معنی حکایت درخت علم فارسی ششم صفحه ۷۷
حکایت درخت علم فارسی ششم صفحه ۷۷
حکایت درخت علم فارسی ششم صفحه ۷۷
انتخاب سریع صفحه :
معنی فارسی ششم ابتدایی / حکایت درخت علم صفحه ۷۷
معنی حکایت درخت علم فارسی ششم
۱- شیخ خندید و بگفتش ای سَلیم ◈※◈ این درخت علم باشد ای علیم
معنی: شیخ خندید و به او گفت که ای انسان ساده دل درختی که تو به دنبال آن هستی درخت علم است.
معنی کلمات:
شیخ: پیرمرد، مرد بزرگوار، عالم
سلیم: سالم، بی عیب، کنایه از آدم ساده لوح و نادان
علیم: دانا، آگاه
آرایه ادبی:
تشبیه علم و دانش به درخت
۲- تو به صورت رفتهای، ای بیخبر ◈※◈ زان ز شاخ معنیای، بی بار و بر
معنی: ای انسان نا آگاه تو فقط در جست و جوی ظاهر این درخت پرداخته ای به همین دلیل است که از معنا و مفهوم آن غافل ماندهای.
معنی کلمات:
صورت: ظاهر
معنی: باطن
بار و بر: میوه و ثمر
آرایه ادبی:
تشبیه معنی و باطن کلام به شاخه
تضاد بین کلمه های صورت و معنی
۳- گه درختش نام شد، گاه آفتاب ◈※◈ گاه بحرش نام شد، گاهی سحاب
معنی: به علم گاهی نام درخت میدهند گاهی نام آفتاب و گاهی نام دریا و گاهی نام ابر.
معنی کلمات:
بحر: دریا
سحاب: ابر
آرایه ادبی: تناسب بین کلمه های درخت، آفتاب، بحر و سحاب
تشبیه پوشیده و پنهان علم و دانش به درخت، آفتاب، بحر و سحاب
۴- آن یکی کِش صد هزار آثار خاست ◈※◈ کمترین آثار او، عمر بقاست
معنی: برای علم هزاران فایده وجود دارد که کم ترین فایدهاش عمر جاویدان است.
معنی کلمات:
کش: که از آن
خاست: برخاست، بلند شد.
بقا: جاودانی
صدهزار: عدد فراوانی و کثرت
آرایه ادبی:
تضاد بین کلمه های صدهزار و کم ترین
نهاد: صدهزار آثار، کم ترین آثار
سوال صفحه ۷۷ فارسی ششم
در این شعر، علم به چه چیزهایی مانند شده است؟
جواب: درخت، آفتاب، بحر (دریا)، سحاب (ابر)
معنی کلمات حکایت درخت علم فارسی ششم
حاکم: پادشاه | علیم: دانا، آگاه |
عجیب: شگفت آور | صورت: ظاهر |
روانه می کند: راهی می کند، می فرستد | معنی: باطن |
تمسخر: مسخره کردن | بار و بر: میوه |
قصد: نیت ، هدف | آفتاب: خورشید |
پیش از اینکه: قبل از اینکه | سحاب: ابر |
بار سفر بندد: آمادهی سفر شود | خاست: پدید آمد |
شیخ: پیرمرد ، دانشمند | آثار: نشانه ها ، جمع اثر |
سلیم: سالم، بی عیب، کنایه از آدم ساده لوح و نادان | عمر بقا: عمر جاودان |
بحر: دریا |
– |
هم خانواده حکایت درخت علم فارسی ششم
تمسخر= مسخره ، سُخره |
تعجّب= عجیب ، عجایب ، عجب ، متعجّب |
بقا= باقی ، بقایا ، بقیّه |
معنی= معنا |
عجیب= عجایب ، عجب |
حاکم= حاکمیت |
مخالف و متضاد حکایت درخت علم فارسی ششم
خندید ≠ گریه کرد
پیر ≠ جوان
علیم ≠ نادان
سلیم ≠ ناسالم
کمترین ≠ بیشترین
- hamyar
- hamyar.in/?p=20197
s
اسمت از پیامت بیشتره بچه سال
عالی بود
عالی بود خیلی خیلی
فردا امتحان دارم 😭😭
عالس بود خیلی خیلی
عالی
اولین نفری هستم که دارم اینجا کامنت میزارم
خب که چیکار کنم
اصلا به ما چه