معنی روانخوانی شوق آموختن فارسی هشتم ✅ صفحه ۱۰۲
روانخوانی شوق آموختن فارسی هشتم
روانخوانی شوق آموختن فارسی هشتم معنی فارسی هشتم /
معنی کلمات شوق آموختن فارسی هشتم
روانخوانی شوق آموختن صفحه ۱۰۲
سارت: اسیر بودن
مخوف: ترسناک، بیمناک
تبعید: دور کردن، راندن
مصمم: پابرجا، استوار و ثابت
اصل و نَسب: نژاد و تبار
مضیقه: تنگنا، سخت گیری کردن
فی المجلس: در مجلس، فوراً، همان دم
نشریات: روزنامه و مجله ها
گل از گل شکفتن: کنایه از خوشحال شدن
روایت: بیان کردن مطلب یا خبر
مقصود: هدف
شریف: ارجمند، بزرگوار
اِعمال: به کار بُردن، کار بستن
روحیه کسل: روحیه تنبلی و بی حوصلگی داشتن
گریبان: یقه
سردرگریبان: کنایه از به فکر فرو رفتن
به محض اینکه: همین که
فضیلت: برتری، ارزش های اخلاقی
تذکر: به یاد آوردن، پند گرفتن، یاد آور شدن
محوطه: جایی که گرداگرد آن را دیواری احاطه کرده باشد
رژیم بعث: حکومتی که صدام حسین، رییس جمهور معدوم عراق، ریاست آن را به عهده داشت،
بعث: در لغت به معنای «رستاخیز» و «برانگیختن» و از نظر سیاسی، عنوان نهضت فکری و حزب سیاسی، با شعار «وحدت اعراب، آزادی از سلطه خارجی، سوسیالیسم» است.
هجی کردن: جدا تلفظ کردن و مشخص کردن حروف و صدا های یک کلمه
نابغه: باهوش
مثل بلبل با او انگلیسی حرف میزد. (کنایه از مهارت داشتن در زیان انگلیسی)
- 1 نظر
- hamyar
- hamyar.in/?p=21340
گل از گل علی شکفت کنایه از چیه؟