ترجمه درس ۲ عربی دوازدهم انسانی (با جواب تمرینات)
ترجمه و جواب تمرینات درس دوم عربی دوازدهم انسانی
ترجمه و جواب تمرینات درس دوم عربی دوازدهم انسانی
انتخاب سریع صفحه :
گام به گام عربی دوازدهم انسانی / درس ۲ :: اَلْوَجْهُ النّافِعُ وَ الْوَجْهُ الْمُضِرُّ
ترجمه درس اول عربی دوازدهم انسانی
أَعْقَلُ النّاسِ أَنظَرُهُم فِی الْعَواقِبِ. اَلْإمامُ عَلیٌّ (ع)
خردمندترین مردم، تیزبین ترین ایشان در فرجامِ [کارها] است.
ترجمه صفحه ۲۰ عربی دوازدهم انسانی
إنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ
معنی: کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند
إنّا لا نُضیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً﴾
معنی: بیگمان ما پاداش کسی را که نیکوکاری کرده است تباه نمیکنیم.
فی عامِ أَلْفٍ وَ ثَمانِمِئَهٍ وَ ثَلاثَهٍ وَ ثَلاثینَ وُلِدَ فی مَمْلَکَهِ «السُّوَید» صَبیٌّ سُمِّیَ «أَلْفِرِد نوبِل».
معنی: در سال هزار و هشتصد و سی و سه در پادشاهی (کشور) سوئد پسری متولّد شد که آلفرد نوبل نامیده شد.
کانَ والِدُهُ قَدْ أَقامَ مَصْنَعاً لِصِناعَهِ مادَّهِ «النّیتروغِلیسِرین» السّائِلِ السَّریعِ الاِنْفِجارِ، وَلَوْ بِالْحَرارَهِ الْقَلیلَهِ.
معنی: پدر او کارخانهای برای ساختن مادهّ نیتروگلیسیرین بر پا کرده بود، مایع سریع الانفجار ولو با گرمای اندک.
اِهْتَمَّ أَلْفِرِد مُنْذُ صِغَرِهِ بِهذِٰهِ الْمادَّهِ،
معنی: آلفرد از هنگام خردسالیاش به این مادّه اهمّیت داد
وَ عَمِلَ عَلَی تَطْویرِها مُجِدّاً، لِیَمْنَعَ انْفِجارَها.
معنی: و با تلاش روی بهینه سازی آن کار کرد تا از منفجر شدن آن جلوگیری کند.
بَنیٰ مُخْتَبَراً صَغیراً لِیجُرْیَ فیهِ تَجارِبَهُ،
معنی: آزمایشگاه کوچکی ساخت تا تجربههایش را در آن اجرا کند،
وَلکِٰنْ مَعَ اَلْأَسَفِ انْفَجَرَ الْمُخْتَبَرُ وَ انْهَدَمَ عَلیٰ رَأْسِ أَخیهِ الْأَصغَرِ وَ قَتَلَهُ.
معنی: ولی متاسفانه آزمایشگاه منفجر شد و بر سر برادرِ کوچکش ویران شد و او را کشت
هٰذِهِ الْحادِثَهُ لَمْ تُضْعِفْ عَزْمَهُ، فَقَدْ واصَلَ عَمَلَهُ دَؤوباً،
معنی: این رویداد (حادثه) ارادهاش را ضعیف نکرد، و کارش را با پشتکار ادامه داد
حَتَّی اسْتَطاعَ أَنْ یَخْتَرِع مادَّهَ «الدّینامیتِ» الَّتی لا تَنْفَجِرُ إلّا بِإرادَهِ الْإنسانِ.
معنی: تا توانست که مادّهٔ دینامیت را که فقط به خواست انسان منفجر میشد، اختراع کند.
بَعْدَ أَنِ اخْتَرَعَ الدّینامیتَ،
معنی: پس از اینکه دینامیت اختراع شد،
أَقْبَلَ عَلیٰ شِرائِهِ رُؤَساءُ شَرِکاتِ الْبِناءِ و الْمَناجِمِ و الْقُوّاتُ الْمُسَلَّحَهُ وَ هُم مُشتاقونَ لِاسْتِخْدامِهِ، فَانْتَشَرَ الدّینامیتُ فی جَمیعِ أَنْحاءِ الْعالَمِ.
معنی: رئیسان (مدیران) شرکتهای ساختمانی و معادن و نیروهای مسلّح در حالی که مشتاق به کارگیری آن بودند، برای خریدش روی آوردند.
ترجمه صفحه ۲۱ عربی دوازدهم انسانی
قامَ أَلفِرِد بِإنشاءِ عَشَراتِ الْمَصانعِ وَ الْمَعامِلِ فی عِشْرینَ دَوْلَهً،
معنی: آلفرد به ساختن دهها کارخانه و کارگاه در بیست کشور اقدام کرد
وَ کَسَبَ مِنْ ذٰلِکَ ثَروَهً کَبیرَهً جِدّاً حَتّیٰ أَصْبَحَ مِنْ أَغْنیٰ أَغنیاءِ الْعالمِ.
معنی: و از آن ثروت بسیار بزرگی به دست آورد تا اینکه از ثروتمندترین ثروتمندان جهان شد.
فَقَدِ اسْتفَاد الْإنسانُ مِنْ هٰذِهِ المْادَّهِ،
معنی: انسان از این ماده استفاده کرد
وَ سَهَّلَ أَعمالَهُ الصَّعْبَهَ فی حَفْرِ الْأَنفاقِ وَ شَقِّ الْقَنَواتِ وَ إنشاءِ الطُّرُقِ وَ حَفْرِ الْمَناجِمِ وَ تَحْویلِ الْجِبالِ وَ التِّلالِ إلیٰ سُهولٍ صالِحَهٍ لِلزِّراعَهِ.
معنی: و کارهای دشوارش را در کندن تونلها و شکافتن کانالها و ساختن راهها و حفر معدنها و تبدیل کوهها و تپهها به دشتهای قابل کشاورزی آسان است.
وَ مِنَ الْأَعمالِ الْعَظیمَهِ الَّتی تَمَّتْ بِواسِطَهِ هٰذِهِ المْادَّهِ تَفْجیرُ الْأَرضِ فی قَناهِ «بَنَما» بِمِقدارٍ مِنَ الدّینامیتِ بَلَغَ أَرْبَعینَ طُنّاً.
معنی: و از کارهای بزرگی که به کمک این مادّه انجام شد، منفجر کردن زمین بود در کانال پاناما با مقداری دینامیت که به ۴۰ تُن میرسید.
وَ بَعْدَ أَنِ اخْتَرَعَ نوبِل الدّینامیتَ،
معنی: و پس از اینکه نوبل دینامیت را اختراع کرد
اِزِْدادَتِ الْحُروبُ وَ کَثُرَتْ أَدَواتُ الْقَتْلِ وَ التَّخْریبِ بِهٰذِهِ الْمادَّهِ،
معنی: جنگها افزایش یافت و به کمک این مادّه ابزار کشتار و ویرانگری بسیار شد؛
وَ إنْ کانَ غَرَضُهُ مِنِ اخْتِراعِهِ مُساعَدَهَ الْإنسانِ فی مَجالِ الْإعمارِ وَ الْبِناءِ.
معنی: گرچه هدف او از اختراعش کمک کردن به انسان در زمینه آبادانی و ساختن بود.
ترجمه صفحه ۲۲ عربی دوازدهم انسانی
نَشَرَتْ إحْدَی الصُّحُفِ الْفَرَنسیَّهِ عِنْدَ مَوْتِ أَخیهِ الْآخَرِ عُنوانا خَطَأً:
معنی: یکی از روزنامههای فرانسوی هنگام مرگ برادر دیگرش عنوان اشتباهی را منتشر کرد:
«ماتَ ألفرد نوبل تاجِرُ الْمَوتِ الَّذی أَصْبَحَ غَنیّا مِنْ خِلالِ إیجادِ طُرُقٍ لِقَتْلِ الْمَزیدِ مِنَ النّاسِ».
معنی: «آلفرد نوبل بازرگان مرگ که در خلال ایجاد راههایی برای کشتن بیشتر مردم ثروتمند شد، مُرد»
شَعَر نوبلِ بِالذَّنْبِ وَ بِخَیْبَهِ الْأَمَلِ مِنْ هٰذَا الْعُنوانِ، وَ بَقِیَ حَزیناً وَ خافَ أَنْ یَذْکُرَهُ النّاسُ بِالسّوءِ بَعْدَ مَوتِهِ. لذِٰلِکَ فَقَدْ بَنیٰ مُؤَسَّسَهً لِمَنْحِ الْجَوائِزِ الشَّهیرَهِ بِاسْمِ «جائِزَِهِ نوبل». وَ مَنَحَ ثَرْوَتَهُ لِشِراءِ الْجَوائِزِِ الذَّهَبیَّهِ لِکَی یُصَحِّحَ خَطَأََهُ.
معنی: نوبل از این عنوان احساس گناه و ناامیدی کرد و اندوهگین ماند و ترسید که مردم پس از مرگش او را به بدی یاد کنند. بنابراین سازمانی را برای بخشیدن جایزههای معروف به «جایزهٔ نوبل» ساخت. و داراییاش را برای خریدن جوائز طلا (جایزههای طلایی) بخشید تا خطایش را درست کند.
تُمْنَحُ هٰذِهِ الجْائِزَهُ فی کُلِّ سَنَهٍ إلیٰ مَنْ یُفیدُ الْبَشَریَّهَ فی مَجالاتٍ حَدَّدَها، وَ هیَ مَجالاتُ السَّلامِ وَ الْکیمیاءِ وَ الفْیزیاءِ وَ الطِّبِّ وَ الْأَدَبَِ و … .
معنی: این جایزه در هر سال به کسی که در زمینههایی که آن را مشخص کرده است (در زمینههای مشخّص) اهدا میشود، و عبارت است از: زمینههای صلح، شیمی، فیزیک، پزشکی، ادبیات و …
وَلٰکِنْ هَلْ تُعْطَی الْجَوائِزُ الْیَومَ لِمَنْ هوَ أَهْلٌ لِذٰلِکَ؟!
معنی: ولی آیا امروزه این جوایز به کسی که شایستهٔ آن است اهدا میشود؟!
لِکُلِّ اخْتِراعٍ عِلْمیٍّ وَ ابْتِکارٍ فِی التِّقنیَّهِ وَجْهانِ:
معنی: هر اختراع علمی و نوآوری در فناوری دو رویه دارد:
وَجْهٌ نافِعٌ، وَ وَجْهٌ مُضِرٌّ. وَ عَلَی الْإنسانِ الْعاقِلِ أَنْ یَسْتَفیدَ مِنَ الْوَجْهِ النّافِعِ.
معنی: رویهٔ سودمند و رویهٔ زیانرسان، و بر انسان خردمند واجب است که از رویهٔ سودمند بهره ببرد. (استفاده کند.)
معنی کلمات درس دوم عربی دوازدهم انسانی
أَجْریٰ: اجرا کرد (مضارع: یُجْری) «لِیُجْریَ: تا اجرا کند» | اَلشَّعیر: جو |
اَلْأَهْل: شایسته | اَلْقَنَوات: کانالها «مفرد: اَلْقَناه» |
الَدَّؤوب: با پشتکار | اَلْأَنْحاء: سمتها، سوها «مفرد: اَلنَّحْو» |
اَلطُنّ: تُن «جمع: اَلْأَطْنان» | تَمَّ: انجام شد، کامل شد (مضارع: یَتِمُّ) |
أَضْعفَ: ضعیف کرد | الَشَّقّ: شکافتن (شَقَّ، یَشُقُّ) |
اَلتَّحْویل: دگرگونی | کَسَبَ: به دست آورد |
الَسُّوَیدْ: سوئد | اَلْأَنْفاق: تونلها «مفرد: اَلنَّفَق» |
اَلْفَرَنسیَّه: زبان فرانسوی | جُلْبُ شَعیرَهٍ: پوست جویی |
اَلْإِعْمار: آباد کردن (أَعْمَرَ، یُعْمِرُ) | الَصّالِحَهُ للِزِّراعَهِ: قابل کشت |
اَلتَّطْویر: بهینه سازی | اَلْمَجال: زمینه «جمع: اَلْمَجالات» |
سَهَّلَ: آسان کرد ≠ صَعَّبَ | اِنْهَدَمَ: ویران شد |
اَلْفیزیاء: فیزیک | حَدَّدَ: مشخّص کرد |
أَفادَ: سود رساند (مضارع: یُفیدُ) | اَلصَّبیّ: کودک، پسر «جمع: اَلصِّبْیان» |
اَلتِّقْنیَّه: فنّاوری (تکنیک) | اَلْمَناجِم: معادن «مفرد: اَلْمَنْجَم» |
اَلسُّهول: دشتها «مفرد: الَسَّهْل» | اِهْتَمَّ: اهتمام ورزید (مضارع: یَهْتَمُّ) |
قَناهُ بَنَما: کانال پاناما | خَیْبهُ الْأَمَلِ: ناامیدی ≠ اَلرَّجاء |
أَقْبَلَ عَلیٰ: به … روی آورد | صَحَّحَ: تصحیح کرد |
التِّلال: تپّهها «مفرد: اَلتَّلّ» | نَشَرَ ُ: پخش کرد |
ترجمه صفحه ۲۴ عربی دوازدهم انسانی
📘 در جای خالی کلمه مناسب را بر حسب متن درس بگذار.
۱- بعد خْتِراعِ الدّینامیتِ، اِزْدادَتِ …الْحُروبُ… وَ کَثُرَتْ وَسائِلُ الْقَتْلِ وَ التَّخْریبِ بِهٰذِهِ الْمادَّهِ.
معنی: و بعد از اینکه نوبل دینامیت را اختراع کرد، جنگ ها افزایش یافت و ابزار جنگی و خرابکاری بوسیلۀ این مادە زیاد شد.
۲- أَقبَلَ عَلیٰ شِراءِ الدّینامیتِ رُؤَساءُ شَرِکاتِ الْبِناءِ وَ …الْمَناجِم… وَ الْقُوّاتُ الْمُسَلَّحَهُ.
معنی: سران شرکتهای ساختمانی و معادن و نیروهای مسلح به خرید آن روی آوردند.
۳- تُمْنَحُ جائِزَهُ نوبِل فی کُلِّ …سَنَهٍ… إلیٰ مَنْ یُفیدُ الْبَشَریَّهَ فی مَجالاتٍ مُحَدَّدَهٍ.
معنی: جایزه نوبل هر سال به کسی داده می شود که به بشریت در زمینه های مشخص شده، سود برساند.
۴- کانَ …والِدُ… نوبِل قَدْ أَقامَ مَصْنَعاً لِصِناعَهِ مادَّهِ «النّیتروغِلیسِرین».
معنی: پدر نوبل کارخانهای را برای تولید ماده نیتروگلیسرین، بنیاد کرده بود.
۵- قامَ أَلفِرِد بِإنشاءِ عَشَراتِ الْمَصانِعِ وَ الْمَعامِلِ فی …عِشْرینَ… دَوْلَهً.
معنی: آلفرد اقدام به ساخت دهها کارخانه و کارگاه در بیست کشور کرد.
۶- بَنیٰ نوبِل مُخْتَبَرا وَلٰکِنَّهُ انْفَجَرَ وَ انْهَدَمَ، وَ تَسَّببَ بِقْتَلِ …أَخیهِ الْأَصغَرِ….
معنی: نوبل آزمایشگاهی ساخت ولی متأسفانه آزمایشگاه منفجر شد و ویران شد و به کشتن برادر کوچکش منجر شد.
📘ب. عَیِّنِ الصَّحیحَ وَالْخَطأَ حَسَبَ نَصِّ الدَّرْسِ.
بر حسب متن درست درست و نادرست را مشخص کن.
۱- لَمْ یَکُنْ لِاخْتِراعِ الدِّینامیتِ تَأثیرٌ فی تَسْهیلِ الْأَعمالِ الصَّعْبَهِ کَحَفْرِ الْأَنفاقِ وَ شَقِّ الْقَنَواتِ. نادرست❌
معنی: اختراع دینامیت در آسانسازی کارهای سخت مانند حفر تونلها و شکافتن کانالها تأثیری نداشت.
۲- خافَ نوبلِ أَنْ یَذْکُرَهُ النّاسُ بِالسّوءِ بَعْدَ مَوتِهِ؛ لِذٰلِکَ فَقَدْ بَنیٰ مُؤَسَّسَهَ «جائِزَهِ نوبلِ». درست✅
معنی: نوبل ترسید که مردم، پس از مرگش او را به بدی یاد کنند؛ بنابراین سازمان «جایزه نوبل» را بنیان نهاد.
۳- اَلَّذینَ حَصَلوا عَلیٰ جَوائِزِ نوبِل خِلالَ السَّنَواتِ الْماضیَهِ کانوا کُلُّهُم أَهْلاً لِذٰلِکَ. نادرست❌
معنی: کسانی که در خلال سالهای گذشته جوایزی به دست آوردند همگی شایسته آن بودند.
۴- لِکُلِّ اخْتِراع عِلمْیٍّ وَ ابتْکِارٍ فِی التِّقنیِّهِ وَجْهٌ نافِعٌ، وَ وَجْهٌ مُضِرٌّ. درست✅
معنی: اختراع علمی و نوآوری در تکنیک یک رویه سودمند و یک رویه زیانرسان دارد.
۵- إنَّ الْمُختَرَعاتِ الْحَدیثَهَ ساعَدَتِ الْبَشَرَ لِتَسْهیلِ أُمورِ الْحَیاهِ. درست✅
معنی: اختراعات نوین، بشر را برای آسانسازی کارهای زندگی کمک کرده است.
۶- کانَ غَرَضُ نوبِل مِنِ اخْتِراعِ الدّینامیتِ إشاعَهَ الْحُروبِ. نادرست❌
معنی: هدف نوبل از اختراع دینامیت گسترش جنگ ها بود
ترجمه صفحه ۲۶ عربی دوازدهم انسانی
📘در زبان عربی بسیاری از اوقات قید حالت در انتهای جمله میآید؛ مانند:
وَقَفَ الْمُهَندِسُ الشّابُّ فِی الْمَصْنَعِ مُبْتَسِماً.
مهندس جوان در کارخانه با لبخند ایستاد.
اَللّاعِبونَ الْإیرانیّونَ رَجَعوا مِنَ الْمُسابَقَهِ مُبْتَسِمینَ.
بازیکنان ایرانی با لبخند از مسابقه بازگشتند.
هاتانِ الْبِنتانِ قامَتا بِجَوْلَهٍ عِلْمیَّهٍ فِی الْإنتِرنِت مُبْتَسِمَتَینِ.
این دو دختر با لبخند اقدام به گردش علمی در اینترنت کردند
📘 عَیِّنِ «الْحالَ» فِی الْجُمَلِ التّالیَهِ.
حال را در جملههای زیر مشخص کن.
۱- وَصَلَ الْمُسافِرانِ إلَی الْمَطارِ مُتَأَخِّرَیْنِ وَ رَکِبا الطّائِرَهَ.
معنی: مسافران با تأخیر به فرودگاه رسیدند و سوار هواپیما شدند.
۲- تَجْتَهَِدُ الطّالِبَِهُ فی أَداءِ واجِباتِهِا راضیَهً وَ تُساعِدُ أُمَّها.
معنی: دخترِ دانشآموز در انجام تکالیفهایش با خشنودی تلاش میکند و به مادرش کمک میکند.
۳- یُشَجِّعُ الْمُتَفرِّجونَ فَریقَهُمُ الْفائِزَ فَرِحینَ.
معنی: امروز تماشا گران با خوشحالی تیم برندهشان را تشویق میکنند.
۴- اَلطّالِبَتانِ تَقْرَآنِ دُروسَهُما مُجِدَّتَینِ.
معنی: دو دختر دانش آموز با جدّیّت درسهایشان را میخوانند.
ترجمه صفحه ۲۷ عربی دوازدهم انسانی
📘 تَرْجِمِ الْآیاتِ الْکَریمَهَ، ثُمَّ عَیِّنِ «الْحالَ»
یههای ارزشمند زیر را بخوان سپس حال را مشخص کن.
۱- … وَ خلق الْإنسانُ ضَعیفاً
معنی: و انسان ناتوان آفریده شده است.
۲- … وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحْزَنوا وَ أَنتُمُ الْأَعْلَوْن
معنی: سست نشوید و اندهگین نباشید در حالی که شما برترید.
۳- کانَ النّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اللهُ النَّبیّینَ مُبَشِّرینَ
معنی: مردم امّتی یگانه بودند و خداوند پیامبران را مژده دهنده فرستاد.
۴- یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعی إِلیٰ رَبِّکِ راضیَهً مَرْضیَّهً
معنی: ای نفس آرام با خشنودی و خدا پسندیدگی به سوی پروردگارت بازگرد.
۵- إنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعونَ
معنی: سرپرست شما تنها خدا و پیامبر و کسانی هستند که ایمان آوردهاند، کسانی که در حالی که ر رکوع هستند، نماز را بر پای میدارند و زکات میدهند.
جواب تمرین صفحه ۲۸ عربی دوازدهم انسانی
🔶 تمرین یک_ الاول
📘 اِبْحَثْ فی مُعْجَمِ الدَّرسِ عَنْ کَلِمَهٍ مُناسِبَهٍ لِلتَّوضیحاتِ التّالیَهِ.
در واژه نامه درس دنبال واژه ای مناسب برای توضیحات زیر بگرد.
۱- أُسْلوبٌ أَوْ فَنٌّ فی إنْجازِعَمَلٍ، أوَ طَریقٌ یَخْتَصُّ بِمِهْنَهٍ، أَوْ عِلْمُ الصِّناعَهِ الْحَدیثَهِ. …اَلِّقْنیَّه…
معنی: شیوه یا هنری در انجام کاری یا راهی که ویژه شغلی است یا دانش صنعت نوین. …فناوری…
۲- مَمَرٌّ تَحْتَ الْأَرضِ أَوْ فِی الْجَبَلِ، طولُهُ أَکْثَرُ مِنْ عَرْضِهِ، لَهُ مَدْخَلٌ وَ مَخْرَجٌ. …اَلنَّفَق…
معنی: گذرگاهی زیر زمین یا در کوه که دارازایش از پهنایش است و جای درون آمدن و بیرون رفتن دارد. …تونل…
۳- مِنطَقَهٌ مُرتَفِعَهٌ فَوقَ سَطحِ الْأَرضِ، أَصْغَرُ مِنَ الْجَبَلِ. …اَلتَّلّ…
معنی: منطقهای بلند بر فراز سطح زمین که از کوه کوچکتر است. …تپه…
۴- مَکانُ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ وَ النُّحاسِ وَ نَحْوِها فِی الْأَرضِ. …اَلْمَنجَم…
معنی: جای طلا، نقره، مس و مانند اینها در زمین. …معدن…
۵- اَلَّذی یَسْعیٰ فی إنجازِ عَمَلِهِ، وَ لا یَشْعُرُ بِالتَّعَبِ. …اَلدَّؤوب…
معنی: کسی که برای انجام کارش تلاش میکند و احساس خستگی نمیکند. …سخت کوش…
۶- وَزْنٌ یُعادِلُ أَلْفَ کیلوغرامٍ. …اَلطُّنّ…
معنی: وزنی که با هزار کیلو برابری میکند. …تن…
🔶 تمرین دوم_ الثانی
📘 اقِرْأَ النصََّّ التاّلیَ؛ ثمَُّ عیَِّنْ ترَجْمََهَ الکْلَمِاتِ الحْمَْراء،ِ وَ عیَِّنِ المَْطلوبَ منِْکَ.
متن زیر را بخوان سپس واژههایی را که زیر آنها خط کشیده شده ترجمه کن و آنچه را از تو خواسته شده مشخص کن
الَخُْطبهَُ المِْئتَانِ وَ الرّابعَِهُ وَ العِْشْرونَ مِنْ نهَْج البْلَاغهَِ
… وَ اللهِ، لَوْ أُعْطیتُ الْأَقالیمَ السَّبْعَهَ بِما تَحْتَ أَفْلاکِها عَلَی أنْ أَعْصیَ اللهَ فی نَمْلَهٍ أَسْلُبُها جُلْبَ شَعیرَهٍ، ما فَعَلْتُ. وَ إنَّ دُنْیاکُم عِنْدی لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَهٍ فی فَمِ جَرادَهٍ تَقْضَمُها. ما لِعَلیٍّ وَ لِنَعیمٍ یَفْنیٰ وَ لَذَّهٍ لا تَبْقیٰ؟! نَعوذُ بِاللهِ مِنْ سُباتِ الْعَقْلِ وَ قُبْحِ الزَّلَلِ وَ بِهِ نَسْتَعینُ.
معنی: خطبۀ دویست و بیست و چهارمِ نهج البلاغه
به خدا، اگر سرزمینهای هفتگانه با هرچه زیر آسمانهایشان هست به من داده میشد تا در مورد مورچهای از خدا نافرمانی کنم و پوستِ جویی را از آن به زور بگیرم، انجام نمیدادم؛ و بی گمان دنیایتان نزدِ من از برگی در دهانِ ملخی که آن را میجود، پستتر است. علی را چه کار با نعمتی که نابود میشود و لذّتی که نمیماند؟! از به خواب رفتنِ خِرد و زشتیِ لغزش به خدا پناه میبریم و از او یاری میجوییم.
جواب تمرین صفحه ۲۹ عربی دوازدهم انسانی
۱- إعْرابَ هٰذِهِ الْکَلِماتِ.
نَمْلَهٍ: مجرور بحرف جر
جُلْبَ: مفعولٌ بِه
اَلْعَقْلِ: مضافٌ إلیه
جَرادَهٍ: مضافٌ إلیه
۲- نَوْعَ فِعْلِ «فَعَلْتُ» و صیغَتَهُ:فعلٌ ماضی، متکلّمٌ وحدهُ
۳- نَوْعَ فِعْلِ «تَقْضَمُ» و صیغَتَهُ: فعلٌ مضارعٌ، مفردٌ مؤنّثٌ غائبٌ
۴- جَمْعَینِ لِلتَّکْسیرِ فِی النَّصِّ: أقالیم (إقلیم) و أَفلاک (فلک)
۵- اَلْفِعْلَ الْمَجهولَ فِی النَّصِّ: أُعطیتُ
۶- عَدَدَ الْأَفْعالِ فِی النَّصِّ: تسعه (تسعهُ أَفعالٍ)
🔶 تمرین سوم _ الثالث
📘 ضَعْ فِی الدّائِرَهِ الْعَدَدَ الْمُناسِبَ. «کَلِمَهٌ واحِدَه زائدَِهٌ»
در دایره عدد مناسب را بگذار. یک واژه زیادی است.
۱- القَناهُ (کانال) – ۳️⃣ تُرابٌ مُختَلِطٌ بِالماءِ وَ قَد یُسَمَّی بِذلِکَ وَ إن زالَت عَنهُ الرُّطوبَهُ.
معنی: خاکی آمیخته با آب و گاهی به همین نام نامیده می شود گرچه رطوبت از آن زائل شود.
۲- الفیزیاءُ (فیزیک) – ۵️⃣ شَریطٌ یَستَعمِلُهُ رُکّابُ الطّائراتِ وَ السّیاراتِ لِلنَّجاهِ مِنَ الخَطَرِ.
معنی: نواری که سرنشینان هواپیماها و خودروها برای رهایی از خطر به کار می برند.
۳- الطّینُ (گل) – ۲️⃣ عِلمٌ یُبحَثُ عَن خَصائِصِ المَوادِّ وَ الظَّواهِرِ الطَّبیعَهِ وَ الطّاقَهِ.
معنی: دانشی که درباره ویژگیهای مواد و پدیدههای طبیعی و انرژی جست و جو می کند.
۴- التّلالُ (تپهها) – ۶️⃣ حَشَرَهٌ تَأکُلُ المَحاصیلَ الزِّراعیَّهَ تَستَطیعُ أن تَقفِزَ مِتراً واحِداً.
معنی: حشره ای که محصولات کشاورزی را می خورد و می تواند که یک متر بپرد.
۵- حِزامُ الأمانِ (کمربند ایمنی) – ۱️⃣ نَهرٌ واسِعٌ أو ضَیِّقٌ لِحَرَکَهِ المیاهِ مِن مَکانٍ إلَی آخَرَ.
معنی: رودی پهناور یا تنگ برای حرکت آبها از جایی به جای دیگر.
۶- الجَرادَهُ (ملخ)
جواب تمرین صفحه ۳۰ و ۳۱ عربی دوازدهم انسانی
🔶 تمرین چهارم_ الرابع
📘 للِتَّرْجَمَهِ. (هَلْ تَعْلَمُ أنََّ … ؟)
برای ترجمه؛ آیا می دانی که …
۱- هَلْ تَعْلَمُ أنََّ تَلَّفُظَ «گ» وَ «چ» وَ «ژ» مَوجودٌ فِی اللَّهجاتِ الْعَرَبیَّهِ الدّارِجَهِ کَثیراً ؟
معنی: آیا میدانی که تلفّظ «گ»، «چ»، «پ» و «ژ» در لهجههای عامیانهٔ عربی وجود دارد؟
۲- هَلْ تَعْلَمُ أنََّ الْمُغولَ اسْتَطاعوا أَنْ یَهْجُموا عَلَی الصّینِ عَلیٰ رَغْمِ بِناءِ سورٍ عَظیمٍ حَوْلَها؟
معنی: آیا میدانی که مغولها با وجودِ ساختن دیوار بزرگی دور چین توانستند به آن حمله کنند؟!
۳- هَلْ تَعْلَمُ أنََّ الْحوتَ یُصادُ لِاسْتِخْراجِ الزَّیْتِ مِنْ کَبِدِهِ لِصِناعَهِ مَوادِّ التَّجْمیلِ؟
معنی: آیا میدانی که نهنگ برای در آوردنِ روغن از جگرش برای ساختنِ موادّ آرایشی صید میشود؟!
۴- هَلْ تَعْلَمُ أنََّ الْخُفّاشَ هوَ الْحَیوَانُ اللَّبونُ الْوَحیدُ الَّذی یَقْدِرُ عَلیَ الطِّیَرانِ؟
معنی: آیا میدانی که خفّاش تنها جاندار پستانداری است که میتواند پرواز کند؟!
۵- هَلْ تَعْلَمُ أنََّ عَدَدَ النَّمْلِ فِی العْالَمِ یَفوقُ عَدَدَ الْبَشَرِ بِمَلیونِ مَرَّهٍ تَقریباً؟
معنی: آیا میدانی که شمار (تعداد) مورچگان در جهان نزدیک به (تقریباً) یک میلیون بار بیشتر از شمار آدمیان است؟!
۶- هَلْ تَعْلَمُ أنََّ طیسفون قُرْبَ بَغداد کانَتْ عاصِمَهَ السّاسانییّنَ؟
معنی: آیا میدانی که تیسفون، واقع در نزدیکی بغداد پایتخت ساسانیان بود؟!
۷- هَلْ تَعْلَمُ أنََّ حَجْمَ دُبِّ الْباندا عِنْدَ الْوِلادَهِ أَصْغَرُ مِنَ الْفَأْرِ؟
معنی: آیا میدانی که اندازۀ خرس پاندا هنگام زاده شدن کوچکتر از موش است؟!
۸- هَلْ تَعْلَمُ أنََّ الزَّرافهََ بَکْماءُ لَیْسَتْ لَها أَحْبالٌ صَوتیَّهٌ؟
معنی: آیا میدانی که زرافه لال است و تارهای صوتی ندارد؟!
۹- هَلْ تَعْلَمُ أنََّ وَرَقَهَ الزَّیتونِ رَمْزُ السَّلامِ؟
معنی: آیا میدانی که برگ زیتون نماد صلح است؟!
جواب تمرین صفحه ۳۱ عربی دوازدهم انسانی
🔶 تمرین پنجم _ الخامس
📘 عَیِّنِ الصَّحیحَ فِی التَّحلیلِ الصَّرفیِّ وَ الْإعْرابِ لِما أُشیرَ إلَیهِ بِخَطٍّ.
تحلیل صرفی و محل اعرابی آنچه را با خط به آن اشاره شده است مشخص کن.
جواب تمرین صفحه ۳۳ عربی دوازدهم انسانی
🔶 تمرین ششم _ السادس
📘 لِلتَّرْجَمَهِ.
برای ترجمه
۱- کَتَبَ: نوشت
قَدْ کُتِبَ التَّمرینُ: تمرین نوشته شده است.
لِمَ لا تَکْتُبینَ دَرْسَکِ؟ چرا درسَت را نمینویسی؟
لَمْ تَکْتُبی شَیئاً: چیزی ننوشتی.
۲- تَکاتَبَ: نامه نگاری کرد
اَلصَّدیقانِ تَکاتَبا: دو دوست با یکدیگر نامه نگاری کردند.
أَیُّهَا الصَّدیقانِ، تَکاتَبا: ای دو دوست نامهنگاری کنید.
تَکاتَبَ الزَّمیلانِ: دو همکار با یکدیگر نامه نگاری کردند.
۳- مَنَعَ: بازداشت، منع کرد
مُنِعْتُ عَنِ الْمَوادِّ السُّکَّریَّهِ: از موادّ قندی منع شدم.
لا تَمْنَعْنا عَنِ الْخُروجِ: ما را از خرج منع نکن
شاهَدْنا مانِعاً بِالطَّریقِ: مانعی را در راه دیدیم.
۴- اِمْتَنَعَ: خودداری کرد
کانَ الْحارِسُ قَدِ امْتَنَعَ عَنِ النَّوْمِ: نگهبان از خواب خودداری کرده بود.
لا تَمْتَنِعوا عَنِ الْمُطالَعَهِ: از مطالعه خودداری نکنید.
لَنْ نَمْتَنِعَ عَنِ الْخُروجِ: از خارج شدن خودداری نخواهیم کرد.
جواب تمرین صفحه ۳۴ عربی دوازدهم انسانی
۵- عَمِلَ: کار کرد، عمل کرد
لِمَ ما عَمِلْتُم بِواجِباتِکُم؟ چرا به تکالیفتان عمل نکردید.
أَ تَعْمَلونَ فی الْمَصنَعِ؟ آیا در کاخانه کار میکنید.
اَلْعُمّالُ مَشغولونَ بِالْعمَلِ: کارگران مشغول کار هستند.
۶- عامَلَ: رفتار کرد
إلٰهی، عامِلْنا بِفَضْلِکَ: خدایا؛ با بخششت با ما رفتار کن.
إلٰهی، لا تُعامِلْنا بِعَدْلِکَ: خدایا؛ با عدلت با ما رفتار نکن.
کانوا یُعامِلونَنا جَیِّداً: با ما خوب رفتار می کردند.
۷- ذَکَرَ: یاد کرد
قَدْ ذَکَرَ الْمُؤمِنُ رَبَّهُ: مؤمن پروردگارش را یاد کرده است.
ذُکِرْتَ بِالْخَیْرِ: به نیکی یاد شدم.
قَدْ یَذْکُرُ الْأُستاذُ تَلامیذَهُ الْقُدَماءَ: گاهی استاد از دانش آموزان قبلش یاد می کند.
۸- تَذَکَّرَ: به یاد آورْد
جَدّی وَ جَدَّتی تَذَکَّرانی: پدر بزرگ و مادربزرگم مرا یاد میکنند.
سَیَتَذَکَّرُنا الْمُدَرِّسُ: معلّم، ما را به یاد خواهد آورد.
لا أَتَذَکَّرُکَ یا زَمیلی: ای همکارم؛ تو را به یاد نمی آوردم.
جواب تمرین صفحه ۳۵ عربی دوازدهم انسانی
🔶 تمرین هفتم_السّابِعُ
📘 عَیِّنِ «الحْالَ» فِی العِْباراتِ التاّلیهَِ.
در عبارتهای زیر حال را مشخص کنید.
۱- مَنْ عاشَ بِوَجْهَینِ، ماتَ خاسِراً.
معنی: هر کس با دورویی زندگی کند زیانکار میمیرد.
قید حالت: خاسِراً
۲- أَقوَی النّاسِ مَنِ عَفا عَدَّوُهُ مُقتَدِراً.
معنی: نیرومندترین مردم کسی است که در حال اقتدار از دشمنش درگذرد.
قید حالت: مُقتَدِراً
۳- عِندَ وُقوعِ الْمَصائِبِ تَذهَبُ الْعَداوَهُ سَریعَهً.
معنی: هنگام وقوع مصیبتها، دشمنی به سرعت از بین میرود.
قید حالت: سَریعَهً
۴- مَنْ أَذْنَبَ وَ هوَ یَضْحَکُ، دَخَلَ النّارَ وَ هوَ یَبکی.
معنی: هرکس گناه کند در حالی که میخندد، به جهنم وارد میشود در حالیکه گریه میکند.
قید حالت: هوَ یَضْحَکُ، هوَ یَبکی
۵- یَبقَی الْمُحسِنُ حَیّاً وَ إنْ نُقِلَ إلیٰ منازِلِ الْأَمواتِ.
معنی: نیکوکار زنده میماند اگرچه به منزلهای مردگان منتقل شده باشد.
قید حالت: حَیّاً
۶- إذا طَلَبْتَ أَنْ تَنجَحَ فی عَمَلِکَ فَقُمْ بِهِ وَحیداً وَ لا تَتَوَکَّلْ عَلَی النّاسِ.
معنی: هرگاه خواستی در کارت موفق شوی پس تنهایی به آن اقدام کن و به مردم توکّل نکن.
قید حالت: وَحیدا
جواب تمرین صفحه ۳۶ عربی دوازدهم انسانی
🔶 تمرین هشتم _ الثامن
📘ضَعْ خَطّاً تَحتَ الْمُفرَدِ وَ جَمعِهِ.
درست را در مفرد و جمعش مشخص کن
۱- مَصنَع، صِناعات ❌
مصنع: کارخانه - صناعات: ج صناعه: صنایع
۲- طَعام، مَطاعِم ❌
طعام: غذا – مطاعم: ج مطعم: رستورانها
۳- ظاهِرَه، مَظاهِر ❌
ظاهره: پدیده - مظاهر: ج مظهر: نماد
۴- صَبیّ، صِبیان ✅
صِبیان: ج صَبیّ: کودکها
۵- عَظْم، أَعاظِم ❌
عظم: استخوان – أعاظم: ج أعظم: بزرگتران
۶- مَملَکَه، مُلوک ❌
مملکه: کشور – ملوک: ج ملک: پادشاهان
۷- رَئیس، رُؤوس ❌
رئیس: رییس – رؤوس:ج رأس: سران
۸- قَناه، قَنَوات ✅
قنَوات: ج قنَاه: کانالها
۹- عامِل، عُمّال ✅
عُمّال: ج عامِل: کارگران
۱۰- حَبْل، أَحبال ✅
أَحبال: ج حَبْل: طنابها
۱۱- طَریق، طُرُق ✅
طرق: ج طریق:راهها
۱۲- مَنجَم، أَنجُم ❌
منجم: ج مناجم: معدنها- أنجم: ج نجم: ستارگان
۱۳- جِرْم، جَرائِم ❌
أجرام: ج جِرم: پیکرها
۱۴- أَداه، أَدَوات ✅
أدََوات: ج أدَاه: ابزارها
۱۵- سَهْل، سُهول ✅
سُهول: ج سَهلْ: دشتها
۱۶- عَمَل، أَعلام ❌
عَمل: کار – أعلام: ج علم: درفشها
۱۷- نَفَق، أَنفاق ✅
أَنفاق: ج نَفَق: تونلها
۱۸- لَحْم، لُحوم ✅
لحُوم: ج لَحْم: گوشتها
۱۹- نَحْو، أَنحاء ✅
أَنحاء: ج نَحْو: سوها، روشها
۲۰- تَلّ، تِلال ✅
تِلال: ج تَلّ: تپّهها
- hamyar
- hamyar.in/?p=25548