ترجمه درس ۴ عربی دوازدهم انسانی (با جواب تمرینات)
ترجمه و جواب تمرینات درس چهارم عربی دوازدهم انسانی
ترجمه و جواب تمرینات درس چهارم عربی دوازدهم انسانی
انتخاب سریع صفحه :
گام به گام عربی دوازدهم انسانی / درس ۴ :: نِظامُ الطَّبیعَهِ
ترجمه درس چهارم عربی دوازدهم انسانی
هٰذا خَلْقُ اللهِ فَأَرونی ماذا خَلَقَ الَّذین مِنْ دونِهِ …﴾
معنی: این آفرینش خداست. پس به من نشان دهید کسانی که غیر از اویند، چه آفریدهاند؟
ترجمه صفحه ۵۴ عربی دوازدهم انسانی
تَوازُنُ الطَّبیعَهِ جَمیلٌ.
معنی: تعادل طبیعت چه زیباست!
خَلَقَ اللّهُ لِلطَّبیعَهِ نِظاماً یَحْکُمُ جَمیعَ الْمَوْجوداتِ مِنْ نَباتٍ وَ حَیَوانٍ و کائنِاتٍ أُخْریٰ یَعیشُ بَعْضُها عَلیٰ بَعْضٍ؛
معنی: خداوند نظمی برایش آفریده است که بر همۀ باشندگان (موجودات) از گیاه و جانور و هستیهای (موجودات) دیگر فرمان میرانَد؛
فَیَتَحَقَّقُ التَّوازُنُ و الِاسْتقِرارُ فیها.
معنی: در نتیجه تعادل و آرامش (ثبات) در آن تحقّق مییابد.
وَ أَیُّ خَلَلٍ فی نِظامِها یُؤَدّی إلیٰ تَخریبِها وَ مَوْتِ مَنْ فیها.
معنی: و هرگونه ناهمانگی (شکافی، نقصی) در نظم آن به ویرانسازیِ آن و مرگ هرکس در آن است منجر میشود.
وَ مِنْ مُهَدِّداتِ نِظامِ الطَّبیعَهِ:
معنی: و از جمله تهدید کنندگان نظم طبیعت [اینها هستند]:
«تَلَوُّثُ الْهَواءِ الَّذی یُسَبِّبُ أمطاراً حَمضیَّهً.»
معنی: آلودگی هوایی که موجبِ بارانهای اسیدی میشود.
وَ «الْإکْثارُ فِی اسْتِخدامِ الْمُبیداتِ الزِّراعیَّهِ وَ الْأَسْمِدَهِ الْکیمیاویَّهِ.»
معنی: و زیادهروی در به کارگیری حشرهکشهای کشاورزی و کودهای شیمیایی.
وَ «إیجادُ النُّفایاتِ الصِّناعیَّهِ وَ الْمَنزِلیَّهِ.»
معنی: و ایجاد پسماندهای (زبالههای) صنعتی و خانگی.
فَیَتِمُّ التَّوازُنُ فِی الطَّبیعَهِ مِنْ خِلال وُجودِ رَوابِطَ مُتدَاخِلَهٍ بَیْنَ الکْائنِاتِ الْحَیَّهِ وَ بیئَتِها،
معنی: تعادل در طبیعت از راه وجود روابط کاملاً در هم تنیده میان موجودات زنده و محیط آنها انجام میشود؛
وَلٰکِنْ ظَلَمَ الْإنسانُ الطَّبیعَهَ فی نَشاطاتِهِ الَّتی تُؤَدّی إلَی اخْتِلالِ هٰذَا التَّوازُنِ ظُلماً واسِعاً!
معنی: ولی انسان در فعّالیّتهایش که منجر به به همخوردنِ (اختلال) این تعادل میشود، چقدر نسبت به طبیعت ستمگر است!
ترجمه صفحه ۵۵ عربی دوازدهم انسانی
و الْآنَ لِنَقْرَأْ هٰذِهِ الْقِصَّهَ قِراءهَ دقَیقهَ لِکَی نَطَّلِعَ عَلیٰ أَفْعالِ الْإنسانِ الْمُخَرِّبَهِ لِلْبیئَهِ:
معنی: و اینک باید این داستان را با دقّت بخوانیم تا از کارهای ویرانگرِ انسان نسبت به محیط زیست آگاه (مطّلع) شویم.
یُحْکیٰ أَنَّ مُزارعِا کانَتْ لَهُ مَزرَعَهٌ کَبیرَهٌ فیها خَضْراواتٌ وَ أَشجارٌ کَثیرَهٌ. وَ کانَ یُرَبّی فی مَزرَعَتِهِ أَنواعَ الطُّیورِ، ذاتَ یَومٍ لاحَظَ الْمُزارِعُ أَنَّ عَدَدَ أَفراخِ الطُّیورِ یَنْقُصُ تَدریجیّاً.
معنی: حکایت میشود که کشاورزی کشتزار بزرگی داشت که در آن سبزیجات و درختان بسیاری بود و در کشتزارش گونههای پرندگان پرورش میداد، یک روز کشاورز ملاحظه کرد که شمارِ (تعداد) پرندگان، اندک اندک (به تدریج) کم میشود. (رو به کاهش است.)
بَدَأَ الْمُزارِعُ یُفَکِّرُ فی سَبَبِ ذٰلِکَ وَ یُراقِبُ الْمَزرَعَهَ لَیلاً وَ نَهاراً؛ فَلاحَظَ أَنَّ عَدَداً مِنَ الْبوماتِ تَسْکُنُ قُرْبَ الْمَزرَعَهِ، فَتَهْجُمُ عَلَی الْأَفراخِ هُجوما کَبیراً وَ تأْکُلُها. فَقَرَّرَ الْمُزارِعُ التَّخَلُّصَ مِنْها، وَ هٰکَذا فَعَلَ.
معنی: کشاورز شروع کرد به فکر کردن در مورد دلیل این [موضوع] و از کشتزار شب و روز مراقبت میکرد؛ پس ملاحظه کرد که تعدادی از جغدها به جوجهها حمله میکنند و آنها را میخورند. پس کشاورز تصمیم گرفت که از آنها رها شود. (خلاص شود) و همین طور انجام داد. (همین کار را کرد.)
ترجمه صفحه ۵۶ عربی دوازدهم انسانی
وَ بَعْدَ شُهورٍ شاهَدَ الْمُزارِعُ أَنَّ الْخَضْراواتِ بِالْمَزرَعَهِ تَتَعَرَّضُ لِلْأَکْلِ وَ التَّلَفِ؛ وَ لَمّا راقَبَ الْأَمرَ مُراقَبَهً شَدیدَهً، لاحَظَ أَنَّ مَجموعَهً کَبیرَهً مِنْ فِئْرانِ الْحَقْلِ تَهْجُمُ عَلَی الْخَضْراواتِ وَ تَأْکُلُها.
معنی: و پس از چند ماه کشاورز دید که سبزیجات در کشتزار، دستخوشِ (در معرضِ) خوردن و از بین رفتن قرار میگیرند و هنگامی که به شدّت مراقب موضوع بود، ملاحظه کرد که مجموعۀ بزرگی از موشهای دشت به ‹ سبزیجات حمله میکنند و آنها را میخورند.
أَخَذَ الْمُزارِعُ یُفَکِّرُ: «لمِاذاَ ازْدادَ عَدَدُ فِئْرانِ الْحَقْلِ ازْدیادا کَبیراً»؟!
معنی: کشاورز شروع به اندیشیدن کرد: چرا شمارِ (تعدادِ) موشهای دشت بسیار افزایش مییابد؟!
فَذَهَبَ إلیٰ خَبیرِ الزِّراعَهِ وَ اسْتَشارَهُ. فَقالَ لَهُ الْخَبیرُ:
معنی: پس نزد کارشناس کشاورزی رفت و از او مشورت خواست و کارشناس به او گفت:
«کَیْفَ یَکونُ ذٰلِکَ، وَ هُناکَ بوماتٌ کَثیرَهٌ فی مِنطَقَتِکُم!؟»
معنی: چگونه این امکان دارد؟ در حالی که جغدهای بسیاری در منطقۀ شما وجود دارند؟!
قالَ لَهُ الْمُزارِعُ: «إنّی تَخَلَّصْتُ مِنَ الْبوماتِ بِقَتْلِ الْکَثیرِ مِنْها.»
معنی: کشاورز به او گفت: من بیگمان از جغدها با کشتنِ بسیاری از آنها خلاص شدم.
قالَ الْخَبیرُ: «إنَّکَ تَعَدَّیْتَ عَلیٰ نِظامِ الطَّبیعَهِ تَعَدّیَ الظّالِمینَ، فَالْبوماتُ کانَتْ تَتَغَذّیٰ عَلیٰ فِئْرانِ الْحَقْلِ إضافَهً إلَی الْأَفراخِ.
معنی: کارشناس گفت: چه کار ویرانگری نسبت به طبیعت! بیگمان تو ستمگرانه به نظم طبیعت دستدرازی کردی؛ زیرا جغدها افزون بر (علاوه بر) جوجهها از موشهای دشت نیز تغذیه میکردند.
وَ بَعْدَ التَّخَلُّصِ مِنْ أَکْثَرِ البْوماتِ ازْدادَ عَدَدُ فِئْرانِ الْحَقْلِ.
معنی: و پس از رها شدن (خلاص شدن) از بیشترِ جغدها شمارِ (تعدادِ) موشهای دشت افزایش یافت.
کانَ الوْاجِبُ عَلَیکَ تَصحیحَ هٰذَا الْخَطأَ بِالْحِفاظِ عَلیٰ طُیورِکَ لا بِقَتْلِ الْبوماتِ؛
معنی: بر تو واجب بود که این خطا را با مراقبت از جوجههایت -نه با کشتنِ جغدها- تصحیح میکردی؛
فَإِنِ اسْتَمَرَّتِ الْحالَهُ هٰکَذا، فَسَتُشاهِدُ مَشاکِلَ جَدیدَهً فِی الْبیئَهِ الَّتی تَعیشُ فیها مُشاهَدَهً مُؤْلِمَهً.»
معنی: زیرا اگر [این] حالت اینچنین ادامه یابد، مشکلات تازهای در محیطِ زیستی که در آن زندگی میکنی به گونهای دردناک مشاهده خواهی کرد.
وَ هٰکَذا قَرَّرَ الْمُزارِعُ الْحِفاظَ عَلَی الْأَفْراخِ وَ السَّماحَ لِلْبوماتِ بِدُخولِ مزَرَعَتِهِ.
معنی: و این چنین کشاورز تصمیم گرفت که از جوجهها مراقبت کند و به جغدها اجازه دهد وارد مزرعه شوند.
فَازدْاد عَدَدُها مَرَّهً أُخْریٰ، وَ أَکَلَتَْ فِئْرانَ الْحَقْلِ، وَ عادَتِ الْبیئَهُ إلیٰ حالَتِهَا الطَّبیعیَّهِ.
معنی: در نتیجه بار دیگر شمارِ آنها افزایش یافت و موشهای دشت را خوردند و محیط زیست به حالت طبیعیاش بازگشت.
معنی کلمات درس چهارم عربی دوازدهم انسانی
أَرونی: نشانم دهید «أَروا + نون وقایه + ی» | راقَبَ: مراقبت کرد |
تَحَقَّقَ: تحقّق یافت | اَلْمُهَدِّد: تهدید کننده |
اَلْحَمْضیَّه: اسیدی | اَلْأَفراخ: جوجهها «مفرد: اَلْفَرْخ» = اَلْفِراخ |
قَرَّرَ: تصمیم گرفت | اَلتَّلَوُّث: آلودگی |
اَلِاسْتِقرار: آرامش و ثبات | رَبّیٰ: پرورش داد (مضارع: یُرَبّی) |
تَعَدّیٰ: دست درازی کرد (مضارع: یَتَعَدّیٰ) | مُؤْلِم: دردآور |
اَلْخَبیر: کارشناس «جمع: اَلْخُبَراء» | اَلْإکْثار: بسیار گردانیدن، زیادهروی |
اَلْکائِنات: موجودات | اَلتَّوازُن: تعادل |
اَلْأَسْمِدَه: کودها «مفرد: اَلسَّماد» | اَلسَّماحُ لِ: اجازه دادن به (سَمَحَ َ) |
تَعَرَّضَ: در معرض قرار گرفت | هُناکَ: آنجا، وجود دارد |
اَلْخَضْراوات: سبزیجات | اَلْبیئَه: محیط زیست |
اَلْمُزارِع: کشاورز = اَلْفَلّاح | اَلْحَقْل: کشتزار «جمع: اَلْحُقول» |
اِطَّلَعَ: آگاهی یافت «مضارع: یَطَّلِعُ» | اَلْفِئْرانِ: موشها «واحد آن: اَلْفَأْرَه» |
تَغَذّیٰ: تغذیه کرد (مضارع: یَتَغَذّیٰ) | یَعیشُ بَعضُها عَلیٰ بَعضٍ: از یکدیگر تغذیه میکنند |
جواب صفحه ۵۸ عربی دوازدهم انسانی
درباره متن
📘 أ- عَیِّنِ الصَّحیحَ وَ الْخَطأَ حَسَبَ نَصِّ الدَّرسِ.
با توجه به متن درس درست و نادرست را شناسایی کن.
۱- الَرَّوابِطُ الْمُتدَاخِلَهُ بَیْنَ الکْائنِاتِ الْحَیَّهِ وَ بیئَتِها تُؤَدّی إلَی اخْتِلالِ التَّوازُنِ فِی الطَّبیعَهِ. نادرست❌
معنی: روابط کاملاً درهم تنیده میان موجودات زنده و محیط منجر به اختلال تعادل در طبیعت می شود.
۲- کانَ الْفَلّاحُ یَمْلِکُ مَزرَعَهً فی شَمالِ إیران یَزْرَعُ فیهَا الرُّزَّ . نادرست❌
معنی: کشاورز، مالک کشتزاری در شمال ایران بود که در آن برج میکاشت.
۳- ظَنَّ الْمُزارِعُ أَنَّ الْبوماتِ هیَ الَّتی تَأکُلُ أَفْراخَ الطُّیورِ. درست✅
معنی: کشاورز گمان کرد که جغدها همان پرندگانی اند که جوجه های پرندگان را می خورند.
۴- اَلزّارِعُ لَمْ یَسمَحْ لِلثَّعالِبِ بِالدُّخولِ إلیٰ مَزرَعَتِهِ. نادرست❌
معنی: کشاورز به روباهها اجازه نداد که به کشتزارش وارد شوند.
۵- کانَ الْمُزارِعُ یُرَبِّی الطُّیورَ وَ الْبوماتِ فی مَزْرَعَتِهِ. نادرست❌
معنی: کشاورز پرندگان و جغدها را در کشتزارش پرورش می داد.
۶- فِی النِّهایَهِ حافَظَ الْمُزارِعُ عَلَی الطُّیورِ وَ أَفْراخِها. درست✅
معنی: در پایان کشاورز از پرندگان و جوجه هایش حفاظت کرد
۷- تُعَدُّ النُّفایاتُ الصِّناعیَّهُ تَهْدیداً لِنِظامِ الطَّبیعَهِ. درست✅
معنی: پسماندهای صنعتی تهدیدی برای نظم (نظام) طبیعت هستند.
📘 ب- اِنْتَخِبِ الْکَلِمَهَ الصَّحیحَهَ لِلْفَراغِ.
واژه درست برای جای خالی را برگزین.
۱- بَعْدَ (سِنینَ / شُهورٍ) شاهَدَ الْمُزارِعُ أَنَّ الْخَضْراواتِ بِالْمَزْرَعَهِ تَتَعَرَّضُ لِلْأَکْلِ وَ التَّلَفِ.
معنی: کشاورز پس از چند ماه، دید که سبزیجات کشتزار در معرض خوردن و تلف شدن قرار میگیرد.
۲- کانَتْ مَجْموعَهٌ کَبیرَهٌ مِنَ (الثَّعالِبِ / الْفِئرانِ) تَهْجُمُ عَلَی الْخَضْراواتِ وَ تَأْکُلُها.
معنی: گروه بزرگی از موشٰها به سبزیجات حمله میکردند و آنها را می خوردند.
۳- عَیْشُ الْحَیوَاناتِ بَعْضِها علَیٰ بَعْضٍ یُحَقِّقُ إِیجادَ (النُّفایَهِ / التَّوازُنِ) فِی الطَّبیعَهِ.
معنی: زندگی جانداران از یکدیگر (تغذیه جانوران از همدیگر ) تعادل طبیعت را محقق میسازد.
۴- أَیُّ خَلَلٍ فی نِظامِ الطَّبیعَهِ یُؤَدّی إلیٰ تَخْریبِها وَ (مَوْتِ / حَیاهِ) مَنْ فیها.
معنی: هرگونه آسیبی در نظم (نظام) طبیعت، منجر به ویرانسازی آن و مرگ هرکه در آن است میشود.
۵- إیجادُ النُّفایاتِ الصِّناعیَّهِ وَ الْمَنْزِلیَّهِ (یُهَدِّدُ / لا یُهَدِّدُ) نِظامَ الطَّبیعَهِ.
معنی: ایجاد پسماندهای صنعتی و خانگی، نظم (نظام) طبیعت را تمدید میکند.
۶- تَدَخُّلُ الْإنْسانِ فی أُمورِ الطَّبیعَهِ یُؤَدّی إلیٰ (تَنظیمِ / اِخْتِلالِ) تَوازُنِها.
معنی: دخالت انسان در امور طبیعت، منجر به برهم خوردن تعادل آن میشود.
۷- هَدَّدَ الْمُزارِعُ الطَّبیعَهَ فی مَزْرَعَتِهِ بِ (حِفْظِ / قَتْلِ) بوماتِها.
معنی: کشاورز، طبیعت را در کشتزارش با کشتن جغدهای آن تحدید کرد.
جواب صفحه ۵۹ عربی دوازدهم انسانی
📘 – دو کلمۀ «صادِقاً» و «الصّالِحینَ» در جملات سوم و چهارم چه نقشی دارند؟
جواب: «صادِقاً» صفت و «الصّالِحینَ» مضاف الیه است.
ترجمه صفحه ۶۳ عربی دوازدهم انسانی
📘 اِنْتَخِبِ التَّرجَمَهَ الصَّحیحَهَ، ثُمَّ عَیِّنِ الْمَفعولَ الْمُطْلَقَ، وَ اذْکُرُ نَوعَهُ.
خودت را بیازما: ترجمه درست را بگزین؛ سپس مفعول مطلق را شناسایی کن و نوعش را یاد کن
۱- فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً / مفعول مطلق نوعی(موصوف و صفت)
الف) قطعاً شکیبایی کن.
ب) به زیبایی صبر کن.
۲- …اُذْکُرُوا اللهَ ذِکْراً کَثیراً / مفعول مطلق نوعی(موصوف و صفت)
الف) خدا را همیشه یاد کنید.
ب) خدا را بسیار یاد کنید.
۳- …کَلَّمَ اللهُ موسی تَکلیماً / مفعول مطلق تأکیدی
الف) خدا با موسی قطعاً سخن گفت.
ب) خدا با موسی سخنی گفت.
۴- … وَ نُزِّلَ الْمَلائِکَهُ تَنزیلاً/ مفعول مطلق تأکیدی
الف) و مانند ملائک فرود آمدند.
ب) و فرشتگان قطعاً فرود آورده شدند.
جواب تمرین صفحه ۶۴ عربی دوازدهم انسانی
🔶 تمرین یک_ الاول
📘 عَیِّنْ کَلِمَهً مُناسِبَهً لِلتَّوضیحاتِ التّالیَهِ مِنْ مُعْجَمِ الدَّرسِ.
واژه مناسب برای توضیحات زیر را از واژه نامه درس شناسایی کن.
۱- أَنواعٌ مِنَ النَّباتاتِ الَّتی یَتَغَذَّی الْإنسانُ بِها.: اَلْخَضْراوات
معنی: انواع گیاهانی که مردم میخورند. سبزیجات
۲- أَرْضٌ واسِعَهٌ خَضْراءُ تُزْرَعُ فیها أَنواعُ الْمَحاصیلِ.: اَلْحَقْل
معنی: زمین شناور سبزی که در آن گونههای فراوردهها انواع محصولات کشت میشود. دشت
۳- عالِمٌ مُتَخَصِّصٌ بِأُمورِ مِهْنَهٍ أَوْ عَمَلٍ أَوْ بَرنامَجٍ.: اَلْخَبیر
معنی: دانای متخصص در امور پیشهای یا کاری یا برنامهای. کارشناس
۴- مَوادُّ کیمیاویَّهٌ وَ طَبیعیَّهٌ لِتَقویَهِ التُّرابِ الضَّعیفِ.: اَلسَّماد
معنی: مواد شیمیایی و طبیعی برای توانمندسازی خاک تاتوان. تقویت خاک ضعیف
۵- حَیوَانٌ صَغیرٌ یَعیشُ تَحْتَ الْأَرضِ یَنْقُلُ داءَ الطاّعونِ؛ وَ الْقِطُّ مِنْ أعَدائِهِ.: اَلْفَأر
معنی: جانداری کوچک که زیر زمین زندگی میکند؛ بیماری طاعون را منتقل میسازد و گریه از دشمنانش است. موش
🔶 تمرین دوم_ الثانی
📘 اِقْرَأ النَّصَّ التّالیَ؛ ثُمَّ عَیِّنْ تَرجَمَهَ الْکَلِماتِ الْحَمْراءِ، وَ اکْتُبِ الْمَطلوبَ مِنْکَ.
متن زیر را بخوان؛ سپس ترجمه واژگان قرمز را شناسایی کن و آنچه را از تو خواسته شده بنویس.
جواب تمرین صفحه ۶۵ عربی دوازدهم انسانی
نامۀ چهل و پنجم نهج البلاغه
به عثمان بن حُنَیف استاندار امیرالمؤمنین علی در بصره
امّا پس [از یاد خدا و پیامبر] ای پسر حُنَیف، به من [خبر] رسید که مردی از مردان بصره، تو را به سفرۀ مهمانیِ خویش فرا خواند و تو به سرعت به سوی آن شتافتی.
گمان نمیکردم مهمانیِ مردمی را بپذیری که تهیدستشان رانده و ثروتمندشان دعوت شده است.
آگاه باشید که هر رهروی پیشوایی دارد که از او پیروی میکند و از نور دانشش روشنی میجوید.
آگاه باشید امامتان از دنیایش به دو جامۀ کهنه و از خوراکش به دو قرص نان بسنده کرده است.
آگاه باشید که قطعاً شما نمیتوانید چنین کنید؛ ولی با پارسایی و تلاش و پاکدامنی و درستی، مرا یاری دهید.
۱- عَیِّنْ نونَ الْوِقایَهِ فِی النَّصِّ: بَلَغَنی، أعینونی
معنی: نون وقایه در متن را شناسایی کن.
۲- أَعْرِبِ الْکَلِماتِ الَّتی تَحْتَها خَطٌّ:
معنی: اعراب واژگانی را زیر آنها خط است بازگو کن.
أَمّا بَعْدُ، یا ابْنَ حُنَیفٍ، فَقَدْ بَلَغَنی أَنَّ رَجُلاً مِنْ فِتْیهِ أَهْلِ الْبَصْرَهِ دَعاکَ إلیٰ مَأْدُبَهٍ فَأَسْرَعْتَ إلَیها.
معنی: امّا پس [از یاد خدا و پیامبر] اى پسر حُنَیف، به من [خبر] رسید که مردى از مردان بصره، تو را به مهمانى خویش فراخواند و تو به سرعت به سوى آن شتافتى.
حُنَیفٍ: مضاف الیه؛ مجرور به کسره
رَجُلاً: اسم «أنّ» منصوب؛ نصب آن به فتحه
فِتیَهِ: مجرور به حرف جرّ؛ جرّ آن به کسره
البَصرَهِ: مضاف الیه؛ مجرور به کسره
مَأدُبَهٍ: مجرور به حرف جرّ؛ جرّ آن به کسره
۳- عَیِّنْ مِنَ النَّصِّ کَلِمَهً عَلیٰ وَزْنِ «أَفْعَلْتَ» وَ الْأُخْریٰ عَلیٰ وَزْنِ «افِتْعِال»: أَسْرَعْتَ و اِجْتِهاد
معنی: از متن واژه ای را بر وزن «أفعَلتَ» و دیگری بر وزن «اِفتِعال» شناسایی کن.
۴- عَیِّنْ نَوعَ فِعْلِ «لا تَقْدِرونَ» و صیغَتَهُ: مضارعٌ منفیٌّ، جمعٌ مذکّرٌ مخاطبٌ
معنی: نوع فعل«لا تَقدِرونَ» و صیغه آن را بازگو کن.
جواب تمرین صفحه ۶۶ عربی دوازدهم انسانی
🔶 تمرین سوم _ الثالث
📘 تَرْجِمِ الْکَلِماتِ التّالیَهَ.
واژگان زیر را ترجمه کن.
اَلْماضی
قدَ أَرْسَلَ: فرستاده است
اِنْتَبَهَ: آگاه شد
اِنْسَحَبْتُم: عقبنشینی کردید
مَا اسْتَرْجَعَ: پس نگرفت
ما جادَلَ: بحث نکرد
تَذَکَّرَ: به یاد آورد
تَناصَوا: همیاری کردند
قَدْ سَجَّلَ: ضبط کرده است
اَلْمُضارِعُ وَ الْمُستَقبَلُ
سَوْفَ یُرْسِلُ: خواهد فرستاد
سَتَنْتَبِهونَ: آگاه خواهید شد
لا یَنْسَحِبُ: عقبنشینی نمیکند
یَسْتَرْجِعُ: پس میگیرد
لَمْ یُجادِلْ: بحث نکرد، بحث نکرده است
یَتَذَکَّرانِ: به یاد میآورند
تَتَناصَونَ: همیاری میکنید
تُسَجِّلینَ: ضبط میکنی
اَلْأَمْرُ وَ النَّهْیُ
أَرْسِلوا: بفرستید
اِنْتَبِهوا: آگاه شوید
لا تَنْسَحِبْ: عقب نشینی نکن
لا تَسْتَرْجِعی: پس نگیر
لا تُجادِلوا: بحث نکنید
تَذَکَّرْ: به یاد بیاور
رَجاءً تَناصَروا: لطفاً همیاری کنید
سَجِّلْ: ضبط کن
اَلْمَصْدَر
إرْسال: فرستادن
اِنْتِباه: آگاه شدن
اِنْسِحاب: عقبنشینی کردن
اِسْتِرْجاع: – پس گرفتن
مُجادَلَه: بحث کردن
تَذَکُّر: به یاد آوردن
تَناصُر: همیاری کردن
تَسْجیل: ضبط کردن
اِسْمُ الْفاعِلِ
مُرْسِلونَ: فرستندگان
مُنتَبِهینَ: آگاه شدگان
مُنْسَحِب: عقبنشینی کننده
مُسْتَرجِع: پس گیرنده
مُجادِلانِ: دو بحث کننده، بحث کنندگان
مُتَذَکِّراتُ: به یاد آورندگان
مُتَناصِرَینِ: همیاری کنندگان
مُسَجِّلَهُ: ضبط کننده، دستگاه ضبط صوت
🔶 تمرین چهارم_ الرابع
📘 اُکْتُبِ الْعَمَلیّاتِ الْحِسابیَّهَ التّالیَهَ کَالْمِثالِ:
محاسبات ریاضی زیر را مانند نمونه بنویس.
معنی: ۱-نه بعلاوه چهار برابر سیزده میشود.
۲- هفت در پنج برابر سی و پنج میشود.
۳- چهل تقسیم بر چهار برابر ده میشود.
۴- نود و شش منهای شانزده برابر هشتاد میشود.
۵- شصت و هشت منهای یازده برابر پنجاه و هفت میشود.
۶- بیست و یک بعلاوه شصت و دو برابر هشتاد و سه میشود.
جواب تمرین صفحه ۶۷ عربی دوازدهم انسانی
🔶 تمرین پنجم _ الخامس
📘 عَیِّنْ إعرابَ الْکَلِماتِ الَّتی أُشیرَ إلَیها بِخَطٍّ.
اعراب آنچه را با خط به آن اشاره شده بازگو کن.
اَلْمُبتَدَأ، اَلْخَبَر، اَلْفاعِل، اَلْمَفعول، اَلْمَفعولُ الْمُطلَقُ، نائِبُ الْفاعِلِ، اَلْمُضافُ إلَیهِ، اَلْمَجرورُ بحَِرفِ الْجَرِّ، الصِّفَه، اسِمُ الْحُروفِ الْمُشَبَّهَهِ بِالْفِعْلِ وَ خَبَرُهُ، اِسْمُ لا النّافیَهِ لِلْجِنْسِ وَ خَبَرُهُ، اَلْحال، اَلْمُستَثنیٰ
۱- إنَّ اللهَ غافِرُ ذنُوبِ التّائِبینَ.
معنی: همانا خداوند آمرزنده گناهان توبه کنندگان است.
اللهَ: اسم «إنّ» منصوب به فتحه
غافِرُ: خبر «إنّ» مرفوع به ضمّه
ذنُوبِ: مضاف الیه مجرور به کسره
التّائِبینَ: مضاف الیه مجرور به کسره
۲- لاشَیءَ أَحَقُّ بِالسِّجْنِ مِنَ اللِّسانِ.
معنی: هیچ چیزی شایستهتر به زندانی شدن از زبان نیست.
شَیءَ: اسم «لا» مبنی بر فتح
أحَقُّ: خبر «لا» مرفوع به ضمّه
اللِّسانِ: مجرور به حرف جرّ
۳- اَلْحَیاهُ مسُتَمِرَّهٌ سَواءٌ ضَحِکْتَ أَمْ بَکَیْتَ.
معنی: زندگانی ادامه دارد چه بخندی چه بگریی.
اَلْحَیاهُ: مبتدأ، مرفوع به ضمه
مسُتَمِرَّهٌ: خبر، مرفوع به ضمه
۴- مَنْ لَمْ یُؤَدِّبْهُ الْوالِدانِ صَغیراً یُؤَدِّبْهُ الزَّمَنُ.
معنی: هرکس را در کودکی پدرومادر ادب نکنند، روزگار ادبش میکند.
الْوالِدانِ: فاعل، مرفوع به «ا»
صَغیراً: حال، منصوب به فتحه
الزَّمَنُ: فاعل، مرفوع به ضمه
۵- یَهْتَمُّ الْمُواطِنُ الْفَهیمُ بِنَظافَهِ الْبیئَهِ اهْتِماماً بالِغاً.
معنی: شهروند فهمیده توجه بسیاری به پاکیزگی زیستگاه میکند.
الْمُواطِنُ: فاعل، مرفوع به ضمه
الْبیئَهِ: مضافٌ إلیه مجرور به کسره
اهْتِماماً: مفعول مطلق نوعی، منصوب به فتحه
بالِغاً: صفه، منصوب به تعبیت نصب آن به فتحه
۶- لا یُتْرَکُ الصَّدیقُ بِسَبَبِ زَلَّهٍ أَوْ عَیبٍ فیهِ؛ لِأَنَّهُ لا یوجَدُ أَحَدٌ کامِلٌ إلّا اللهَ.
معنی: دوست به علت لغزش یا عیبی که در اوست ترک نمیشود، برای اینکه او کسی را غیر از خداوند کامل نمییابد.
الصَّدیقُ: نائب فاعل، مرفوع به ضمه
زَلَّهٍ: مضافٌ إلیه، مجرور به کسره
کامِلٌ: صفه، مرفوع به تبعیت رفع آن به ضمه
اللهَ: مستثنی، منصوب به فتحه
۷- یَرَی الْمُتشَائِمُ الصُّعوبَهَ فی کُلِّ فُرصَهٍ؛ أَمَّا الْمُتَفائِلُ فَیَرَی الْفُرصَهَ فی کُلِّ صُعوبَهٍ.
معنی: بدبین دشواری را در هر فرصتی میبیند؛ اما خوشبین در هر دشواری فرصت را میبیند.
الْمُتشَائِمُ: فاعل، مرفوع به ضمه
الصُّعوبَهَ: مفعول، منصوب به فتحه
الْفُرصَهَ: مفعول، منصوب به فتحه
جواب تمرین صفحه ۶۸ عربی دوازدهم انسانی
🔶 تمرین ششم _ السادس
📘 أَکْمِلْ فَراغاتِ التَّرجَمَهِ؛ ثُمَّ أَعْرِبْ ما أُشیرَ إلیهِ بِخَطٍّ.
جای خالی را با ترجمه کامل کن؛ سپس اعراب آنچه را با خط به آن اشاره شده بازگو کن.
بَعْضُ الطُّیورِ قَدْ تَلْجَأُ إلَی حِیَلٍ لِطَرْدِ مُفْتَرِسِها عَنْ عُشِّها، وَ مِنْ هٰذِهِ الْحِیَلِ أَنَّ أَحَدَ الطُّیورِ حینَ یَریٰ حَیوَاناً مُفْتَرِساً قَریباً مِنْ عُشِّهِ، یَتَظاهَرُ أَمامَهُ بِأَنَّ جَناحَهُ مَکْسورٌ، فَیَتْبَعُ الْحَیَوانُ الْمُفْتَرِسُ هٰذِهِ الْفَریسَهَ، وَ یَبْتَعِدُ عَنِ الْعُشِّ ابْتِعاداً کثیراً. وَ عِندَما یَتَأَکَّدُ الطّائِرُ مِنْ خِداعِ الْعَدوِّ وَ ابْتِعادِهِ مِنْ عُشِّهِ وَ إِنقاذِ حَیاهِ فِراخِهِ مِنَ الْمَوْتِ یَطیرُ بَغْتَهً طَیَراناً سَریعاً.
گاهی برخی پرندگان برای …دور کردن… شکارچیشان از لانهشان به چاره اندیشی پناه میبرند (چاره جویی میکنند). از جملۀ این چاره اندیشیها این است که هنگامی که یکی از این پرندهها جانوری درنده نزدیک لانهاش …میبیند…، روبه رویش وانمود میکند که …بالش… شکسته است، در نتیجه جانورِ درنده این شکار را تعقیب میکند و از لانه، بسیار …دور میشود… و وقتی پرنده از نیرنگ زدن به دشمن و دور شدنش از لانهاش و نجات دادنِ زندگیِ جوجههایش مطمئن میشود، ناگهان …پرواز میکند….
بَعْضُ: مبتدا مرفوع به ضمه
عشِّ: مجرور به حرف جرّ
حَیوانا: مفعول منصوب به فتحه
الحَیوانُ: فاعل مرفوع به ضمّه
المُفْتَرسُ: صفت مرفوع به تبعیت
خِداعِ: مجرور به حرف جرّ
عشّ: مجرور به حرف جرّ
حَیاهِ: مضاف الیه مجرور به کسره
جواب تمرین صفحه ۶۹ عربی دوازدهم انسانی
🔶 تمرین هفتم_السّابِعُ
📘 عَیِّنِ الْمَحَلَّ الْإعرابیَّ لِلْکَلِماتِ الَّتی تَحتَها خَطٌّ.
محل اعرابی آنچه را زیر آن خط است بازگو کن.
۱- إنّا فَتَحْنا لَکَ فَتحاً مُبیناً
معنی: همانا ما به تو پیروزى آشکاری بخشیدیم.
فَتحاً: مفعول مطلق
مُبیناً: صفت
۲- إنّا نَحنُ نَزَّلْنا عَلَیکَ الْقُرآنَ تَنزیلاً
معنی: ما بی گمان قرآن را بر تو فروفرستادیم
الْقُرآنَ: مفعول به
تَنزیلاً: مفعول مطلق
۳- لا فَقْرَ کَالْجَهْلِ وَ لا میراثَ کَالأدَبِ
معنی: هیچ فقری مانند نادانی و هیچ میراثی مانند ادب نیست.
فَقْرَ: اسم لای نفی جنس
کالأدب: جار و مجرور
۴- یَنقُصُ کُلُّ شَیءٍ بِالْإنفاقِ إلَّا الْعِلْمَ؛ فَإنَّهُ یَزیدُ.
معنی: هر چیزی با انفاق می کاهد به جز دانش که می افزاید.
کُلُّ: فاعل
بالْإنفاقِ: جار و مجرور
الْعِلْمَ: مستثنی
۵- یَعیشُ الْبَخیلُ فی الدُّنیا عَیْشَ الْفُقَراءِ وَ یُحاسَبُ فی الْآخِرَهِ مُحاسَبَهَ الْأَغنیاءِ.
معنی: بخیل در دنیا مانند نیازمند زندگی میکند و در آخرت مانند ثروتمند محاسبه میشود.
البَخیلُ: فاعل
عَیْشَ: مفعول مطلق
الْفُقَراءِ: مضاف الیه
مُحاسَبَهَ: مفعول مطلق
الأغنیاءِ: مضاف الیه
🔶 تمرین هشتم _ الثامن
📘 تَّرجِمِ النَّصَّ التّالیَ؛ ثُمَّ أَجِبْ عَمّا یَلی.
متن زیر را ترجمه کن؛ سپس پاسخ آنچه را می آید بده
الَسَّمَکُ الْمَدفونُ
یوجَدُ نَوْعٌ مِنَ الْأَسماکِ فی إفرْیقیا یَسْتُرُ نَفْسَهُ عِنْدَ الْجَفافِ فی غِلافٍ مِنَ الْمَواد الْمُخاطَّیهِ الَّتی تَخْرُجُ مِنْ فَمِهِ، وَ یَدْفِنُ نَفْسَهُ تَحْتَ الطّینِ، ثُمَّ یَنامُ نَوْماً عَمیقاً أَکْثَرَ مِنْ سَنَهٍ، و لا یَحْتاجُ إلَی الْماءِ و الطَّعامِ وَ الْهَواِء احْتیاجَ الْأَحیاءِ؛ وَ یَعیشُ داخِلَ حُفْرَهٍ صَغیرَهٍ فِی انْتِظارِ نُزولِ الْمَطَرِ، حَتّیٰ یَخْرُجَ مِنْ الْغِلافِ خُروجاً عَجیباً. أَمَّا الصَّیّادونَ الْفریقیوّنَ فَیَذْهَبونَ إلیٰ مَکانِ اخْتفِائِهِ قَبْلَ نُزولِ الْمَطَرِ وَ یَحْفِرونَ التُّرابَ الْجافَّ لِصَیدِْهِ.
ماهی دفن شده
در آفریقا نوعی ماهی وجود دارد که هنگام خشکسالی خودش را در پوششی از مواد مخاطی پنهان میکند که از دهانش بیرون میآید و خودش را زیر گِل دفن میکند. سپس بیشتر از یک سال به خوابی عمیق فرو میرود و به آب و خاک و هوا نیاز ندارد. درون چالهای کوچک چشم به راهِ بارشِ باران زندگی میکند: تا این که از آن پوشش بیرون بیاید. صیادان آفریقایی به محل پنهان شدن پیش از بارش باران میروند و برای شکار او خاک خشک را حَفر میکنند.
جواب تمرین صفحه ۷۰ عربی دوازدهم انسانی
۱- أَینَ یوجَدُ هٰذَا السَّمَکُ؟ یوجَدُ فی إفریقیا.
معنی: این ماهی کجا یافت میشود؟ در آفریقا یافت میشود.
۲- کَم مُدَّهً یَنامُ السَّمَکُ الْمَدفونُ؟ یَنامُ أَکْثَرَ مِنْ سَنَهٍ.
معنی: شُش ماهی چه مدتی میخوابد؟ بیش از یک سال میخوابد.
۳- فیمَ یَستُرُ السَّمَکُ الْمَدفونُ نَفْسَهُ؟ یسْتُرُ نفْسَهُ فی غِلافٍ مِنَ المَواد المُخاطیهِّ.
معنی: شُشماهی خودش را در چه چیزی پنهان میکند؟ خودش را در پوششی از مواد مخاطی پنهان میکند.
۴- کیَفَ یَصْنَعُ السَّمَکُ الْمَدفونُ الْمَوادَّ الْمُخاطیَّهَ؟ من المَواد الَّتی تَخْرُجُ مِنْ فَمِهِ
معنی: شُشماهی مواد مخاطی را چگونه میسازد؟ خودش را در پوششی از مواد مخاطی پنهان میکند.
۵- مَا اسْمُ الْقارَّهِ الَّتی تَعیشُ فیهَا السَّمَکُ الْمَدفونُ؟ اسمها إفرْیقیا.
معنی: قارهای که شُشماهی در آن زندگی میکند چه نام دارد؟ نامش آفریقاست.
۶- مَن یَحفِرُ التُّرابَ الْجافَّ لِصَیدِ السَّمَکِ الْمَدفونِ؟ یحْفِر الصَّیادونَ الْإفریقیّونَ
معنی: چه کسی خاک خشک را برای شکار شُشماهی میکَند؟ شکارچیهای آفریقایی حفر میکنند.
۷- لمِاذا یحَفِرُ الصَّیّادونَ الْإفریقیّونَ التُّرابَ الْجافَّ حَسَبَ النَّصِّ؟ یحْفِرونَ التُّرابَ الجْافَّ لِصَیدِ السَّمَکُ الْمَدفونُ.
معنی: با توجه به متن چرا شکارچیان آفریقایی خاک خشک را میکنند؟ خاک خشک را برای شکار شُشماهی میکنند.
۸- مَتیٰ یَسْتُرُ السَّمَکُ الْمَدفونُ نَفْسَهُ فی غِلافٍ مِنَ الْمَواد الْمُخاطیَّهِ؟ عِندَ الجَفافِ.
معنی: کی شُشماهی خودش را در پوششی از مواد مخاطی پنهان میکند؟ هنگام خشکسالی
۹- ابْحَثْ عَن مُتَضادِّ «تَدْخُلُ وَ فَوق وَ أَموات و یَموتُ و صُعود «وَ مُتَرادِفِ «غِذاء وَ یَروحُ وَ عام وَ یَرقُدُ.»
معنی: به دنبال متضاد «تدَخْلُ و فوَق و أمَوات و یَموتُ و صُعود» و متُرَادفِ «غذِاء و یرَوحُ و عام و یرَقدُ» بگرد.
تدخلُ ≠ تَخْرُجُ
(داخل میشود / خارج میشود)
فَوق ≠ تحت
(بالا / زیر)
أموات ≠ أحیاء
(مردگان / زندگان)
یَموتُ ≠ یعیش
(میمیرد / زندگی میکند)
صُعود ≠ نزول
(اوج گرفتن / فرود آمدن)
غذاء = طعام
(خوراک)
یَروحُ = یَذهبُ
(میرود)
عام = سنه
(سال)
یرقدُ = یَنام
(میخوابد)
۱۰- اِبْحَثْ عَنِ «الْمَفعولِ الْمُطلَقِ» وَ «الْمُضافِ إلیهِ» وَ «الصِّفَهِ» وَ «الْجارِّ وَ الْمَجرورِ.»
دنبال «المَفعولِ المُطلقِ» وَ «المُضافِ إلیهِ» وَ «الصِّفَهِ» وَ «الجْارِّ وَ المَجرورِ» بگرد.
المَفعولِ المُطلقِ: نَوْماً عَمیقاً؛ احتْیاجَ الْأحَیاء؛ خُروجاً عَجیباً
المُضافِ إلیهِ: نفْسَهُ؛ عِندَ الجَفافِ؛ فَمِهِ؛ نَفْسَهُ؛ تَحْتَ الطّینِ؛ داخِلَ حفُرْه؛ انتْظِارِ نُزولِ المَطرِ؛ مَکانِ اخْتفِائهِ؛ قبَلَ نُزولِ المَطرِ؛ صَیدِهِ.
الصِّفَهِ: المَواد المُخاطیهِّ؛ نَوْماً عَمیقاً؛ حفُرْهَ صَغیرهَ؛ خُروجا عَجیباً؛ الصَّیادونَ الْإفریقیّونَ؛ التُّرابَ الجْافَّ.
الجْارِّ وَ المَجرورِ: مِنَ الْأسَماکِ؛ فی إفْریقیا؛ فی غِلافٍ؛ مِنَ المَواد؛ مِنْ فَمِ؛ مِنْ سَنَهٍ؛ إلیَ الْماء؛ فِی انتْظِارِ؛ مِنْ الغِلافِ؛ إلی مَکانِ.
۱۱- اِبحَثْ عَنِ أسَماء الْجَمعِ السّالِمِ وَ الْمُکَسَّرِ وَ اکْتُبْ نَوعَها.
الْأسَماکِ: جمع مکسّر؛ مفرده سَمَک
المَواد: جمع مکسّر؛ مفردها مادّه
الصَّیادونَ: جمع مذّکر سالم؛ مفردها صیّاد
الْإفریقیّونَ: جمع مذّکر سالم؛ مفردها إفریقیّ.
۱۲- اُکتُبْ نَوعَ فِعلِ «یَسْتُرُ» وَ صیغَتَهُ. أ هوَ لازِمٌ أَمْ مُتَعَدٍّ؟ مضارع؛ للغائب؛ متعدّ
معنی: نوع فعل «یسْتُرُ» و صیغه آن را بنویس. آیا آن لازم است یا متعدی؟
- hamyar
- hamyar.in/?p=25552
سلام درستون سخته؟
عربی نه ولی در کل همه درسا تو هر رشته ای نسبت به ابتدایی خیلی سخت تره دیگه… ( البته اگه بخوای بجنگی واسه نمره بالا سخته همه رشته ها… ولی اگه از اونایی بشی که در حد پاس میخونن هر رشته باشه چه سخت چه آسون واسشون فرقی نداره بنظرم )