جواب درس ۵ فلسفه دوازدهم ؛ صفحه  ۳۲ تا ۴۰

جواب درس ۵ فلسفه دوازدهم ؛ صفحه  ۳۲ تا ۴۰

گام به گام درس پنجم فلسفه دوازدهم

جواب درس ۵ فلسفه دوازدهم ؛ صفحه  ۳۲ تا ۴۰

گام به گام درس پنجم فلسفه دوازدهم

گام به گام فلسفه دوازدهم / پاسخ سوالات درس پنجم فلسفه دوازدهم همراه با جواب صفحه  ۳۲ ، ۳۳ ، ۳۴ ، ۳۵ ، ۳۷ ، ۳۸ ، ۳۹ ، ۴۰ فلسفه دوازدهم انسانی

درس پنجم : خدا در فلسفه ـ قسمت اول

جواب تبیین صفحه ۳۲ فلسفه دوازدهم

عبارت افلاطون، بیان اوّلیه‌ای از «برهان نظم» برای اثبات وجود خداست. این عبارت را به‌صورت یک برهان درآورید.
مقدمه ۱:
پاسخ: این جهان، برخوردار از یک نظم و هماهنگی میان پدیدههاست
مقدمه ۲:
پاسخ: هر نظم و هماهنگی نیازمند یک ناظم حکیم و عاقل است
نتیجه:
پاسخ: این جهان دارای یک ناظم حکیم و عاقل است

جواب تبیین صفحه ۳۳ فلسفه دوازدهم

برهان «برترین درجات کمال» ارسطو را در شکل دو مقدمه و یک نتیجه تکمیل کنید.
مقدمه ۱:
پاسخ: در این جهان موجوداتی وجود دارند که نسبت به هم خوب تر و بهتر هستند
مقدمه ۲:
پاسخ: هر جا که یک خوب‌تر و بهتر هست، خوب‌ترین و بهترین نیز هست.
نتیجه: پس ……………
پاسخ: در این جهان موجودی هست که از همه خوبتر و بهترین است

جواب اندیشه صفحه ۳۴ فلسفه دوازدهم

ارسطو در توصیفاتی که از خدا و مبدأ نخستین جهان می‌کند، از عباراتی چون شریف‌ترین موجود، خیر و جمال و زیبایی، ضرورتاً موجود، محرّکِ غیرمتحرک، دارای حیات، تغییرناپذیر و دارای عالی‌ترین اندیشه استفاده می‌کند. این عبارات گویای آن است که وی علاوه بر قبول موجودات غیرمادی، در میان آنها یک موجود را برتر می‌داند و او را مبدأ همه امور تلقی می‌کند و بدین ترتیب، قدمی بزرگ در راه خداشناسی فلسفی بر می‌دارد.
درباره عبارت‌هایی که زیر آنها خط کشیده شده است، بیندیشید و مقصود ارسطو را از آنها توضیح دهید.
ضرورتا موجود: یعنی موجودی که نمی توان وجود را از او سلب کرد. ( معادل آن در اصطلاح فلسفه اسالمی «واجب الوجود» است؛
محرّک غیرمتحرّک: عامل نهایی حرکت در جهان، که خود متحرّک نیست و ثابت است.
تغییرناپذیر: از نظر خداوند یک حقیقت «ثابت» است و هیچ تغییری (چه دفعی و چه تدریجی) در او رخ نمیدهد، زیرا هر تغییری عالمت نقص و نیاز و نداشتن است که موجود متغیر با تغییر خود به چیزی که ندارد، می رسد و خداوند، کامل و بی نیاز مطلق است.
دارای حیات: مبدأ جهان یک موجود زنده است. شعور و اراده و آگاهی دارد.
عالی ترین اندیشه: خداوند و مبدأ نخستین که کامل ترین علم را دارد.

جواب استدلال صفحه ۳۵ فلسفه دوازدهم

بیان دکارت در اثبات وجود خدا را در قالب یک استدلال بیان کنید.
مقدمه ۱:
پاسخ: من تصوری از خالقی که حقیقت نامتناهی دارد، دارم.
مقدمه ۲:
پاسخ: تصور وجود نامتناهی نمیتواند از یک موجود متناهی ناشی شده باشد.
نتیجه:
پاسخ: یک موجود نامتناهی هست که این تصور از او ناشی شده و در من قرار داده شده است .

جواب بررسی صفحه ۳۵ فلسفه دوازدهم

۱- این نظر دیوید هیوم را با دیدگاه وی در معرفت‌شناسی تطبیق دهید و ببینید که آن دیدگاه چه تأثیری بر نظر وی درباره خدا گذاشته است؟
تأثیرات مثبت: قابل نقد دانستن دالیل گذشتگان، پذیرش نظم موجود در جهان، اثبات یک ناظم و مدبّر برای جهان
تأثیرات منفی: فقط حس و تجربه را معتبر دانستن، ردّ برهان های عقلی، عدم توانایی اثبات وجود یک موجود نامتناهی به عنوان خالق و واجب الوجود بالذات

۲- آیا واقعاً این سخن هیوم که «مهم‌ترین برهان فیلسوفان الهی، برهان نظم است» درست است؟
پاسخ: این چنین نیست که این برهان قوی ترین برهان فلاسفه الهی باشد، بلکه برهان های دیگر، از جمله برهان وجوب و امکان، از این برهان بسیار قوی تر هستند. برهان نظم ساده ترین و شایع ترین است، نه قوی ترین.

جواب بررسی صفحه ۳۷ فلسفه دوازدهم

گفته شده است که کانت به‌جای اثبات وجود خدا، نیاز انسان به وجود خدا را مطرح می‌کند. به عبارت دیگر، کانت می‌گوید که اگر خدا را فرض نکنیم و قبول نداشته باشیم، عملا خلاقی و مسئولیت‌پذیری اخلاقی ممکن نیست. این دیدگاه را تحلیل و بررسی نمایید.
نکته ۱ :لازم است دو موضوع را از هم تفکیک کرد موضوع اثبات خدا و این که یک امر خیالی و وهمی نیست و دیگر این که بشر نیازمند قبول یک خالق برای هستی است، خالقی که ناظر اعمال او باشد و  او در مقابل این خالق احساس نیاز کند .
نکته ۲ :نیاز انسان به خداوند، فرع بر پذیرش اثبات خداوند است و انسان نمی تواند با تخیل خود یک خدای خیالی بسازد و صرفاً به خاطر این که به او نیاز دارد، خود را در برابر این خدای خیالی قرار دهد .
نکته ۳ :کانت با اینکه استدلالی بر وجود خدا ندارد و معتقد است که اساساً نمی توان برای اثبات وجود خدا استدلال نظری ارائه کرد، اما متوجه نیاز انسان به خدا شده و با تکیه بر نیاز انسان به خدا، مردم را به پذیرش خدا و ایمان به او دعوت می کند.

جواب بررسی صفحه ۳۸ فلسفه دوازدهم

داستایوفسکی نیز در رمان «برادران کارامازوف» به همین مسئله می‌پردازد و از قول یکی از شخصیت‌ها می‌گوید:
«اگر خدایی وجود نداشته باشد، آن وقت هرکاری مجاز است.»

مقصود از «مجاز» در این جمله چیست؟ 
پاسخ: منظور این است که فرد در انجام هرکاری آزاد است و خود را محدود و مقیّد و مسئول نمی‌داند.

چرا بدون خدا هر کاری مجاز است؟ 
پاسخ: چون وقتی برای فرد این ذهنیت ایجاد شد که خدایی ناظر بر کارهایش وجود ندارد و خود را در مقابل کسی پاسخگو نمی‌داند دست به انجام هرکاری ممکن است بزند، دیگر برای او نیکی، عمل خیر، کمک به دیگران و رعایت حقوق مردم مطرح نیست.

این جمله داستایوفسکی شما را به یاد کدام دیدگاه درباره خدا می‌اندازد؟ 
پاسخ: به یاد دیدگاه کانت در زمینه مسئولیت پذیری

جواب بررسی صفحه ۳۹ فلسفه دوازدهم

به نکات زیر توجه کنید.
۱) اگرچه فیلسوفانی که فقط حس و تجربه را راه رسیدن به معرفت و شناخت می‌دانند دلایل اندکی برای اثبات وجود خدا بیان کردند، امّا منکر خدا نشده و بر ضرورت وجود او تأکید کرده‌اند.
۲) علت این عدم انکار، احساس نیاز درونی انسان به خداست. احساس وجود خدا به زندگی انسان معنایی برتر می‌دهد.
۳) اگر جریان تجربه‌گرایی در میان فیلسوفان اروپایی غلبه پیدا نمی‌کرد و راه شناخت حقایق منحصر در تجربه نمی‌شد، آنان می‌توانستند دلایل بیشتری بر وجود خدا بیابند.
۴) درست است که انسان نیاز به خدا را در درون خود می‌یابد و می‌داند که زندگی بدون خدا بی‌معنا و بی‌هدف است، امّا اگر این نیاز را با اثبات عقلی خدا همراه کند، جایگاه خدا در زندگی وی مستحکم و پایدار می‌شود.
در نکات ذکر شده تأمل کنید و بگویید:
کدام یک از نکات فوق کلیدی‌تر است و اهمیت بیشتری دارد؟
پاسخ: اثبات وجود خدا صرفاً با تکیه بر ایمان و شهود درونی، به دلیل نداشتن پشتوانه عقلی، از استحکام برخوردار نیست. اگر استدلال از طریق نیاز درونی همراه با استدلال عقلی شود، ایمان به خدا مبتنی بر شناخت درست خواهد بود و در این صورت ایمان و اعتقاد به خدا محکم و استوار خواهد بود. با استدلال می توان اثبات کرد اگر میل و نیازی درون انسان به چیزی وجود داشته باشد، پاسخ به آن در بیرون نیز داده شده است، نتیجه این که نیاز به خداوند در وجود انسان دلالت بر وجود خداوندی دارد که مستقل از ذهن انسان و در بیرون، ضرورتاً موجود است.

جواب به کار ببندیم صفحه ۴۰ فلسفه دوازدهم

نظر فیلسوفان زیر را درباره «خدا» بیان کنید.

۱- افلاطون:
پاسخ: این جهان مادی و متغیر از وجودی ثابت که دیدنی نیست، و از طریق حواس قابل درک نیست سرچشمه گرفته است. او «مثال خیر» یعنی نمونه اعلای همه زیبایی هاست
۲- ارسطو: 
پاسخ: خداوند علت همه دگرگونی ها و تغییرها و مبدأ نخستین جهان است.
اوخوب ترین و بهترین موجود است.
۳- دکارت: 
پاسخ: حقیقتی نامتناهی و علیم و قدیر هست که انسان و هر موجود متناهی دیگری از او به وجود آمده است .
۴- هیوم: 
پاسخ: انسان، چون ابزاری جز تجربه ندارد، نمی تواند به وجودی که واجب الوجود است و علت نخستین جهان است، پی ببرد.
۵- ویلیام جیمز:
پاسخ: تجربه های شخصی هر کس بیانگر حضور و وجود خداوند در زندگی انسان است و بدون خدا زندگی از معنا تهی است.

برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.