معنی درس یازدهم فارسی دهم (خاک آزادگان) + کلمات و آرایه ها

معنی درس یازدهم فارسی دهم (خاک آزادگان) + کلمات و آرایه ها

معنی صفحه ۸۲ فارسی دهم

معنی درس یازدهم فارسی دهم (خاک آزادگان) + کلمات و آرایه ها

معنی صفحه ۸۲ فارسی دهم

درس یازدهم: خاک آزادگان
قالب شعر: غزل

۱ – به خون گر کشی خاک من ، دشمن من  بجوشد گل اندر گل از گلشن من

معنی: ای دشمن من! اگر بخواهی سرزمین من را به خون بکشی و آن را نیست و نابود کنی، جوانان بسیاری هستند که در این سرزمین می‌جوشند و رویاروی تو می‌ایستند .
قلمرو زبانی: گر: اگر
گلشن: گلخانه، گلستان، گلزار
به خون کشیدن : کشتن
قلمرو ادبی: قالب: غزل(چامه) اجتماعی
وزن: ت تن تن ت تن تن ت تن تن ت تن تن
خاک: مجاز از سرزمین
به خون کشیدن: کنایه از کشتن و نابود کردن
گل: استعاره از جوانان جانباز
گل اندر گل: کنایه از فراوان
خاک، گل، گلشن: تناسب
واج آرایی «گ»
گلشن: استعاره از میهن یا گور
گل بجوشد: استعاره پنهان
پیام: ستیز با دشمن

۲- تنم گر بسوزی ، به تیرم بدوزی جدا سازی ای خصم ، سر از تن من

معنی: ای دشمن سرزمین من ، اگر تنم را بسوزانی و با تیر بدنم را سوراخ سوراخ کنی و سر از تنم جدا کنی …
قلمرو زبانی: سوختن: سوزاندن (بن ماضی: سوخت، بن مضارع: سوز)
به تیرم بدوزی: جهش ضمیر
به تیر دوختن: تیر زدن(بن ماضی: دوخت، بن مضارع: دوز)
خصم: دشمن
به تیرم بدوزی: جهش ضمیر(من را با تیر بدوزی)
قلمرو ادبی: سوختن: کنایه از نابود کردن
بسوزی، بدوزی: جناس
سر از تن جدا ساختن: کنایه از کشتن
تن، من: جناس
سر، تن: تناسب
موقوف المعانی

۳- کجا می توانی، ز قلبم ربایی تو عشق میان من و میهن من ؟

معنی: هرگز نمی توانی عشق میان من و مهینم را از قلبم جدا سازی.
قلمرو زبانی: کجا: چگونه
ربودن: دزدیدن، سریع گرفتن(بن ماضی: ربود، بن مضارع: ربا)
پرسش انکاری
قلمرو ادبی: واژه آرایی: من
واج آرایی «ن»
پیام: عشق به میهن

۴ -من ایرانی ام، آرمانم شهادت تجلی هستی است، جان کندن من

معنی: من ایرانی هستم و تمام آرزویم هم شهادت است ، بدان ای دشمن که جان دادن من ، آشکار ساختن هستی است
قلمرو زبانی: آرمان: آرزو، عقیده
تجلی: جلوه گری
قلمرو ادبی: جان کندن: کنایه از درگذشتن و مردن
واج آرایی «ن»
پیام: ترغیب به شهادت

۵ – مپندار این شعله ، افسرده گردد که بعد از من افروزد از مدفن من

معنی: ای دشمن ، تصور نکن که گرمی علاقه من به میهنم از بین می رود که بعد از مرگم هم این گرمای علاقه از قبرم شعله می کشد
قلمرو زبانی: پنداشتن: تصور کردن(بن ماضی: پنداشت، بن مضارع: پندار)
افسردن: سرد شدن، خاموش شدن، یخ بستن (بن ماضی: افسرد، بن مضارع: افسر)
افروختن: روشن شدن (بن ماضی: افروخت، بن مضارع: افروز)
مدفن: جای دفن، گور
قلمرو ادبی: شعله: استعاره از عشق به میهن
افسرد، افروخت: تضاد
واژه آرایی: من، از
پیام: جاودانگی عشق به میهن

۶- نه تسلیم و سازش ، نه تکریم و خواهش بتازد به نیرنگ تو، توسن من

معنی: ای دشمن ، در برابر تو هرگز نه تسلیم خواهم شد و نه سازش خواهم کرد و در برابر نیرنگ تو خواهم تاخت
قلمرو زبانی: سازش: کنار آمدن، آشتی
تکریم: گرامی‌داشت
خواهش: درخواست و التماس
تاختن: حمله کردن (بن ماضی: تاخت، بن مضارع: تاز)
نیرنگ: فریب
توسن: اسب سرکش، متضاد رام
قلمرو ادبی: توسن: استعاره از هستی من یا میهن من
واج آرایی «ن»
پیام: عدم سازش با دشمن

۷- کنون رود خلق است ، دریای جوشان مه خوشه خشم شد خرمن من

معنی: اکنون مردم همانند دریایی جوشان هستند که تسلیم تو نمی شوند و خشم و خروش آن ها نشانه این است که در برابر تو ایستادگی خواهند کرد.
قلمرو زبانی: خلق: آفریده، مردم
خرمن: توده غلّه دروشده
قلمرو ادبی: رود خلق: اضافه تشبیهی
رود خلق، دریای جوشان است: تشبیه، اغراق
خرمن: استعاره از هستی
خوشه خشم: اضافه تشبیهی
خرمن من خوشه خشم شد: تشبیه، کنایه از افزایش و گسترش یافتن
واج آرایی «خ»
پیام: خیزش برای ستیز با دشمن

۸ -من آزاده از خاک آزادگانم گل صبر، می پرورد دامن من

معنی: من از سرزمین آزادگان هستم که بسیار صبور هستم
قلمرو زبانی: آزاده: ایرانی، آزادمرد، کسی که از اسارت بازمی‌گردد
پروردن: پروراندن(بن ماضی: پرورد، بن مضارع: پرور)
قلمرو ادبی: خاک: مجاز از سرزمین
گل صبر: اضافه تشبیهی
دامن: استعاره از هستی
پیام: ترغیب به بردباری

۹- جز از جام توحید، هرگز ننوشم زنی گر به تیغ ستم گردن من

معنی: اگر سرم را از تنم جدا کنی هرگز از راه یگانگی خدا منحرف نخوام شد.
قلمرو زبانی: توحید: یکتاپرستی
قلمرو ادبی: جام: مجاز از نوشیدنی
جام توحید: اضافه تشبیهی
تیغ ستم: اضافه تشبیهی یا اضافه اقترانی
گردن زدن: کنایه از کشتن
واج آرایی «ن»
پیام: یکتاپرستی

برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.