جواب درس دهم علوم و فنون ادبی دوازدهم

جواب درس دهم علوم و فنون ادبی دوازدهم

جواب خود ارزیابی درس ۱۰ علوم و فنون ادبی دوازدهم

جواب درس دهم علوم و فنون ادبی دوازدهم

جواب خود ارزیابی درس ۱۰ علوم و فنون ادبی دوازدهم

گام به گام علوم و فنون ادبی دوازدهم /  درس ۱۰: سبک شناسی دورۀ معاصر و انقلاب اسلامی

خودارزیابی صفحه ۱۰۳ علوم و فنون ادبی دوازدهم

۱- دو مورد از ویژگی‌های زبانی شعر معاصر (تا انقلاب اسلامی) را بنویسید.
– زبان و واژگان شعری در قصاید دوره انقلاب به سبک خراسانی نزدیک است.
– واژگان متناسب با دین، جبهه و جنگ، شهادت، ایثار و وطن دوستی در شعر و نثر این دوره بیشتر شد.
– باستان گرایی و علاقه فراوان به استفاده از واژه‌های کهن در زبان شعر این دوره محسوس است.
– آشنایی زدایی زبانی و روی آوردن به ترکیب‌های بدیع و بی سابقه یکی از مشخصه‌های دیگر شعر این دوره است که در روی آوردن به مفاهیم انتزاعی حاصل شده است.

۲- وضعیت حماسه و عرفان را در شعر دورۀ انقلاب بنویسید.
به دلیل ضرورت های سیاسی و اجتماعی (انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق) روح حماسه و عرفان در شعر این دوره بسیار آشکار است. در حماسه، به دلیل رخدادهای سیاسی آن دوره، بعد زمینی بر بعد اساطیری حماسه غلبه دارد و در عرفان نیز بعد آسمانی به دلیل رواج ارزش های اسلامی و معنوی غلبه می کند. نتیجه تلفیق این دو بینش را در قالب جدیدی از شعر انقلاب به عنوان غزل حماسی (غزل – حماسه) می توان دید.

۳- از ویژگی‌های زبانی نثر معاصر (تا انقلاب اسلامی) دو مورد را بنویسید.
الف) زبان داستان ها، به ویژه در زمان جنگ، بیشتر عامیانه است.
ب) ساده نویسی در نثر رواج دارد. واژه های مربوط به فرهنگ ایثار، جنگ، شهادت، مبارزه و مقاومت به نثر راه پیدا میکند. (مانند شعر)
ج) لغات و ترکیبات امروزی و جدید وارد نثر شده است و دست شاعر برای استفاده از واژه ها باز است.

 

۴- با توجّه به شعر زیر به پرسش‌ها پاسخ دهید. پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشتشب مانده بود و جرئت فردا شدن نداشت

الف) ویژگی‌های زبانی، ادبی و فکری شعر را بنویسید. (از هر یک دو مورد)
جواب سوال:
قلمرو زبانی:
– واژگان مفاهیم انتزاعی دارند: آب، دریا، برزخ کبود و…
– استفاده از واژه‌ای کهن (باستان گرایی): هراس، دریغ، زهره و…
– واژگان آن بیشتر به سبک خراسانی نزدیک‌تر است.
– آشنایی زدایی زبانی و روی آوردن به ترکیب‌های بدیع و بی سابقه دارد: «گم بود در عمیق زمین شانه بهار»
قلمرو ادبی:
– قالب شعر همان قالب سنتی (غزل) است.
– علاقه شدید به کاربرد صور خیال در شعر.
– به کار بردن آرایه‌های استعاره، تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز، ایهام، تشخیص و…
– استفاده از نماد: آب، رود، دریا، و…
– صراحت کلام در آن دیده می‌شود.
قلمرو فکری:
– مضمون شعر بیانگر خفقان و نبود آزادی است.
– مفاهیم شعری آن انتزاعی است؛ مثل سرکوب، نبودن آزادی، اسارت، خفقان، عدم اتحاد نیروها و…
– بعد زمینی آن بر نگرش عرفانی غلبه دارد.

بررسی شعر (برای امتحانات و کنکور)

پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت *** شب مانده بود و جرئت فردا شدن نداشت

قلمرو زبانی: جرئت: یارا / تو: منظور رهبر است /
قلمرو ادبی: قالب: غزل اجتماعی / وزن: مَفعولُ فاعِلاتُ مفاعیل فاعلن / معنی نداشتن: کنایه از اینکه بسیار بعید بود / آب: نماد آدمیان پاکدل / دریا شدن: کنایه از همبسته و یکپارچه شدن / شب: نماد ستم و سیاهی / شب … جرئت نداشتن: جانبخشی، استعاره پنهان / فردا: مجاز از روز / صور خیال نو و جدید است.
بازگردانی: پیش از تو مردم پاکدل نمی‌توانستند به هم بپیوندند. ستم و ستمگری رواج داشت و امیدی به پایان آن نبود.
پیام: بزرگداشت رهبر

بسیار بود رود در آن برزخ کبود *** امّا دریغ، زهره دریا شدن نداشت

قلمرو زبانی: برزخ: فاصله میان دو چیز، جهان میان دنیا و آخرت / کبود: آبی سیر / دریغ: افسوس / زهره: یارا، جرئت /
قلمرو ادبی: رود: نماد یا استعاره آشکار از شهروندان پاکدل / برزخ کبود: استعاره از بازه زمانی میان حکومت شاه و جمهوری اسلامی / دریا شدن: کنایه از همبسته و یکپارچه شدن / رود، دریا: تناسب / صور خیال نو و جدید است.
بازگردانی: در روزگار خودکامگان شهروندان آزاده و پاکدل بسیار بودند؛ امّا توان اجتماع کردن و گردهمایی نداشتند.
پیام: ممنوعیت آزادی خواهی و اجتماع

همین حالا همیار را نصب کنید و همیشه یک معلم همراه خود داشته باشید.
"نصب از مایکت و بازار "

در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار *** حتا علف اجازه زیبا شدن نداشت

قلمرو زبانی: کویر: شوره زار، نمکزار /
قلمرو ادبی: کویر سوخته: استعاره آشکار از حکومت ستم شاهی / سوخته: کنایه از بی بار و بر / خاک: مجاز از سرزمین / بهار: نماد شکوفایی و زندگی / بی بهار: مجاز از «همیشه زمستان» / علف: استعاره آشکار از شهروندان معمولی یا استعاره پنهان و جانبخشی / زیبا شدن: کنایه از خودنمایی و خودآرایی / صور خیال نو و جدید است.
بازگردانی: ایران در روزگار خودکامگان همچون کویر سوخته و زمین بی بر و بار بود و حتی شهروندان معمولی نیز نمی‌توانستند پیشرفت کنند و خودی بنمایند.

پیام: اختناق جامعه

گم بود در عمیق زمین شانه بهار *** بی تو ولی زمینه پیدا شدن نداشت

قلمرو زبانی: عمیق زمین: عمق زمین (ویژگی سبکی) / تو: منظور رهبر است / زمینه: بستر /
قلمرو ادبی: بهار:‌ نماد شکوفایی و سرسبزی و زندگی / شانه بهار: اضافه استعاری، استعاره پنهان / ولی: ایهام (۱- امّا ۲- ولی فقیه) / صور خیال نو و جدید است.
بازگردانی: در این سرزمین خشک و بی بر و بار، بهار و روزگار شکوفایی مردم فرا نمی‌رسید؛ نیز هیچ امیدی نبود که بی تو بهار شکوفایی از راه رسد.
پیام: بزرگداشت رهبر

دل‌ها اگرچه صاف، ولی از هراس سنگ *** آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت

قلمرو زبانی: صاف: پاکدل / هراس: ترس /
قلمرو ادبی: دل: مجاز از شهروند / سنگ: استعاره آشکار از کارگزاران حکومت / آیینه: نماد پاکی و خوبی / دلها آیینه بود: تشبیه / تماشا شدن: کنایه از به چشم آمدن و شناخته شدن / صور خیال نو و جدید است.
بازگردانی: شهروندان اگرچه پاک دل بودند؛ ولی از ترس کارگزاران خودکامه مانند آیینه‌‌ای زیبا بودند که می‌ترسیدند دیگران ایشان را شناسایی کنند.
پیام: اختناق حاکم بر کشور

چون عقده‌‌ای به بغض فرو بود حرف عشق *** این عقده تا همیشه سرِ واشدن نداشت

قلمرو زبانی: چون: مانند / بغض: حالتی که شخص جلوی گریه خود را می‌گیرد / عقده: امیال سرکوب شده که عوارض آن در زندگی فرد ظاهر می‌شود، گره / واشدن: باز شدن؛ واژه عامیانه /
قلمرو ادبی: سر: مجاز از قصد / عقده: واژه آرایی / واشدن: کنایه از بر طرف شدن / صور خیال نو و جدید است.
بازگردانی: حرف عشق مانند عقده در گلو گیر کرده بود و اجازه بروز نداشت و همیشه سر به مهر بود و هیچ امیدی نبود که عشق جایگاه خود را در جامعه بیابد.
پیام: پنهان بودن عشق در روزگار خودکامگان


ب) بیت اوّل را تقطیع هجایی کنید و پس از تعیین وزن آن، یک اختیار شاعری زبانی و یک اختیار وزنی به کار رفته را مشخّص کنید.

پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
۱- اختیار زبانی حذف همزه در هجای دوم مصراع اول
۲- اختیار وزنی تبدیل یک هجای کشیده به یک هجای بلند در هجاهای پایانی هر دو مصراع
۳- اختیار زبانی کوتاه تلفظ کردن مصوت بلند «ی» در هجای هفتم مصراع اول
*پایه های آوایی شعر به صورت «مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن» نیز قابل جداسازی است. ۳- وزن این بیت، ناهمسان است.


۵- متن زیر را از نظر قلمرو ادبی تحلیل کنید.

این تنگ عیشی برای او (مولوی) نوعی ریاضت نفسانی بود؛ ناشی از خسّت و خشک‌دستی نبود. از زندگی فقط به‌قدر ضرورت تمتّع می‌برد. بیش از قدر ضرورت را موجب دور افتادن از خط سیر روحانی خویش می‌یافت.
عبدالحسین زرین‌کوب

خشک دستی: کنایه از بخل و خساست،
واژه آرایی: قدر ضرورت،
تضاد: نفسانی و روحاین،
– این نثر از نمونه های شرح حال نویسی ادبیات معاصر است؛
– میتوان آن را دارای نوعی سبک فردی، که از ویژگی های رایج نثر معاصر است، یعنی نام نویسندهاش (زرین کوب) نامید.
– جملات آن کوتاه، صریح، توصیفی و عینی است. (به توصیف ساده زیستی مولانا پرداخته است)
– لحنی صمیمی، اما جدی دارد.
– زبان آن فاخر و از عبارات عامیانه دور است، اما مصنوع یا فنّی نیست، زیرا سجع پردازی و تمایل به بهره گیری از واژگان دشوار و هماهنگ، عبارات عربی و … در آن دیده نمیشود.

برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.