معنی حکایت فوت کوزه گری فارسی هشتم ✅ صفحه ۳۵
حکایت فوت کوزه گری صفحه ۳۵ فارسی هشتم
حکایت فوت کوزه گری صفحه ۳۵ فارسی هشتم
معنی فارسی هشتم / حکایت فوت کوزه گری صفحه ۳۵
حکایت: فوت کوزهگری
🔹 کوزهگری ماهر و ورزیده، شاگردی داشت که چندین سال نزد او کار کرده و فنون کوزهگری را از او فراگرفته بود. روزی شاگرد دستمزد بیشتری از استاد درخواست کرد. کوزهگر بر دستمزد او افزود. پس از مدتی، باز شاگرد، سرِ ناسازگاری گذاشت و گفت: «دیگر فنّ کوزهگری را به تمامی آموختهام و قصد دارم در کارگاه خود، استادکار شوم.»
معنی: استاد کوزهگری بود که خیلی با تجربه بود و شاگردی که چند سالی پیش او کارمیکرد اصول و فنون کوزهگری را از استاد یاد گرفته بود. روزی شاگرد شروع به ایراد گرفتن کرد و گفت: «دستمزد من کم است و من تمام اصول کوزهگری را به طور کامل یاد گرفتم و میخواهم برای خودم کارگاهی راهاندازی کنم.»
🔹 کوزهگر از او خواست به پاسِ حقّی که بر گردن او دارد، چند ماهی بماند و یاریاش کند. شاگرد، بیاعتنا به درخواست استاد، او را رها کرد و کوشید در کارگاه خود برای رقابت با استاد مرغوبترین کوزهها را بسازد. او با دقت شروع به ساختن کوزه کرد اما لعاب هیچیک از کوزهها زیبا و شفاف از کار درنیامد.
معنی: هرچه استاد کوزهگراز او خواهش کرد، مدتی دیگر نزد او بماند، شاگرد قبول نکرد. او تلاش کرد در کارگاه خود برای رقابت با استاد، بهترین کوزهها را بسازد اما کوزههای او شفاف نبود.
🔹 شاگرد، ناگزیر نزد استاد بازگشت. استاد او را واداشت مدتی دیگر نزد او بماند تا اشکال کار را دریابد. سرانجام یک روز استاد گفت: «رمز مرغوب بودن کوزهها در این است که هر کوزه را پیش از آنکه در کوره بگذارم، فوت میکنم تا گرد و خاک از روی آن پاک شود. تو همین یک نکته را در نظر نداشتی و اشکال کار تو تنها یک فوت بود؛ فوت کوزهگری!»
معنی: شاگرد مجبور شد به نزد استاد برگردد. استاد او را واداشت تا مدتی دیگر پیش او بماند تا مشکل کار خود را پیدا کند.
سرانجام یک روز استاد به شاگردش گفت: «رمز کیفیت داشتن کوزهها دراین است که هرکوزه را قبل از آنکه در کوره بگذاری، باید فوت کنی تا گرد و غبار آن پاک شود. تواین یک اصل مهم را فراموش کردی و به آن توجه نکردی و مشکل کار تو فقط همین یک فوت است که فوت کوزهگری نام دارد».
- hamyar
- hamyar.in/?p=19331
عالی