معنی حکایت سیرت سلمان فارسی نهم ✅ صفحه ۹۷

معنی حکایت سیرت سلمان فارسی نهم صفحه ۹۷

معنی حکایت سیرت سلمان صفحه ۹۷ فارسی نهم

معنی حکایت سیرت سلمان فارسی نهم صفحه ۹۷

معنی حکایت سیرت سلمان صفحه ۹۷ فارسی نهم

معنی فارسی نهم/ حکایت: سیرت سلمان صفحه ۹۷

سلمان فارسی بر لشکری امیر بود. در میان رُعایا چنان حقیر می‌نمود که وقتی خادمی به وی رسید، گفت: «این توبرهٔ کاه، بردار و به لشکرگاه سلمان بَر.»
معنی: سلمان فارسی فرمانده سپاهی بود. در بین مردم آنقدر خود را کوچک نشان می داد که زمانی یک خدمتکار به او رسید و گفت: این کیسه بزرگ پر از کاه را بردار و به قرارگاه لشکر سلمان ببر.
واژه های مهم:
امیر:
فرمانده
رعایا: جمع رعیت، مردم
حقیر: کوچک
توبره: کیسه بزرگ

چون به لشکرگاه رسید، مردم گفتند: «امیر است.»
آن خادم بترسید و در قدمِ وی افتاد.
معنی: سلمان هم کیسه را برداشت. وقتی به قرارگاه رسید مردم با تعجب می گفتند این سلمان است! آن خدمت کار ترسید و از سلمان عذرخواهی کرد
آرایه های ادبی:
در قدم کسی افتادن: کنایه از التماس کردن، عذرخواهی کردن

سلمان گفت: «به سه وَجه، این کار را از برای خودم کردم، نه از بهرِ تو، هیچ اندیشه مدار. اوّل آنکه تکبّر از من دفع شود؛ دوم آنکه دل تو، خوش شود؛ سوم آنکه از عُهدهٔ حفظ رعیت، بیرون آمده باشم.»
معنی: سلمان گفت: به سه دلیل این کار را برای خودم کردم نه بخاطرتو پس اصالا نترس. اول بخاطر اینکه خودخواهی و غرور از من دور شود و دوم آنکه تو خوشحال شوی، سوم آنکه مسئولیت خودم را که همان مراقبت از مردم است، خوب انجام داده باشم.
وجه: دلیل
تکبر: خودخواهی
دفع: دور
آرایه های ادبی:
اندیشه مدار:
کنایه از نترس

معنی واژه های مهم حکایت سیرت سلمان

امیر: فرمانده لشکرگاه: محلّ اقامت لشکر، قرارگاه
رعایا: جمع رعیت، عموم مردم، زیر دست در قدمِ وی افتاد: به دست و پای او افتاد، به التماس افتاد
حقیر: کوچک و بی ارزش وجه: صورت، جهت، دلیل
تکبر: خود بینی و غرور به سه وجه: به سه دلیل، به سه جهت
هیچ: اصلا، هرگز از برای خود: به خاطرِ خودم
سیّم: صورت قدیمی سوم از بهر: برای، به خاطرِ ، از برای
روضه: باغ تکبّر: خودستایی، خود خواهی، غرور
خلد: بهشت دفع: راندن، دور کردن، طرد کردن
حقیر: ناچیز، کم ارزش، کوچک دفع شود: دور شود
می نمود: نشان می داد دلِ تو خوش شود: تو خوشحال شوی
وقتی: زمانی، روزی عهده: مسؤلیّت، وظیفه
خادم: خدمتکار، زیردست، رعیّت حفظ: محافظت، نگهداری، مراقبت
توبره: کیسه بزرگ، گونی از عهده بیرون آمدن: به وظیفه عمل کردن
بَر: بن مضارع از مصدر بُردن. بِبر اندیشه: فکر، ترس- اندیشه مدار: نترس

 

برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.