جواب درس ۳ عربی دوازدهم (ترجمه و تمرینات)
ترجمه و معنی درس سوم عربی دوازدهم با جواب
ترجمه و معنی درس سوم عربی دوازدهم با جواب
انتخاب سریع صفحه :
جواب عربی دوازدهم / درس سوم / نَصِّ الدَّرسِ
اَلْکُتُبُ طَعامُ الْفِکْرِ
کتابها خوراک اندیشهاند.
معنی صفحه ۳۴ درس سوم عربی دوازدهم
(عَنْ کِتابِ «أَنا» لِعَبّاس مَحمود الْعَقّاد، بِتَصَرُّفٍ)
از کتاب «أَنا» نوشتهٔ عبّاس محمود العقّاد با تصرّف
۱- إنَّ الْکُتُبَ طَعامُ الْفِکْرِ، وَ لِکُلِّ فِکْرٍ طَعامٌ،
معنی: به راستی کتابها خوراکهای اندیشهاند و هر اندیشهای خوراکی دارد.
کَما توجَدُ أَطعِمَهٌ لِکُلِّ جِسْمٍ.
معنی: همانگونه که برای هر بدنی خوراکهایی یافت میشود.
۲- وَ منِْ مَزایَا الْجِسْمِ الْقَویِّ أَنَّهُ یَجْذِبُ غِذاءً مُناسِباً لِنَفْسِهِ،
معنی: و از مزیتهای بدن نیرومند این است که خوراکی مناسب خودش جذب میکند.
۳- وَ کَذٰلِکَ الْإنسانُ الْعاقِلُ یَستَطیعُ أَنْ یَجِدَ غِذاءً فِکْرْیّاً فی کُلِّ مَوضوعٍ،
معنی: و همچنین انسان خردمند(دانا) میتواند که در هر موضوعی خوراکی فکری بیابد.
۴- وَ إنَّ التَّحدیدَ فِی اخْتیارِ الْکُتُبِ کَالتَّحدیدِ فِی اخْتیار الطَّعامِ،
معنی: و قطعا محدودسازی در گزینش کتاب ها مانند محدود کردن در گزینش خوراک است.
کِلاهُما لا یَکونُ إلّا لِطِفْلٍ أَوْ مَریضٍ.
معنی: هردو اینها فقط برای کودکی با بیماری است.
۵- إذا کانَ لَکَ فِکْر قادِرٌ تَستَطیعُ بِهِ أَنْ تَفْهَمَ ما تَقْرَأُ؛ فَاقْرَأُ ما تُحِبُّ مِنَ الْکُتُبِ؛
معنی: پس اگر اندیشهای توانمند داشته باشی به کمک آن میتوان آنچه را میخوانی بفهمی،پس از میان کتابها هرچه را دوست داری بخوان.
فَالتَّجارِبُ لا تُغْنینا عَنِ الْکُتُبِ؛
معنی: تجربهها ما را از کتابها بینیاز نمیکنند.
۶- لِأَنَّ الْکُتُبَ تَجارِبُ الْأُمَمِ عَلیٰ مَرِّ آلافِ السِّنینَ،
معنی: زیرا کتابها تجربههای امت ها در گذر هزاران سال هستند.
۷- وَ لا یُمْکِنُ أَنْ تَبْلُغَ تَجرِبَهُ الْفَْردِ الْواحِدِ أَکثَرَ مِنْ عَشَراتِ السِّنینَ.
معنی: و امکان ندارد که تجربه یک فرد بیشتر از دهها سال برسد. (بیشتر از چند دهه باشد)
معنی صفحه ۳۵ درس سوم عربی دوازدهم
۸- وَ لا أَظُنُّ أَنَّ هُناکَ کُتُباً مُکَرَّرَهً؛
معنی: و گمان نمیکنم که کتابهای تکراری وجود داشته باشد.
لِأَنّی أَعتَقِدُ أَنَّ الْفِکْرَهَ الْواحِدَهَ إذا طَرَحَها أَلْفُ کاتِبٍ، أَصْبَحَتْ أَلْفَ فِکْرَهٍ.
معنی: زیرا من اعتقاد دارم که یک اندیشه را اگر هزار نویسنده مطرح کنند. هزار اندیشه میشود.
۹- وَ لِهٰذا أُریدُ أَنْ أَقْرَأَ فِی الْمَوضوعِ الْواحِدِ آراءَ عِدَّهِ کُتّابٍ؛
معنی: و برای همین میخواهم در یک موضوع نظرهای چند نویسنده را بخوانم.
۱۰- لِأَنَّ هٰذا الْعَمَلَ أَمتَعُ وَ أَنْفَعُ مِنْ قِراءَهِ الْمَوضوعاتِ الْمُتَعَدِّدَهِ،
معنی: زیرا این کار از خواندن موضوعهای بسیار [متعدد]، لذت بخشتر و سودمندتر است.
فَمَثلَاً أَقْرَأُ فی حَیاهِ «نابِلیون» آراءَ ثَلاثینَ کاتِباً،
معنی: بطور مثال در مورد زندگی ناپلئون نظرات سی نویسنده را میخوانم.
۱۱- وَ أَنا واثِقٌ أَنَّ کُلَّ کاتِبٍ قَدْ وَصَفَ نابلیون بأَِوْصافٍ لا تُشْبِهُ أَوْصافَ الْکُتّابِ الْآخَرینَ.
معنی: و من مطمئنم که هر نویسندهای ناپلئون را به ویژگیهایی وصف کرده است که شبیه ویژگیهای نویسندگان دیگر نیست.
۱۲- فَرُبَّ کِتابٍ یَجْتَهِدُ الْقارِئُ فی قِراءَتِهِ، ثُمَّ لا یَخْرُجُ مِنْهُ بِفائِدَهٍ،
معنی: چه بسا کتابی که خواننده در خواندن آن سخت تلاش کند، سپس سودی از آن نبرد.
وَ رُبَّ کِتابٍ یَتَصَفَّحُهُ قارِئُهُ؛ فَیُؤَثِّرُ فی نَفْسِهِ تَأْثیراً عَمیقاً یَظْهَرُ فی آرائِهِ.
معنی: پس چه بسا کتابی که خوانندهاش آن را سریع مطالعه کند؛ اما تأثیری ژرف(عمیق) در نظرات او بگذارد.
۱۳- أَمّا الْکِتابُ الْمُفیدُ فَهُوَ الذَّی یَزیدُ مَعْرِفَتَکَ فِی الْحَیاهِ وَ قوَّتَکَ عَلَی الْفَهْمِ وَ الْعَمَلِ،
معنی: اما کتاب سودمند کتابی است که شناخت تو را در زندگی و توان تو را بر فهمیدن و عمل کردن افزایش دهد.
فَإِذا وَجَدْتَ ذٰلِکَ فی کِتابٍ، کانَ جَدیراً بِالْعِنایَهِ وَ التَّقْدیرِ.
معنی: و اگر این را در کتابی بافتی، شایان توجه و قدردانی است.
۱۴- اَلْعَقّاد أَدیبٌ وَ صَحَفیٌّ وَ مُفَکِّرٌ وَ شاعِر مِصریٌّ؛ أُمُّهُ مِنْ أَصْلٍ کُردیٍّ.
معنی: عقاد ادیب، روزنامهنگار، اندیشمند و شاعری مصری است؛ مادر او اصالتی کردی دارد.
فَکانَ الْعَقّاد لا یَرَی الْجَمالَ إلّا الْحُریَّهَ؛
معنی: عقاد زیبایی را فقط در آزادی میدید، [عقاد زیبایی را در چیزی به جز آزادی نمیدید،]
وَ لِهٰذا لا نُشاهِدُ فی حَیاتِهِ إلَّا النَّشاطَ عَلٰی رَغْمِ ظُروفِهِ الْقاسیَهِ.
معنی: و بنابراین در زندگیاش با وجود شرایط دشوارش فقط شادابی فعالیت میبینیم.
معنی صفحه ۳۶ درس سوم عربی دوازدهم
۱۵- یُقالُ إنَّهُ قَرَأ آلافَ الْکُتُبِ.
معنی: گفته میشود او هزاران کتاب خوانده است.
وَ هُوَ مِنْ أَهَمِّ الْکُتّابِ فی مِصرَ.
معنی: و او از مهمترین نویسندگان در مصر است.
فَقَدْ أَضافَ إلَی الْمَکتَبِهِ الْعَربیَّهِ أَکْثَرَ مِنْ مِئَهَ کِتابٍ فِی الْمَجالاتِ الْمُخْتَلِفَهِ.
معنی: بیگمان، او بیشتر از ۱۰۰ کتاب در زمینههای گوناگون به کتابخانه عربی افزوده است.
۱۶- ما دَرَسَ الْعَقّادُ إلّا فِی الْمَرحَلَهِ الاِبْتِدِائیَّهِ، لِعَدَمِ وُجود مَدرَسَهٍ ثانَویَّهٍ فی مُحافَظَهِ أَسْوان الَّتی وُلِدَ وَ نَشَأَ فیها.
معنی: عقاد فقط در مرحله دبستان درس خوانده است.
وَ مَا اسْتَطاعَتْ أُسْرَتُهُ أَنْ تُرْسِلَهُ إلَی الْقاهِرَهِ لِتَکْمیلِ دِراسَتِهِ.
معنی: و خانوادهاش نتوانست که برای کامل کردن تحصیلاتش او را به قاهره بفرستد.
فَمَا اعْتَمَدَ الْعَقّادُ إلّا عَلَیٰ نَفْسِهِ.
معنی: عقاد، تنها به خودش تکیه کرد.
فَقَدْ تَعَلَّمَ الْإنجِلیزیَّهَ مِنَ السُّیّاحِ الَّذینَ کانوا یَأْتونَ إلَی مِصرَ لِزیارَهِ الْآثارِ التّاریخیَّهِ.
معنی: عقاد، انگلیسی را از جهانگردانی «گردشگرانی» که برای دیدن آثار تاریخی به مصر میآمدند یاد گرفت.
معنی کلمات درس سوم عربی دوازدهم
ضافَ: افزود (مضارع: یُضیفُ/ مصدر: إضافهَ) | تَصَفَّحَ: ورق زد، سریع مطالعه کرد | اَلْمُفَکِّر: اندیشمند |
أَغْنٰی: بی نیاز گردانید (مضارع: یُغْنی/ مصدر: إغْناء) أَغناهُ عَنْهُ: او را از آن بی نیاز کرد. | اَلثّانَویَّه: دبیرستان | نَشَأَ ـَ: پرورش یافت |
الْأَمتَع: لذّت بخشتر | الْجَدیر: شایسته | اَلْواثِق: مطمئن |
اَلتَّحْدید: محدود کردن (ماضی: حَدَّدَ/ مضارع: یُحَدِّدُ) |
اَلصَّحَفیّ: روزنامه نگار | هُناکَ: وجود دارد، آنجا |
– | الَظُّروف: شرایط «مفرد: اَلظَّرْف» | یُقالُ: گفته میشود «مجهولِ یَقولُ» |
– | اَلْقاسی: سخت و دشوار | – |
– | اَلْکُتّاب: نویسندگان «مفرد: اَلْکاتبِ» | – |
جواب صحیح و غلط صفحه ۳۷ درس سوم عربی دوازدهم
📘 أ) عَیِّنِ الصَّحیحَ وَ الْخَطأَ حَسَبَ نَصِّ الدَّرسِ.
درست و نادرست را بر حسب متن درس مشخص کن
۱- دَرَسَ الْعَقّادُ فی جامِعَهِ أَنقَرَه وَ حَصَلَ عَلیٰ دُکتوراه فَخریَّهٍ مِنها. غلط ❌
معنی: عقاد در دانشگاه آنکارا درس خوانده و دکترای افتخاری از آنجا به دست آورد.
۲- رُبَّ کِتابٍ تَجْتَهِدُ فی قِراءَتِهِ، ثُمَّ لا تَحْصُلُ عَلیٰ فائِدَهٍ مِنهُ. صحیح ✅
معنی: چه بسا کتابی که در خواندن آن تلاش کنی، سپس سودی از آن به دست نیاوری.
۳- اَلْکُتُبُ تَجارِبُ آلافِ الْعُلَماءِ عَلیٰ مَرِّ السِّنینَ. غلط ❌
معنی: کتابها تجربههای هزاران دانشمند در گذر سالها هستند.
(در خط ۶ ترجمه بالا گفته شده هزاران ملل)
۴- تَحْدیدُ قِراءَهِ الْکُتُبِ نافِعٌ فی رَأْیِ الْکاتِبِ. غلط ❌
معنی: محدود کردن خواندن کتاب از نظر نویسنده، مفید است.
۵- یَعْتَقِدُ الْعَقّادُ أَنَّ الْجَمالَ جَمالُ الْحُرّیَّهِ. صحیح ✅
معنی: عقاد بر این باور است که زیبایی، زیبایی آزادی است.
۶- لا طَعامَ لِفِکْرِ الْإنسانِ. غلط ❌
معنی: و هیچ خوراکی برای اندیشه انسان وجود ندارد.
📘 ب) أَجِبْ عَنِ الْأَسْئِلَهِ التّالیَهِ حَسَبَ نَصِّ الدَّرسِ.
به پرسشهای زیر بر حسب متن درس پاسخ بده.
۱- لمِاذا لَمْ یُواصِلِ الْعَقّادُ دِراسَتَهُ فِی الْمَدرَسَهِ الثّانوَیَّهِ؟
معنی: چرا عقاد درسش را در دبیرستان ادامه نداد؟
پاسخ: لِعَدَمِ وُجودِ مَدرَسَهٍ ثانَویَّهٍ
معنی: به دلیل نبودن دبیرستان
۲- بِأَیِّ شَیءٍ شَبَّهَ الْعَقّادُ التَّحدیدَ فِی اخْتیارِ الْکُتُبِ؟
معنی: عقاد محدود کردن در برگزیدن کتاب ها را به چه چیزی تشبیه کرد؟
پاسخ: شبّه التحدیدَ فی اختیار الکُتب کالتَّحدید فی اختیار الطعام.
معنی: محدود کردن در برگزیدن کتابها را به محدود کردن در برگزیدن غذا همانند کرد.
۳- کَمْ کِتاباً أَضافَ الْعَقّادُ إلَی الْمَکْتَبَهِ الْعَربیَّهِ؟
معنی: عقاد چند کتاب به کتابخانه عربی افزود؟
پاسخ: أَضافَ إلَی الْمَکتَبَهِ الْعَربیَّهِ أَکْثَرَ مِنْ مِئَهِ کِتابٍ.
معنی: او به کتابخانه عربی بیشتر از یک صد کتاب افزود.
۴- مِمَّنْ تَعَلَّمَ الْعَقّادُ اللُّغَهَ الْنجِلیزیَّهَ؟
معنی: عقاد زبان انگلیسی را از چه کسانی آموخت؟
پاسخ: تَعَلَّمَ الْإنجِلیزیَّهَ مِنَ السُّیّاحِ الَّذینَ کانوا یَأْتونَ إلَی مِصرَ لِزیارَهِ الْآثارِ التّاریخیَّهِ
معنی: از گردشگرانی که برای دیدن آثار تاریخی به مصر میآمدند.
۵- ما هوَ مِقْیاسُ الْکُتُبِ الْمُفیدَهِ؟
معنی: سنجه [شناسایی] کتابهای سودمند چیست؟
پاسخ: الْکِتابُ الْمُفیدُ هُوَ الَّذی یَزیدُ مَعْرِفَتَکَ فِی الْحَیاهِ و قوَّتَکَ عَلَی الْفَهْمِ وَ الْعَمَلِ.
معنی: کتاب سودمند کتابی است که شناخت تو را به زندگی و نیرویت را به فهم و عمل میافزاید.
۶- ما هیَ مَزایاَ الْجِسْمِ الْقَویِّ؟
معنی: مزایای بدن نیرومند چیست؟
پاسخ: مِنْ مَزایا الْجِسْمِ الْقَویِّ أَنَّهُ یَجْذِبُ غِذاءً مُناسِباً لِنَفْسِهِ.
معنی: از مزایای بدن نیرومند آن است که غذای مناسب برای خودش را جذب میکند.
ترجمه صفحه ۳۹ درس سوم عربی دوازدهم
📘 اِخْتَبِرْ نَفْسَکَ
تَرْجِمِ الْعِباراتِ التّالیَهَ؛ ثُمَّ عَیِّنِ الْمُستَثنیٰ وَ الْمُستَثنیٰ مِنهُ.
آنچه را می اید ترجمه کن سپس مستثنا و مستثنا منه را مشخص کن
۱- … کُلُّ شَیءٍ هالِکٌ إلّا وَجْهَهُ …
معنی: همه چیز جز چهره او نابودشدنی است.
مستثنی: وجهَ
مستثنی مِنْهُ: کُلُّ شَیْءٍ
ادات استثناء : إلّا (در تمام جملات زیر نیز وجود دارد)
۲- فَسَجَدَ الْمَلائِکَهُ کُلُّهُم أَجْمَعونَ إلّا إبلیسَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ
معنی: پس همۀ فرشتگان باهم سجده کردند؛ به جز شیطان که خود را بزرگ یافت و از کافران شد.
مستثنی: إبلیسَ
مستثنی مِنْهُ: الْمَلائِکَهُ
۳- کُلُّ عَیْنٍ باکیَهٌ یَوْمَ الْقیامَهِ إلّا ثَلاثَ أَعیُنٍ: عَیْنٌ سَهِرَتْ فی سبیلِ اللهِ، وَ عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَیْنٌ فاضَتْ مِنْ خَشْیَهِ اللهِ
معنی: هر چشمی روز رستاخیز گریان است، به جز سه چشم: چشمی که در راه خدا بیدار مانده و چشمی که از محارم بر هم نهاده شده و چشمی که از پروای خدا لبریز شده است.
مستثنی: ثلاث أَعیُنٍ
مستثنی مِنْهُ: کُلُّ عَیْنٍ
۴- کُلُّ وِعاءٍ یَضیقُ بِما جُعِلَ فیهِ إلّا وِعاءَ الْعِلْمِ؛ فَإنَّهُ یَتَّسِعُ
معنی: هر ظرفی با آنچه در آن نهاده شده تنگ میشود، به جز ظرف دانش؛ زیرا به کمک آن فراخ میشود.
مستثنی: وِعاءَ الْعِلْمِ
مستثنی مِنْهُ: کُلُّ وعاءٍ
۵- کُلُّ شَیءٍ یَرْخُصُ إذا کَثُرَ إلَّا الْأَدَبَ؛ فَإنَّهُ إذا کَثُرَ غَلا
معنی: هر چیزی به جز ادب هرگاه زیاد شود ارزان میشود؛ زیرا ادب هرگاه زیاد شود پر بها میشود.
مستثنی: الْأَدَبَ
مستثنی مِنْهُ: کُلُّ شَیءٍ
۶- لا تَعْلَمُ زَمیلاتی اللُّغَهَ الْفَرَنسیَّهَ إلّا عَطیَّهَ.
معنی: هم شاگردیانم به جز عطیه زبان فرانسه نمیدانند.
مستثنی: عَطیَّهَ
مستثنی مِنْهُ: زَمیلاتی
۷- حَلَّ الطُّلّبُ مَسائِلَ الرّیاضیّاتِ إلّا مَسأَلَهً.
معنی: دانش آموزان به جز یک مسئله [همه] مسایل ریاضی را حل کردند.
مستثنی: مَسأَلَهً
مستثنی مِنْهُ: مَسائِلَ الرّیاضیّاتِ
ترجمه صفحه ۴۱ درس سوم عربی دوازدهم
📘 اِخْتَبِرْ نَفْسَکَ
تَرْجِمِ العِْباراتِ التّالیَهَ.
عبارات زیر را به فارسی برگردان.
۱- وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إلّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ ….
معنی: و زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست.
۲- … لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللهِ إلَّا الْقَوْمُ الْکافِرونَ
معنی: جز قوم کافران از رحمت خدا ناامید نمیشود.
۳- إنَّ الْإنسانَ لَفی خُسْرٍ إلّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلوا الصّالِحاتِ …
معنی: بیگمان انسان در زیان است. مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده و یکدیگر را به حقّ سفارش و به شکیبایی توصیه کردهاند.
۴- قَرَأْتُ الکِْتابَ التّاریخیَّ إلَّا مَصادِرَهُ.
معنی: آن کتاب را خواندم به جز منابعِ آن را.
۵- اِشْتَرَیْتُ أَنواعَ الْفاکِهَهِ إلّا أَناناسَ.
معنی: انواع میوهها را به جز آناناس خریدهام.
جواب تمرین صفحه ۴۲ درس ۳ عربی دوازدهم
🔶 تمرین یک_ الاول
📘 اُکْتُبْ کَلِمَهً مُناسِبَهً لِلتَّوضیحاتِ التّالیَهِ مِنْ کَلِماتِ الْمُعجَمِ.
(از واژگان واژه نامه واژه مناسبی را برای توضیحات زیر بنویسید.
۱- جَعَلَهُ غَنیّاً لا حاجَهَ لَهُ. = أَغْنیٰ
معنی: او را بینیاز ساخت که احتیاجی نداشته باشد. = بی نیاز کرد
۲- شَخْصٌ یَکْتُبُ مَقالاتٍ فِی الصُّحُفِ. = اَلصَّحَفیّ
معنی: شخصی که در روزنامه (روزنامهها) مقاله مینویسد. = روزنامه نگار
۳- اَلْمَرْحَلَهُ الدِّراسیَّهُ بَعْدَ الِابْتِدائیَّهِ. = اَلثّانَویَّه
معنی: مرحلهٔ تحصیلی پس از دبستان = دبیرستان
۴- اَلْعالِمُ الَّذی لَهُ أَفکارٌ عَمیقَهٌ وَ حَدیثَهٌ. = الْمُفَکِّر
معنی: دانشمندی که اندیشههای ژرف و نوی دارد. = متفکر، اندیشمند
۵- اَلْأَوضاعُ وَ الْأَحْوالُ الَّتی نُشاهِدُها حَوْلَنا. = اَلظُّروف
معنی: اوضاع و احوالی که پیرامونمان میبینیم. = شرایط
🔶 تمرین دوم_ الثانی
📘 ضَعْ فی الْفَراغ کَلِمَهً مُناسِبَهً مِنَ الْکَلِمِاتِ التّالیَهِ.
از واژگان زیر در جای خالی واژه مناسب بگذارید.
۱- سِعْرُ الْعِنَبِ ………….. فی نِهِایَهِ الصَّیفِ بِسَبَبِ وُفورِهِ فِی السّوقِ.
یَغْلو ⬜ یَرْخُصُ 🔳 یَکْثُرُ ⬜ یَغُضُّ⬜
معنی: قیمت انگور در پایان تابستان به دلیل فراوانی آن در بازار ارزان است.
گران میشود – ارزان میشود – زیاد میشود – کاهش میدهد
۲- أَعْطَی الْمُدیرُ مَسؤولیَّهَ الْمَکتَبَهِ لِزَمیلی وَ هوَ ………….. بِها.
جَدیرٌ 🔳 شَلّالُ ⬜ تِلْفازٌ ⬜ ظُروفٌ⬜
معنی: مدیر مسئولیت کتابخانه را به همکار من داده و او شایسته آن است.
شایسته – آبشار – تلوزیون – شرایط
۳- ذَهَبْنا إلَی الْبُستانِ وَ ………….. التُّفاحاتِ وَ الرُّمّاناتِ.
طَبَعْنا ⬜ تَصَفَّحْنا ⬜ رَکِبْنا ⬜ أَکَلْنا 🔳
معنی: به باغ رفتیم و سیب و انار خوردیم.
چاپ کردیم – ورق زدیم – سوار شدیم – خوردیم
۴- صَنَعْتُ ………….. جَمیلاً مِنْ خَشَبِ شَجَرَهِ الْجَوْزِ.
وِعاءً 🔳 زُجاجاً ⬜ حَدیدا ⬜ نُحاساً⬜
معنی: من یک کاسه زیبا از چوب گردو درست کردم.
ظرفی – شیشهای – آهنی – مسی
۵- حارِسُ الْفُندُقِ ………….. کُلَّ اللَّیلِ مَعَ زَمیلِهِ.
یُخَفِّضُ ⬜ یُمَرِّرُ ⬜ یَقْذِفُ ⬜ یَسْهَرُ🔳
معنی: نگهبان هتل تمام شب با همکار خود بیدار است.
تخفیف میدهد – تلخ میکند – می اندازد – بیدار میماند
جواب تمرین صفحه ۴۳ درس ۳ عربی دوازدهم
🔶 تمرین سوم _ الثالث
📘 اِمْلَأِ الْجَدْوَلَ بِکَلِماتٍ مُناسِبَهٍ.
جدول را با واژگان مناسب پر کن
۴-عَباءَه: چادر / ۵-مَأْخوذ: گرفته شده / ۳-مُتَذَکِّر: به یادآورنده / ۲-حَمامَه: کبوتر / ۶-تَعارُف: آشنایی / ۸-حِرْباء: آفتابپرست / ۱-عُدْوان: دشمنی / ۷-مَقْطوع: بریده شده / ۹-ظاهِرَه: پدیده / ۱۲-أَفْلام: فیلمها / ۱۱-بِطاقَه: کارت، بلیت / ۱۰-أَقْمار: ماهها / ۱۶-تَعْلیم: یاد دادن / ۱۵-أَنْهار: رودها / ۱۳-مَعْجون: خمیر / ۱۴-بِضاعَه: کالا / ۱۷-سُهولَه: آسانی / ۱۹-نَفَقات: هزینهها / ۲۲-سِرْوال: شلوار / ۲۱-والِدَه: مادر / ۲۰-کَراسیّ: صندلیها / ۲۳-بَهائِم: چهارپایان / ۲۵-أَعْلام: پرچمها / ۱۸-أَصْنام: بتها / ۲۷-تِلْمیذ: دانش آموز / ۲۴-إرْسال: فرستادن / ۲۸-بَرامِج: برنامهها / ۲۶-حِجارَه: سنگهارمز: وَ عِبادُ الرَّحْمٰنِ الَّذینَ یَمْشونَ عَلَی الْأَرضِ هَوْناً وَ إذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلونَ قالوا سَلاماً﴾
معنی: و بندگان خدای رحمان کسانی اند که روی زمین به نرمی گام برمیدارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ می دهند.
جواب تمرین صفحه ۴۴ درس ۳ عربی دوازدهم
🔶 تمرین چهارم_ الرابع
📘 عَیِّنِ الصَّحیحَ فِی التَّحلیلِ الصَّرفیِّ وَ وَ الْمَحَلِّ الْإعْرابیِّ لِما أُشیرَ إلَیهِ بِخَطٍّ.
برای واژگانی که با خط به آنها اشاره شده، درست در تحلیل صرفی و محل اعرابی را مشخص کن.
{الْعُمّالُ الْمُجتَهِدونَ یَشْتَغِلونَ فِی الْمَصْنَعِ.} {نَجَحَتِ الطّالِباتُ فی الِامْتحِانِ.}
جواب تمرین صفحه ۴۵ درس ۳ عربی دوازدهم
🔶 تمرین پنجم _ الخامس
📘 أ) کَمِّلِ الْفَراغاتِ فی تَرجَمَهِ النَّصِّ التّالی.
جای خالی در ترجمه متن زیر را کامل کن
هُناکَ طائرٌِ یُسَمّیٰ «بَرْناکِل» یَبْنی عُشَّهُ فَوْقَ جِبالٍ مُرتَفَعِهٍ بَعیداً عَنِ الْمُفتَرِسینَ. و عِندَما تَکْبُرُ فِراخُهُ، یُریدُ مِنها أَنْ تَقْفِزَ مِنْ عُشِّهَا الْمُرْتَفِعِ. تَقْذِفُ الفْرِاخُ نَفْسَها واحِداً واحِداً مِنْ جَبَلٍ یَبْلُغُ ارْتفِاعُهُ أَکْثَرَ مِنْ أَلْفِ مِتْرٍ. وَ تَصْطَدِمُ بِالصُّخورِ عِدَّه مَرّاتٍ. یَنتَظِرُ الْوالِدانِ أَسْفَلَ الْجَبَلِ و یَستَقبِلانِ فِراخَهُما. سُقوطُ الْفِراخِ مَشْهَدٌ مُرْعِبٌ جِدّاً. وَلٰکِنْ لا فِرارَ مِنْهُ؛ لِأَنَّهُ قِسْمٌ مِنْ حَیاتِهَا الْقاسیَهِ.
پرندهای وجود دارد که «برناکل» نامیده میشود [او] لانهاش را بر فرازِ کوههایی بلند، دور از شکارچیان میسازد و هنگامی که جوجههایش بزرگ میشود از آنها میخواهد از لانۀ بلندشان بپرند. جوجهها یکی یکی خودشان را از کوهی که بلندایِ آن به بیش از هزار متر میرسد، میاندازند. و چند بار با صخرهها برخورد میکنند. پدر و مادر، پایینِ کوه چشم به راه میشوند و به پیشوازِ جوجههایشان میروند. افتادنِ جوجهها صحنهای بسیار ترسناک است. ولی هیچ گریزی از آن نیست؛ زیرا بخشی از زندگیِ دشوار شان است.
جواب تمرین صفحه ۴۶ درس ۳ عربی دوازدهم
ب) اُکْتُبِ الْمَحَلَّ الْإعرابیَّ لِما تَحْتَهُ خَطٌّ.
عُشَّ: مفعول
مُرتَفِعَه: صفت
فِراخُه: فاعل
الفِراخ: فاعل
ألفِ: مجرور به حرف جر
بِالصُّخور: مجرور به حرف جر
الوالِدانِ: فاعل
الجَبَلِ: مضاف الیه
فِراخَهُما: مفعول
سُقوطُ: مبتدا
الفِراخ: مضاف الیه
مَشهَدٌ: خبر
مُرعِبٌ: صفت
حَیاتِ: مجرور به حرف جر
القاسِیَه: صفت
ج) عَیِّنْ نَوْعَ «لا» فی «لا فِرارَ مِنْهُ.»؟
لای نفی جنس
د) اِبحَثْ عنَ متُضَادِّ الْکَلِماتِ التّالیَهِ فی النَّصِّ: «تَحْت و بَعید و تَصغُرُ و قَصیر و أَقَلّ و أَسفَل.»
تَحت ≠ فوق
قریب ≠ بعید
تصغُرُ ≠ تکبُرُ
قصیر ≠ طویل
أقَلَّ ≠أکثر
أعلی ≠ أسَفَل
ه) اُکتُبْ مُفرَدَ الْکَلِماتِ التّالیَهِ: «جِبال وَ مُفتَرِسینَ وَ فِراخ وَ صُخور وَ مَرّات».
جِبال: جبل
مُفترِسینَ: مفترس
فراخ: فرخ
صُخور: صخره
مَرّات: مرّه
🔶 تمرین ششم _ السّادِسُ
📘 لِلتَّرْجَمَهِ
برای ترجمه
۱- عَلِمَ: دانست
أَعْلَمُ مِنْ: داناتر از
الْعَلّامَه: بسیاردان
سَیَعْلَمونَ: خواهند دانست
۲- اِنْتَقَلَ: جابهجا شد
لا یَنْتَقِلُِ: جابهجا نمیشود
لَنْ یَنْتَقِلَ: لطفا جابهجا شوید
رَجاءً، اِنْتَقِلوا: جابهجا نخواهد شد
۳- أَرْسَلَ: فرستاد
اَلْمُرْسَل: فرستاده شده
أَرْسِلْ: بفرست
لا تُرْسِلْ: نفرست
۴- عَبَدَ: پرستید
اَلْعابِدونَ: پرستندگان
اَلْمَعابِد: پرستشگاهها
اُعْبُدونی: مرا بپرستید
۵- ساعَدَ: کمک کرد
اَلْمُساعِد: کمک کننده
رَجاءً، ساعِدونی: لطفا کمکم کنید
هُمْ ساعَدونی: ایشان مرا کمک کردند
۶- طَبَخَ: پخت
اَلطَّبّاخ: آشپز
اَلْمَطْبوخ: پخته شده
طُبِخَ: پخته شد
۷- تَکَلَّمَ: سخن گفت
اَلتَّکَلُّم: سخن گفتن
تَکَلَّمْنا: سخن گفتیم
نَتَکَلَّمُ: سخن میگوییم
جواب تمرین صفحه ۴۷ درس ۳ عربی دوازدهم
🔶 تمرین هتفم _السّابِعُ
📘 عَیِّنِ الْمَحَلَّ الْإعرابیَّ لِلْکَلِماتِ الَّتی تَحتَها خَطٌّ.
محل اعرابی واژگانی را که زیرشان خط است، مشخص کن
۱- مُداراهُ النّاسِ نِصفُ الْإیمانِ.
معنی: مدارا کردن با مردم نیمی از ایمان است.
– مُداراهُ: مبتدا
– النّاسِ: مضاف الیه
– نِصفُ: خبر
– الْإیمان: مضاف الیه
۲- عَدوٌّ عاقِلٌ خَیرٌ مِن صَدیقٍ جاهِلٍ.
معنی: یک دشمن عاقل بهتر از یک دوست نادان است.
– عَدوٌّ: مبتدا
– عاقلٌ: صفت
– خَیرٌ: خبر
– صَدیقٍ: مجرور به حرف جار
– جاهِلٍ: صفت
۳- یا حَبیبی، لا تَقُلْ کَلاماً إلَّا الْحَقَّ أَبَداً.
معنی: ای دوست من، هرگز سخنی را به جز حق نگو.
– کَلاماً: مفعول
– الحَقَّ: مستثنی
۴- اَلْعِلْمُ فِی الصِّغَرِ کَالنَّقشِ فِی الْحَجَرِ.
معنی: دانش در کودکی مانند نقش در سنگ است.
– النَّقشِ: مجرور به حرف جار
– الْحَجَرِ: مجرور به حرف جار
۵- أَضعَفُ النّاسِ مَنْ ضَعُفَ عنَ کِتمانِ سِرِّهِ.
معنی: ناتوان ترین مردم کسی است که از پوشاندن رازش ناتوان باشد.
– أَضعَفُ: مبتدا
– الناّسِ: مضاف الیه
– کِتمانِ: مضاف الیه
– سِرّ: مضاف الیه
جواب تمرین صفحه ۴۸ درس ۳ عربی دوازدهم
🔶 تمرین هشتم _الثّامِنُ
📘 أ- اِبْحَثْ عَنِ الْأَسماءِ التّالیَهِ فی ما یَلی.
به دنبال اسم های زیر در آنچه می آید بگرد.
اسِمِ الفْاعِلِ وَ اسْمِ الْمَفعولِ وَ اسْمِ الْمُبالَغَهِ وَ اسْمِ التَّفضیلِ وَ اسْمِ الْمَکانِ
۱- … إنَّ النَّفْسَ لَأَمّارَهٌ بِالسّوءِ …
معنی: همانا نفس به بدی بسیار دستوردهنده است.
الأمّارَه: اسْمِ المُبالغَهِ
۲- اِعْلَمْ بِأَنَّ خَیْرَ الْإخوانِ أقدَمُهُم.
معنی: بدان که بهترین برادران کهنترینشان است.
خَیْر: اسْمِ التفَّضیلِ – أقدَم: اسْمِ التفَّضیلِ
۳- أکْبَرُ الْحُمقِ الْإغراقُ فِی الْمَدحِ وَ الذَّمِّ.
معنی: بزرگترین نادانی زیادهروی در ستایش و نکوهش است.
أکْبَر: اسْمِ التفَّضیلِ
۴- طَلَبُ الْحاجَهِ مِنْ غَیْرِ أَهْلِها أَشَدُّ مِنَ الْمَوْتِ.
معنی: درخواست نیاز از نااهلش، سختتر از مرگ است.
أشَدّ: اسْمِ التفَّضیلِ
۵- قُمْ عَنْ مَجلِسِکَ لِأَبیکَ وَ مُعَلِّمِکَ وَ إنْ کُنْتَ أَمیراً.
معنی: اگرچه فرمانده باشی، برای پدرت و آموزگارت از نشستنگاهت برخیز.
مَجلِسِ: اسْمِ المَکانِ / مُعَلِّمِ: اسِمِ الفْاعِلِ
۶- یَومُ الْعَدلِ عَلَی الظّالِمِ أَشَدُّ مِن یَومِ الْجَورِ عَلَی الْمَظلومِ.
معنی: روز داد بر ستمگر سختتر از روز بیداد بر ستم دیده است.
الظّالِمِ: اسِمِ الفْاعِلِ / أشَدّ: اسْمِ التفَّضیلِ / المَظلوم: اسْمِ المَفعول
- hamyar
- hamyar.in/?p=12266