصِّ الدَّرْسِ. (ص / غ)
با توجه به متن درس درست و نادرست را مشخص کنید.
۱- حاوَلَ الرَّجُلُ الْکَثیرُ الْمَعاصی أَن یُصلِحَ نَفْسَهُ، فَلَم یَستَطِعْ فِی الْبِدایَهِ. ✅درست
معنی: مرد بسیار گناهکار تلاش کرد که خودش را اصلاح کند ولی در آغاز نتوانست.
۲- طَلَبَ الرَّجُلُ الْفاضِلُ مِن الرَّجُلِ الْکَثیرِ الْمَعاصی أَنْ یَلْتَزِمَ بِکُلِّ الْحَسَناتِ. ❌ نادرست
معنی: مرد دانشمند از مرد بسیار گناهکار خواست که به همه نیکیها پایبند باشد.
۳- اِمْتَنَعَ الرَّجُلُ الْکَثیرُ الْمَعاصی عَنِ الذُّنوبِ لِوَفائِهِ بِالْعَهْدِ. ✅درست
معنی: مرد بسیار گناهکار به خاطر وفای به عهدش از گناهان خودداری کرد.
۴- کادَ الشّابُّ الْکَذّابُ یَغْرَقُ عِندَما کَذَبَ لِلْمَرَّهِ الثّالِثَهِ. ❌ نادرست
معنی: جوان بسیار دروغگو نزدیک بود غرق شود هنگامی که برای بار دوم دروغ گفت.
۵- یَظْهَرُ الْکِذْبُ فی فَلَتاتِ اللِّسانِ وَ صَفَحاتِ الْوَجْهِ. ✅درست
معنی: دروغ در لغزشهای زبان و همه جای چهره آشکار میشود.
جواب صفحه ۷۱ درس پنجم عربی یازدهم انسانی
📘 اِخْتَبِرْ نَفْسَکَ
أ: تَرجِمْ هٰذِهِ الْعِبارَهَ حَسَبَ قَواعِدِ الدَّرسِ؛ ثُمَّ عَیِّنْ نَوعَ الْأَفعالِ.
این عبارت را طبق قواعد درس ترجمه کنید; سپس نوع افعال را مشخص کنید.
اَللّٰهُمَّ إنّی أَعوذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لا یَخْشَعُ وَ مِنْ عِلْمٍ لا یَنْفَعُ وَ مِنْ صَلاهٍ لا تُرْفَعُ وَ مِنْ دُعاءٍ لا یُسْمَعُ. (مِنْ تَعقیباتِ صَلاهِ الْعَصْرِ)
معنی: خداوندا! همانا من به تو پناه میبرم از نفسی که سیر نمیشود و از قلبی که فروتنی نمیکند و علمی که سود نمیرساند و نمازی که بالا برده نمیشود و دعایی که شنیده نمیشود.
أَعوذُ: فعل مضارع
لا تَشْبَعُ: فعل مضارع منفی
لا یَخْشَعُ: فعل مضارع منفی
لا یَنْفَعُ: فعل مضارع منفی
لا تُرْفَعُ: فعل مضارع منفی و مجهول
لا یُسْمَعُ: فعل مضارع منفی و مجهول
ب: مَیِّزِ الْأَفَعالَ الْمُتَعَدّیَهَ مِنْ: یَهْدی / کَفَروا / قَرَأْتُ / جَلَسْنا
معنی: افعال متعدی را از :
یَهْدی: هدایت میکند. متعدی
کَفَروا: کافر شدند. لازم
قَرَأْتُ: خواندم: متعدی
جَلَسْنا: نشستیم: لازم
معنی حوار صفحه ۷۲ عربی یازدهم انسانی
📘 حِوارٌ
در گروههای دو نفره شبیه گفتوگوی زیر را در کلاس اجرا کنید.
(شِراءُ شَریحَهِ الْهاتِفِ الْجَوّالِ)
معنی: خرید سیم کارت موبایل
– الزّائِرَهُ معنی: زائر زن |
– مُوَظَّفُ الِاتِّصالاتِ معنی: کارمند مخابرات |
– رَجاءً، أَعْطِنی شَریحهَ الْجَوّالِ. معنی: لطفاً سیم کارت تلفن همراه به من بده. |
– تَفَضَّلی، و هَلْ تُریدینَ بِطاقَهَ الشَّحْنِ؟ معنی: بفرما، و آیا کارت شارژ را میخواهی؟ |
نَعَم؛ مِنْ فَضْلِکَ أَعْطِنی بِطاقَهً بِمَبلَغِ خَمْسَهٍ وَ عِشرینَ ریالاً. معنی: بله؛ لطفاً یک کارت به مبلغ ۲۵ ریال به من بده. |
تَسْتَطیعینَ أَنْ تَشْحَنی رَصیدَ جَوّالِکِ عَبْرَ الْإنتِرنِت. معنی: میتوانی که موجودی شارژ موبایلت را از طریق اینترنت شارژ کنی. |
الزّائِرَهُ تُریدُ أَن تَتَّصِلَ لٰکِن لا یَعْمَلُ الشَّحْنُ، فَتَذْهَبُ عِندَ موَظَّفِ الِاتِّصالاتِ وَ تَقولُ لَهُ: معنی: زائر میخواهد که تماس بگیرد اما شارژ کار (عمل) نمیکند پس پیش کارمند مخابرات میرود و به او میگوید: |
|
عَفواً، فی بِطاقَهِ الشَّحْنِ إشکالٌ. معنی: ببخشید، در کارت شارژ اشکالی هست؟ |
أَعْطینی الْبِطاقَهَ مِنْ فَضلِکِ. سامِحینی؛ أَنتِ عَلَی الْحَقِّ. أُبَدِّلُ لَکِ الْبِطاقَهَ. معنی: لطفاً کارت را به من بده. مرا ببخش؛ حق با شماست. کارت را برای شما عوض میکنم. |
جواب تمرین صفحه ۷۳ درس ۵ عربی یازدهم انسانی
🔶 تمرین یک_ الاول
📘 أَیُّ کَلِمَهٍ مِن کَلِماتِ مُعجَمِ الدَّرسِ تُناسِبُ التَّوضیحاتِ التّالیَهَ؟
کدام کلمه از فرهنگ لغت درس با توضیحات زیر مطابقت دارد؟
۱- ما کانَ یَعْرِفُ السِّباحَهَ، فَصَرَخَ النَّجْدَهَ، النَّجْدَهَ:
معنی: شنا کردن نمیدانست پس فریاد زد: کمک، کمک.
پاسخ: کادَ یَغرِقَ
۲- أَخفیٰ شَیئاً، وَ جَعَلَهُ بَعیداً عَنِ الْأَنظارِ:
معنی: چیزی را مخفی کرد و آن را از دیدگان دور قرار داد (دور کرد).
پاسخ: أضمَرَ
۳- حَسِبَهُ کِذْباً، وَ ما قَبِلَهُ:
معنی: آن را دروغ پنداشت و آن را نپذیرفت.
پاسخ: أنکَرَ
۴- عَمِلَ عَمَلاً عِدَّهَ مَرّاتٍ:
معنی: کاری را چند بار انجام داد.
پاسخ: کَرّرَ
۵- أَصْبَحَ کَبیراً:
معنی: بزرگ شد.
پاسخ: کَبُرَ
🔶 تمرین دوم_ الثانی
📘 تَرْجِمْ هٰذِهِ الْأَحادیثَ، ثُمَّ عَیِّنِ الْمَطلوبَ مِنکَ.
این احادیث را ترجمه کنید، سپس مشخص کنید چه چیزی از شما خواسته شده است.
۱- اَلْعِلْمُ نورٌ وَ ضیاءٌ یَقْذِفُهُ اللهُ فی قُلوبِ أَوْلیائِهِ
معنی: دانش، نور و روشنایی است که خداوند آن را در دلهای اولیائش میاندازد.
اَلْمُبتَدَأَ: اَلْعِلْمُ
الْفاعِلَ: اللهُ
۲- لا تَغْتَرّوا بِصَلاتِهِم وَ لا بِصیامِهِم … وَلٰکِنِ اخْتَبِروهُم عِنْدَ صِدْقِ الْحَدیثِ وَ أَداءِ الْأَمانَهِ.
معنی: با نماز و روزهشان فریب نخورید اما آنها را هنگام راستگویی و امانتداری بیازمایید.
فِعلَ الْأَمرِ: اخْتَبِرو
فِعلَ النَّهیِ: لا تَغْتَرّوا
۳- لا تَسْتَشِرِ الْکَذّابَ فَإنَّهُ کَالسَّرابِ یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعیدَ و یُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَریبَ.
معنی: با بسیار دروغگو مشورت نکن، زیرا او مانند سراب است، دور را بر تو نزدیک میسازد و نزدیک را بر تو دور میسازد.
اِسْمَ الْمُبالَغَهِ: الْکَذّابَ
۴- یَبْلُغُ الصّادِقُ بِصِدْقِهِ ما لا یَبْلُغُهُ الْکاذِبُ بِاحْتیالِهِ.
معنی: راستگو با راستگویی خود به آن چیزی میرسد که دروغگو با فریبکاریش به آن نمیرسد.
اَلْفاعِلَ: الصّادِقُ / الْکاذِبُ
۵- لا تُحَدِّثِ النّاسَ بِکُلِّ ما سَمِعْتَ بِهِ.
معنی: با همهی آنچه که شنیدیش با مردم سخن نگو ( هر چه را که شنیدیاش با مردم در میان نگذار).
فِعلَ النَّهیِ: لا تُحَدِّثِ
جواب تمرین صفحه ۷۴ درس ۵ عربی یازدهم انسانی
🔶 تمرین سوم _ الثالث
📘 عَیِّنِ الْکَلِمَهَ الْغَریبَهَ فی کُلِّ مَجموعَهٍ مَعَ بَیانِ السَّبَبِ.
کلمه متفاوت را در هر گروه مشخص کنید و دلیل آن را توضیح دهید.
۱- اَلْفُنون 🔳- اَلْخَدّ ⬜- اَلْفَم ⬜- اَللِّسان ⬜
هنرها – گونه – دهان – زبان
۲- اَلْقِشْر ⬜- اَللُّبّ ⬜- اَلنَّویٰ ⬜- اَلْغاز 🔳
پوست – مغز – هسته – گاز
۳- الثَعْلَب ⬜- الکَلْب ⬜- اَلْمَرَح 🔳- اَلْحِمار⬜
روباه – سگ – تکبر و خودپسندی – الاغ
۴- اَلْیَمین ⬜- اَلطَّنّان 🔳- اَلشِّمال ⬜- اَلْأَمام⬜
راست – مرغ مگس – چپ – روبرو، جلو
۵- اَلصَّلاه 🔳- اَلشَّریحَه ⬜- اَلرَّصید ⬜- اَلْجَوّال⬜
نماز – سیم کارت – شارژ – تلفن همراه
۶- اَلْأَحِبَّه ⬜- اَلْأَصْدِقاء ⬜- اَلْأَصْحاب ⬜- اَلْإضاعَه🔳
دوستان – دوستان – یاران – تباه کردن
جواب تمرین صفحه ۷۵ درس ۵ عربی یازدهم انسانی
🔶 تمرین چهارم_ الرابع
📘 أ: تَرجِمِ الْجُمَلَ التّالیَهَ، ثُمَّ عَیِّنِ الْمَطلوبَ مِنکَ.
جملات زیر را ترجمه کنید، سپس مشخص کنید چه چیزی از شما خواسته می شود.
۱- سافَرْتُ إلیٰ قَریَهٍ شاهَدْتُ صورَتَها أَیّامَ صِغَری.
معنی: به روستایی مسافرت کردم که عکسش (تصویرش) را در ایام کودکیام (روزگار بچگیام) دیده بودم.
اَلْمَجرورَ بِحَرفِ جَرٍّ: قَریَهٍ
الْمَفعولَ: صورَهَ
۲- عَصَفَتْ ریاحٌ شَدیدَهٌ خَرَّبَتْ بَیتاً جَنبَ شاطِئِ الْبَحرِ.
معنی: باد شدیدی وزید که یک خانه را در کنار ساحل دریا ویران کرد.
اَلْمَفعولَ: شَدیدَهٌ
الْمُضافَ إلَیهِ: شاطِئِ الْبَحرِ
۳- وَجَدْتُ بَرنامَجاً یُساعِدُنی عَلیٰ تَعَلُّمِ الْعَرَبیَّهِ.
معنی: برنامهای را پیدا کردم که مرا در یادگیری عربی کمک میکرد.
اَلْمَفعولَ: یُساعِدُنی
الْمُضافَ إلَیهِ: الْعَرَبیَّهِ
۴- اَلْکِتابُ صَدیقٌ یُنْقِذُکَ مِن مُصیبَهِ الْجَهلِ.
معنی: کتاب دوستی است که تو را از گرفتاری جهل و نادانی نجات میدهد.
اَلْمُبتَدَأَ: اَلْکِتابُ
الْخَبَرَ: صَدیقٌ
۵- یُعْجِبُنی عیدٌ یَفْرَحُ فیهِ الْفُقَراءُ.
معنی: از عیدی خوشم میآید (عیدی مرا شگفت زده میکند) که در آن نیازمندان خوشحالی میکنند.
اَلْجَمعَ الْمُکَسَّرَ: الْفُقَراءُ مفرد آن فقیر
نونَ الْوِقایَهِ: یُعْجِبُنی، یُعْجِبُ (فعل) + ن (وقایه) + ی (مفعول)
ب: عَیِّنِ الفِْعلَ الْمُتَعَدّیَ مِن هٰذِهِ الْأَفعالِ الَّتی جاءَتْ فِی الْجُمَلِ السّابِقَهِ:
فعل متعدی را از این افعالی که در جملات قبلی آمده است مشخص کنید:سافَرْتُ: ممسافرت کردم: لازم
شاهَدْتُ: مشاهده کردم: متعدی
عَصَفَتْ: وزید: لازم
خَرَّبَتْ: ویران کرد: متعدی
جواب بحث علمی صفحه ۷۶ عربی یازدهم انسانی
اَلْبَحثُ الْعِلمیُّ
اُکتُبْ خَمْسَ عِباراتٍ بِالْعَرَبیَّهِ حَوْلَ آدابِ الْکَلامِ.
پنج عبارت به زبان عربی در مورد آداب گفتار بنویسید.
۱- اَلْکَلامُ یَجُرُّ الْکَلامَ.
معنی: حرف حرف میآورد:
۲- خیرُ الکَلامِ ما قَلَّ و دَلَّ:
معنی: بهترین سخن آن است که کم باشد و راهنما باشد.
۳- سکوتُ اللِّسانِ سَلامَهٌ الإنسانِ:
معنی: خاموشی زبان سلامتی انسان است.
۴- الکَلامُ مِثلُ الدَّواءِ، قَلیلُهُ یَنقَعُ وَ گَثیرُهُ قاتلٌ:
معنی: سخن مثل دارو است اندکش سود میرساند و زیادش کشنده است.
۵- مَن عَذٌبَ لِسانُهُ کَثُرَ إخوانُهُ:
معنی: هرکه زبانش خوش و شیرین باشد دوستانش زیاد میشود.
۶- إذا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الکَلامُ:
معنی: هرگاه عقل کامل شود سخن کم میگردد.
۷- السّکوت ذَهَبُ وَ الکَلامُ فِضَّهٌ :
معنی: سکوت طلاست و سخن گفتن نقره است .
۸ – رُبّ کَلامِ کَالحُسامِ :
معنی: چه بسا کلامی (در برندگی) مانند شمشیر است .
۹- أکثر خطایا ابنِ آدمَ فِی لِسانِهِ :
معنی: بیشتر اشتباهات فرزند آدم در زبانش است .
- hamyar
- hamyar.in/?p=11679