جواب درس ۸ فلسفه یازدهم؛ صفحه ۶۱ ، ۶۲ ، ۶۶ ، ۶۷ ، ۶۸

جواب درس ۸ فلسفه یازدهم؛ صفحه ۶۱ ، ۶۲ ، ۶۶ ، ۶۷ ، ۶۸

جواب درس هشتم فلسفه یازدهم رشته انسانی

جواب درس ۸ فلسفه یازدهم؛ صفحه ۶۱ ، ۶۲ ، ۶۶ ، ۶۷ ، ۶۸

جواب درس هشتم فلسفه یازدهم رشته انسانی

گام به گام فلسفه یازدهم / درس هشتم فصل دوم : نگاهی به تاریخچه معرفت

جواب مقایسه صفحه ۶۱ درس هشتم فلسفه یازدهم

سیر اندیشه از پارمنیدس تا ارسطو را مطالعه کنید و به سؤال های زیر یاسخ دهید:
١- آیا تفاوتی میان نظر پارمنیدس و افلاطون درباره ادراک حسی وجود دارد؟
پاسخ: در این سؤال ، مقایسه نظر پارمنیدس و افلاطون درباره ادراک حسی و محسوسات مطرح شده است.
پارمنیدس ادراک حسی را معتبر نمی داند، اما افلاطون منکر ادراک حسی نیست و آن را پابین ترین نوع معرفت تلقی می کند.
پارمنیدس معتقد به حرکت و تغییر نیست. اما افلاطون معتقد است که عالم محسوس عالم تغییر و حرکت است و به همین جهت پایین ترین مرتبه عالم است.

٢- آیا افلاطون و ارسطو اختلاف نظری در معرفت شناسی دارند؟
پاسخ: در این سؤال ، مقایسه افلاطون و ارسطو درخواست شده است.
افلاطون و ارسطو، هر دو معرفت انسان را دارای ارزش واقع نمایی می دانند و با سوفسطائیان مخالف بودند.
هر دو هم برای ادراک حسی و هم عقلی اعتبار قائل بودند.
البته افلاطون ادراک حسی را بسیار پایین تر از ادراک عقلی می دانست و مردم را تشویق به ادراک عقلی می کرد. علاوه بر این، افلاطون ادراک شهودی را هم معتبر می دانست.

٣ .آیا می توان میان دیدگاه پارمنیدس و افلاطون وجه تشابهی پیدا کرد؟
پاسخ: در این سؤال از وجه تشابه میان بارمنیدس و افلاطون سؤال کرده است.
” این دو فیلسوف، هر دو، به عالم معقول که عالم ثابتات است، اهمیت می دادند و آن را جهان حقیقی تلقی می کردند. می توان از جدول زیر برای نوشتن وجوه افتراق و اشتراک استفاده کرد:

وجود اشتراک وجود اختلاف
پارمیندس و افلاطون توجه و اهمیت دادن به عالم معقول یا عالم ثبات و جهان حقیقی دانستن آن. یارمنیدس ادراک حسی را معتبر نمی داند، اما افلاطون منکر ادراک حسی نیست و آن را پایین ترین نوع معرفت تلقی می کند.
یارمنیدس معتقد به حرکت و تغییر نیست. اما افلاطون معتقد است که عالم محسوس عالم تغییر و حرکت است و به همین جهت پایین ترین مرتبه عالم است
افلاطون و ارسطو معتبر دانستن ادارک حسی و عقلی افلاطون ادراک حسی را بسیار پایین تراز ادراک عقلی می دانست
افلاطون ادراک شهودی را هم معتبر می دانست.

جواب تامل صفحه ۶۲ درس هشتم فلسفه یازدهم

شیخ اشراق بر این عقیده است که فیلسوف، بدون معرفت شهودی، به جایی نمیرسد و اگر کسی تصوّر کند که تنها به وسیلە مطالعە کتب و بدون سیر و سلوک عرفانی میتواند، فیلسوف شود، اشتباه بزرگی کرده است.
همانگونه که عارفی که فاقد نیروی تفکر و تحلیل عقلی است، یک عارف ناقص است، فیلسوف و جستوجوگر حقیقت، اگر اسرار الهی را به صورت مستقیم و بی واسطه تجربه نکند، فیلسوفی ناقص و کم قدر خواهد بود.
در این متن تأمل کنید و بگویید حاوی چه پیامی در حوزە معرفت شناسی است؟
پاسخ:
از نظر شیخ اشراق، طی مدارج عالی در فلسفه با طی مدارج در عرفان ارتباط دارد.
شیخ اشراق معتقد است که بدون استدلال و بدون نیروی تفکر و تحلیل عقلی، عرفان هم ناقص است و عارفی که فاقد قدرت تحلیل است، یک عارف ناقص است

جواب تشخیص صفحه ۶۶ و ۶۷ درس هشتم فلسفه یازدهم

گزاره های زیر را بخوانید و ابتدا مشخص کنید کدام گزاره ها معنای مشترک دارند. سپس تعیین کنید کدام گزاره دیدگاه نسبی گرایی در معرفت را بیان میکند.

۱- به طور کلی شناخت هرکس برای خودش و نسبت به خودش اعتبار دارد و لزوما برای فردی دیگر معتبر نیست.
پاسخ: در این گزاره قید « به طور کلی » و « نسبت به خودش» حکایت گر دیدگاه کلی نسبی گرایی است

۲- در برخی موارد شناخت انسان ها نسبی است و شناخت هر کس برای خودش معتبر است، اما در برخی موارد، انسان ها میتوانند به شناخت یکسان دست پیدا کنند.
پاسخ:
این گزاره با واقع گرایی تضاد ندارد. اما با نسبی گرایی ناسازگار است. زیرا اگر نسبی گرا بپذیرد که انسان ها در برخی موارد می توانند نظر یکسان داشته باشند، دیگر اختلافی با واقع گرا نخواهد داشت. آنچه نسبی گرا را از واقع گرا جدا می کند، بیان مطلق او درباره نسبی گرایی است.

۳- به طور کلی این امکان برای انسان ها وجود دارد که به شناخت های یکسانی برسند، گرچه ممکن است در برخی موارد شناخت یکسانی نداشته باشند.
پاسخ:
این گزاره با گزاره دوم یکسان است، گرچه در بیان متفاوت است.

۴- شناخت انسان ها در بسیاری از موارد نسبی است، اما این سخن به معنای نسبی بودن همه معرفت ها نیست.
پاسخ:
این گزاره نیز با گزاره سوم و دوم سازگاری دارد

۵- انسان ها امکان این را ندارند که بتوانند دربارە یک چیز به معرفتی یکسان دست پیدا کنند؛ دیدگاه انسانها دربارە پدیده ها، حتما متفاوت است.
پاسخ:
این گزاره با گزاره اول کاملا سازگار است و لذا با گزاره دوم و سوم و چهارم اختلاف دارد. این گزاره هم بیان دیگری از نسبی گرایی است

جواب تشخیص صفحه ۶۶ تا ۶۷ درس هشتم فلسفه یازدهم

گزاره‌های زیر را بخوانید و ابتدا مشخص کنید کدام گزاره‌ها معنای مشترک دارند. سپس تعیین کنید کدام گزاره دیدگاه نسبی گرایی در معرفت را بیان می‌کند.
۱- به طور کلی شناخت هرکس برای خودش و نسبت به خودش اعتبار دارد و لزوماً برای فردی دیگر معتبر نیست.
پاسخ: این گزاره حکایتگر دیدگاه کلی نسبی گرایی است

۲- در برخی موارد شناخت انسان‌ها نسبی است و شناخت هر کس برای خودش معتبر است، اما در برخی موارد، انسان‌ها می‌توانند به شناخت یکسان دست پیدا کنند.
پاسخ: گزاره دوم با واقع گرایی تضاد ندارد. اما با نسبی گرایی ناسازگار است. زیرا اگر نسبی گرا بپذیرد که انسان ها در برخی موارد می توانند نظر یکسان داشته باشند، دیگر اختلافی با واقع گرا نخواهد داشت. آنچه نسبی گرا را از واقع گرا جدا می کند بیان مطلق او درباره نسبی گرایی است

۳- به طور کلی این امکان برای انسان‌ها وجود دارد که به شناخت‌های یکسانی برسند، گرچه ممکن است در برخی موارد شناخت یکسانی نداشته باشند.
پاسخ: گزاره سوم با گزاره دوم یکسان است، گرچه در بیان متفاوت است

۴- شناخت انسان‌ها در بسیاری از موارد نسبی است، اما این سخن به معنای نسبی بودن همه معرفت‌ها نیست.
پاسخ: گزاره چهارم نیز با گزاره سوم و دوم سازگاری دارد

۵- انسان‌ها امکان این را ندارند که بتوانند درباره یک چیز به معرفتی یکسان دست پیدا کنند؛ دیدگاه انسان‌ها درباره پدیده‌ها، حتما متفاوت است.
پاسخ: گزاره پنجم با گزاره اول کاملاً ساز گار است و لذا با گزاره دوم و سوم و چهارم اختلاف دارد گزاره پنجم هم بیان دیگری از نسبی گرایی است

جواب به کار ببندیم صفحه ۶۸ درس هشتم فلسفه یازدهم

۱ ویژگی بارز اندیشە هر یک از دانشمندان زیر را دربارە معرفت بنویسید و سپس آن را بررسی کنید
پاسخ:
پارمنیدس در بی اعتباری ادراک حسی سخن گفت و در نتیجه وجود حرکت را انکار کرد.
سوفسطاشیان به طور کلی منکر واقع نمایی هر ادراکی شدند و گفتند که ما به ازای ادراکات ما، چیزی نیست.
افلاطون برای ادراک حسی و عقلی و شهودی، هر سه ارزش قاتل بود البته ادراک حسی را پایین ترین و کم ارزش ترین نوع ادراک می دانست.
شیخ اشراق همه مراتب معرفت را قبول داشت. اما توجه ویژه ای به معرفت شهودی کرد. او معرفت عقلی بدون شهود و هم معرفت شهودی بدون عقلانیت را رد می کرد.
ملاصدرا همه مراتب معرفت را پذیرفت و تلاش کرد سازگاری آنها با یکدیگر را نشان دهد.
علامه طباطبایی نیز مانند ملاصدرا همه مراتب و اقسام معرفت را پذیرفت.
بیکن برای معرفت حسی و تجربی اهمیت فوق العاده ای قائل بود اما معرفت عقلی را کم فایده می پنداشت.
دکارت معرفت عقلی را برتر از معرفت حسی و تجربی می دانست.
اوگوست کنت تنها راه رسیدن به شناخت و معرفت، تجربه است

۲ -به نظر شما چه عواملی باعث شده است واقع نمایی دانش تجربی با اشکال مواجه شود. به طور گروهی با دوستان خود بحث و نتیجه را در کلاس ارائه کنید.
پاسخ: سوال دوم یک سوال واگراست و پاسخ های مختلفی می توان به آن داد.
یکی از مهم ترین عوامل، تغییرات و تحولاتی بود که در علوم تجربی رخ داد و در برخی موارد نظریات گذشتگان به کلی باطل شد.
مثلا درباره نظام کیهانی، گذشتگان زمین را مرکز عالم می دانستند و معتقد بودند که خورشید به گرد زمین می چرخد، اما این نظر به کلی غلط از آب در آمد.

۳ -هر کدام از دیدگاه های زیر به کدام فیلسوف مربوط است؟
امری که قابل بررسی تجربی نباشد بی معناست.
پاسخ: دیدگاه پوزیتیویست ها است.

معرفت تجربی حاصل همکاری حس و عقل است.
پاسخ: دیدگاه فلاسفه اسلامی مانند فارابی و ابن سینا و دیدگاه ارسطو فیلوف یونانی

درک حقیقت از راه عقل و شهود معنوی، هر دو، امکان پذیر است.
پاسخ: دیدگاه سهرورد

میان داده های استدلالی و قطعی عقلی با معارف وحیانی تضادی نیس و هر دو موید یکدیگرند.
پاسخ: دیدگاه بیشتر فلاسفه اسلامی است که البته ملاصدرا و علامه طباطبایی بر آن تاکید کرده اند.

معرف حسی، عقلی، شهودی و وحیانی، هر کدام در جای خود مفید است.
پاسخ: دیدگاه عموم فلاسفه اسلامی است که البته ملاصدرا به تبیین کامل آن پرداخت

برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.