جواب درس ۶ فلسفه دوازدهم ؛ صفحه ۴۲ ، ۴۴ ، ۴۸ ، ۴۹ ، ۵۰
گام به گام درس ششم فلسفه دوازدهم
گام به گام درس ششم فلسفه دوازدهم
انتخاب سریع صفحه :
گام به گام فلسفه دوازدهم / پاسخ سوالات درس پنجم فلسفه دوازدهم همراه با جواب صفحه ۴۲ ، ۴۴ ، ۴۸ ، ۴۹ ، ۵۰ فلسفه دوازدهم انسانی / درس ششم : خدا در فلسفه ـ قسمت دوم
جواب مقایسه صفحه ۴۲ فلسفه دوازدهم
نظر فلاسفه مسلمان درباره امکان استدلال عقلی بر وجود خدا، به دیدگاه کدام فیلسوف اروپایی نزدیک است و با نظر کدام فیلسوف تفاوت دارد؟
پاسخ: نظر فیلسوفان مسلمان به نظر عقل گرایانی چون دکارت نزدیک است با نظر کانت ، هیوم و سایر تجربه گرایان چون ویلیام جیمز متفاوت است
جواب تطبیق صفحه ۴۲ فلسفه دوازدهم
در کتاب فلسفه سال قبل با دیدگاه فلاسفه مسلمان درباره ابزار شناخت آشنا شدید. اکنون توضیح دهید که آیا میان آن دیدگاه و نظر آنان درباره امکان استدلال عقلی بر وجود خدا، رابطهای هست یا نه.
پاسخ: عموم فیلسوفان مسلمان، برای معرفت عقلی اعتبار قائل هستند. و معتقدند معرفت فلسفی متکی بر استدلال عقلی است. بنابراین متناسب با دیدگاه معرفت شناسی خود، بر اساس قواعد فلسفی و استدلال عقلی نظرات خود را درباره خداوند بیان کرده اند و با استدلال عقلی به اثبات وجود خدا پرداخته اند.
جواب بررسی صفحه ۴۴ فلسفه دوازدهم
برتراند راسل، فیلسوف انگلیسی قرن بیستم، مدعی بود برهان علیت بر اثبات وجود خدا، برهانی سست است، «زیرا اگر هر چیزی باید علتی داشته باشد، پس خدا نیز نیازمند علت است. اگر چیزی بدون علت، وجود تواند داشت این چیز هم میتواند خدا باشد و هم جهان.»
بار دیگر جملات فوق را به دقت مطالعه کنید و ببینید:
به نخستین جمله نقل شده از راسل دقت کنید و آن را با مقدمات استدلال فارابی بر علیّت مقایسه کنید. اشکال راسل در کجاست؟
پاسخ: فارابی در برهان خود بر اثبات وجود خدا می گوید: «هر پدیده و هر معلولی به علت نیاز دارد» اما راسل برهان علیت را به این صورت بیان می کند که « هر چیزی نیاز مند به علت است.» راسل پنداشته است که علت العلل با سایر علل هیچ فرقی ندارد و آن هم چیزی مثل چیزهای دیگر است و در نتیجه به علت نیازمند است.
آیا بنابر نظر فارابی، هر چیزی باید علتّی داشته باشد؟
پاسخ: فارابی نمی گوید، همه موجودات نیازمند به علت اند بلکه می گوید : هر موجودی که معلول باشد، وجودش وابسته به علت است، پس وجودی که معلول و پدیده نباشد ، نیازمند به علت هم نخواهد بود؛ وجود برای خدا ضروری است و نه معلول است و نه پدیده، و بی نیاز از علت است؛ پس خداوند علت العلل است.
جواب تطبیق صفحه ۴۸ فلسفه دوازدهم
عبارتی که از ابن سینا نقل شد و همچنین اشعار بالا را با پنج معیار زندگی معنادار تطبیق دهید و ببینید که آیا این معیارها را میتوان در آنها مشاهده کرد یا نه.
موارد زیر را می توان از نظرات ابن سینا برداشت کرد:
اشتیاق ذاتی و فطری موجودات به کمالات و خیرات – با معیار ۱و ۲
گرایش فطری به خوبی ها و گریزان بودن از بدی ها – با معیار ۳
جاذبه عشق الهی در انسان – با معیار ۳
موارد زیر را می توان از اشعار به دست آورد:
وجود یک عشق مقدس و برتر در جهان و انسان – با معیار ۱و ۳
برتری انسان عاشق بر انسانهای معمولی – با معیار ۳و ۴
وجود یک کشش به سوی خدا در موجودات – با معیار ۲ ،۱ و ۳
جواب نمونه صفحه ۴۹ فلسفه دوازدهم
رمان نویس مشهور فرانسوی، آلبرکامو که برخی اندیشههای فلسفی نیز دارد، به این حقیقت توجه کرد که انسان در زندگی خود به دنبال نوعی «معنا»ست که مبنای آرمانها و ارزشهای او قرارگیرد امّا به علت اینکه نتوانست پشتوانهای برای این معناداری زندگی بیابد، گفت که جهان یک سکوت غیرعقلانی و نامعقول دارد. این تناقض درونی به شدت کامو را رنج میداد و از همینرو، او تلاش میکرد در برابر آن بایستد، لذا میگفت انسان نباید تسلیم این پوچی و بیمعنایی هستی شود. به همین سبب، در عین حال که علاقهمند به کرامت انسان و عدالت و آزادی بود و با نظام سرمایهداری غرب و نظام کمونیستی شوروی مبارزه میکرد، از تبیین فلسفی این رفتار بازمانده بود.
با توجه به توضیحات قبل، به سؤالهای زیر پاسخ دهید.
۱) مقصود آلبرکامو از عبارت «جهان یک سکوت غیرعقلانی دارد» چیست؟
پاسخ: جهان چیزی جز همین طبیعت نیست، این طبیعت هیچ پیام متعالی و بزرگ برای انسان ندارد. جهان، هدف داری و وجود خاقی آگاه و مدبّر را به انسان نشان نمی دهد. (او در عین حال که می گفت جهان یک سکوت غیر عقلانی دارد، به دنبال آزادی و کرامت انسان بود و میخواست با بی عدالتی مبارزه کند)
۲) تناقض درونی آلبرکامو چه بود؟ راه حل این تناقض چیست؟
پاسخ: او از یک طرف فطرتی با گرایش به زیبایی و خیر و جهان متعالی دارد و از طرف دیگر معتقد است که جهان چیزی جز همین طبیعت مادی نیست. یعنی اندیشه و فکر او ظرفیت پذیرش این گرایش فطری را ندارد. راه حل این است که وی به تحقیقات خود ادامه دهد تا شاید بتواند به دریافتی درست از جهان و انسان برسد تا میان اعتقاد و فطرتش، تناسب و هماهنگی برقرار شود.
۳) چرا آلبرکامو در عمل، تسلیمِ نوع تلقیِ خود از جهان نمیشود و رفتاری متناقض با آن نشان میدهد؟
پاسخ: زیرا او در عمل از فکر و فلسفه اش پیروی نمی کند بلکه تسلیم فطرت خود شده و به گرایش ها و تمایل های انسانی خود، پاسخ مثبت داده است.
جواب به کار ببندیم صفحه ۵۰ فلسفه دوازدهم
۱) دیدگاه فیلسوفان مسلمان را با دیدگاه کرکگور درباره پذیرش خداوند و تأثیر آن در زندگی انسان مقایسه کنید و نظر خود را توضیح دهید.
پاسخ: از نظر کرکگور ایمان به خداوند از راه برهان عقلی و شناخت عقلی حاصل نمی شود و هدیه ای الهی است. اما فلاسفه مسلمان معتقدند که وقتی اعتقاد به خدا می تواند به زندگی معنا دهد که واقعاً او زا از یک راه معقول و درست شناخته و پذیرفته باشد.
۲) این جمله راسل را که میگوید: «هر چیزی علت میخواهد» با این جمله ابنسینا که میگوید: «هر ممکنالوجودی علت میخواهد» مقایسه کنید و نظر خود را توضیح دهید.
پاسخ: راسل اینگونه فکر کرده که هر موجودی نیاز به علت دارد. امّا ابن سینا معیار نیازمندی به « علت » را امکان ذاتی می داند، یعنی هر چیزی که ممکن الوجود باشد نیازمند علت است؛ و صرف وجود داشتن، معیار نیازمندی به علت نیست.
۳) از میان دیدگاههایی که بیان شد، کدام دیدگاه فلسفی میتواند معناداری زندگی را بهتر تبیین کند؟
پاسخ: آن دیدگاهی که هم اثبات خدا را امکان پذیر می داند و معناداری را فرع بر پذیرش خداوند قرار داده، کامل تر است.
۴) مقصود از معناداری زندگی چیست؟ شاخصههای فلسفی یک زندگی معنادار چیست؟
پاسخ: اعتقاد به خدا و پذیرفتن وجود اواز طریق تفکر و استدلال عقلی و سپس برقراری ارتباط معنوی با او، یک زندگی معنادار و متعالی را سامان می دهد.
۱ -جهان را غایتمند بیابد و این غایتمندی را توضیح دهد.
۲ -انسان را موجودی هدفمند بشناسد و این هدف را مشخص کند.
۳ -برای انسان گرایشی به خیر و زیبایی قائل شود و بداند که این خیر و زیبایی یک امر خیالی نیست، بلکه در یک حقیقت متعالی (یعنی خدا) وجود دارد.
۴ -آرمانهای مقدس و فراتر از زندگی مادی را معتبر و درست بداند.
۵ -در برابر یک وجود متعالی و برتر احساس تعهد و مسئولیت نماید.
- hamyar
- hamyar.in/?p=7209
خوب