معنی حکایت علم و عمل فارسی ششم ✅ صفحه ۳۶

معنی حکایت علم و عمل فارسی ششم ✅ صفحه ۳۶

معنی حکایت علم و عمل صفحه ۳۶ فارسی ششم

معنی حکایت علم و عمل فارسی ششم ✅ صفحه ۳۶

معنی حکایت علم و عمل صفحه ۳۶ فارسی ششم

معنی فارسی ششم ابتدایی /

💠اوّل نعمتی که ایزد تعالی، به من بخشید، دوستی ِ پدر و مادر بود و مهربانی ایشان بر حال من.چون سال عمر من به هفت رسید، مرا بر خواندن علم برانگیختند. من نیز، همین که اندک آگاهی یافتم و ارزش و اهمّیت علم بشناختم، با شوق فراوان در فراگیری آن کوشیدم… . 
معنی:
ابتدا نعمتی که خداوند بزرگ به من عطا کرد، دوستی پدر و مادر بود و مهربانی آن‌ها نسبت به من. وقتی که سن من به هفت سال رسید، من به یادگیری علاقهمند شدم. من نیز، همان‌طور که کمی دانش و علم یاد گرفتم و ارزش و اهمیت علم را درک کردم، با اشتیاق بسیار در تلاش برای یادگیری آن بودم…

💠بر مردمان واجب است که در کسب علم بکوشند و درک و فهم آن را گرامی بدارند، که طلب علم از گرانبهاترین کارهاست و انسان تا زنده است، باید جویای علم و ادب و کردار نیک باشد.
معنی:
بر مردم واجب است که در کسب علم تلاش کنند و درک و فهم آن را ارزشمند کنند، زیرا طلب علم از گرانبهاترین کار است و انسان تا زنده است، باید به دنبال علم و ادب و رفتار نیک باشد.
💠نور ادب دل را روشن میکند و تجربه اندوزی، انسان را از جهل و نابودی میرهاند. همچنان که جمالِ خورشید، روی زمین را پُرنور می ِ گرداند، علم نیز به عمل نیک، شکوه و جمال میگیرد، زیرا که میوه ی درخت دانش، نیکوکاری است و نیازردن دیگران. 
معنی:
علم نور اخلاق دل را روشن می‌کند و بیشتر کردن تجربه انسان را از نادانی و تباهی نجات می‌دهد. همان‌طور که نور خورشید روز را روشن می‌کند، علم نیز با با کار های خوب، به شکوه و زیبایی می‌رسد، زیرا میوه درخت دانش، عمل نیکوکارانه و کمک به دیگران است.


✅بیت زیر را بخوانید و درباره‌‌ی ارتباط مفهوم آن با متن بالا، در گروه خود گفتوگو کنید.
جواب:
انسان باید همیشه در کسب علم تلاش کند. و برای عمل به آن علم، از هیچ کوششی دریغ نکند. چون علمی که بی عمل باشد، مضر و بی فایده است.

چو کسب علم کردی در عمل کوش *** که علم بی عمل زهری است بی نوش

معنی: وقتی علم و دانش اندوزی، سعی کن آن را در عمل پیاده کنی؛ زیرا دانشی که به کار گرفته نشود، مانند زهر بی‌آبی است که نه تنها سودی ندارد بلکه ضرر هم می‌رساند.
معنی کلمات شعر چو کسب علم کردی:
کسب: به دست آوردن، فرا گرفتن
علم: دانش، آگاهی
عمل: انجام دادن، به کار بستن
زهر: سم
نوش: آب، مایع

معنی کلمات حکایت علم و عمل فارسی ششم

ایزد تعالی: خدای بلند و بزرگ، اشاره به خداوند.
برانگیختند: تحریک و ترغیب کردند، انگیزه دادند.
طلب علم: تلاش و کوشش برای یادگیری علم و دانش.
نور ادب: نور و زیباییی که از اخلاق و رفتار نیکو می‌آید.
نادانی: عدم دانش و اطلاعات، ناشناختگی.
نیکوکاری: انجام کارهای نیکو و خیریه به منظور کمک به دیگران.

مخالف و متضاد حکایت علم و عمل فارسی ششم

آگاهی نادانی
عشق نفرت
روشنی تاریکی
دوستی دشمنی
صداقت دروغ
خوشحالی غم
پیروزی شکست
زیبایی زشتی
صلح جنگ
امید یأس

هم خانواده علم و عمل فارسی ششم

نعمت = نعیم
اهمیت= مهم
علم= علوم معلم
کسب= کاسب کسبه
جهل= جاهل
شکوه = شوکت
ادب = مودب ادبیات
جمال = جملات جمیل جمیله
دانش= دانشمند دانا
با تشکر از Mahdis عزیز

در بخش بالا از سایت همیار برای شما ، معنی حکایت علم و عمل فارسی ششم ✅ صفحه ۳۶ را قرار دادیم پیشنهاد میشود برای بخش بعدی از معنی کلمات درس پنجم فارسی ششم و برای بخش قبلی از هم خانواده و متضاد درس چهارم فارسی ششم استفاده نمایید.
برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.