معنی روان خوانی مرخصی فارسی هفتم ✅ صفحه ۱۲۶

معنی روان خوانی مرخصی فارسی هفتم  صفحه ۱۲۶

روان خوانی مرخصی فارسی کلاس هفتم

معنی روان خوانی مرخصی فارسی هفتم صفحه ۱۲۶

روان خوانی مرخصی فارسی کلاس هفتم

معنی فارسی هفتم / معنی روان خوانی مرخصی صفحه ۱۲۶

معنی کلمات مرخصی فارسی هفتم

گُردان: واحد نظامی چریک: نیروی ضربتی، سرباز آموزش دیده
مرخّصی: استراحت از کار پُل صراط: پلی که در روز قیامت که همه باید از آن عبور کنند امّا انسان های خوب در جهنم نمی افتند.
آقایم: منظور پدرم کَرَم: بخشش
جبهه: محلّ نبرد با دشمن، خط اول جنگ دخالت: فضولی
وِل: آزاد، رها چینه: لبه ی دیوار گلی
چه بسا: بسیار، فراوان عذرخواهی: طلب بخشش
تسویه: مساوی کردن، }در اینجا{ حقوق پایان کار بدبخت: بیچاره و گرفتار
عوض میکردمتغییر میدادم گول میزنی: فریب میدهی
طَفره رفتن: زیر بار مسئولیت نرفتن ارواح: جمع روح
بالاخره: عاقبت، سرانجام رفتگان: مردگان، اموات
پادگان: سربازخانه از جانب من: از طرف من
اعزام: فرستادن، روانه کردن فامیل: اقوام
الحمدالله: شکرخدا بُغض: گرفتگی گلو از ناراحتی
دکّان: مغازه رعد: تُندر
پاورچین پاورچین: آرام آرام غَش کردن: بیهوش شدن
کَلَک: حقه، فریب گوش تا گوش: پشت سرهم، کنار هم
جورواجور: مختلف هجوم بیاورند: حمله کنند
سوءِ ظن: بد گمانی تقصیر: کوتاهی
پز دادن: خودنمایی کردن، فخر فروشی از سرگرفت: شروع کرد
یک عالمه: بسیار زیاد روضه: ذکر مصیبت
سوا: جدا از غذا کم و کسر نگذار: غذایت را خوب و کامل بخور
سفت: محکم محوّطه: فضا، محدوده مکانی، حیاط
کُلون: قفل چوبی درب محو: ناپدید
ژیان: خشمگین هُل دادن: فشار دادن و به سمت جلو راندن
یک پارچه: سرتاسر

آرایه روان خوانی مرخصی فارسی هفتم

صفحه ۱۲۶ فارسی هفتم:
به کامم تلخ کنند ← کنایه از لذت نبردن
مرخصی‌ام مثل باد گذشت ← تشبیه + کنایه از تند و سریع بودن
عزا گرفته بودم ← کنایه از اضطراب و دلهره
هول بودم ← کنایه از دستپاچگی
صفحه ۱۲۷ فارسی هفتم:
جا خوردم ←
 کنایه از تعجب ناگهانی
یک عالمه ← اغراق و بزرگنمایی
مِن و مِن کردم ← کنایه از تعلّل و کندی در صحبت
هوا پس است ← کنایه از نامناسب نبودن اوضاع
مثل شیر ژیان ← تشبیه مادر به شیر
صفحه ۱۲۸ فارسی هفتم: 
ننهام یک پارچه چریک شده بود
 ← تشبیه
بچه هایشان را لای پنبه خواباند هاند ← کنایه از توجه زیاد به فرزندان
مثل بچهی آدم ← کنایه از وضعیت و حالت عادی
یقهات را بچسبند ← کنایه از پیگیری جدی و مداوم
گوشش پُر بود ← کنایه از آگاهی زیاد
گوشش بدهکار نیست ← کنایه از توجه نکردن
سرش را گرم کردم ← کنایه از مشغول کاری کردن
حلال کردن ← کنایه از گذشتن از خطا و بدی کسی
شیرم را حرامت میکنم ← کنایه از نفرین کردن
از سرم بگذر ← کنایه از مراببخش، بیخیالم شو
بدی و خوبی ← تضاد
جوش آورد ← کنایه از عصبانی شد
دهانت بوی شیر میدهد ← کنایه و طعنه از بچّه و کم سن و سال بودن
صفحه ۱۲۹ فارسی هفتم: 
جگرم را خون کردی
 ← کنایه از ناراحتی و غصهی شدید
مثل رعد پریدن ← تشبیه + کنایه از اقدام سریع
سرک میکشیدم ← کنایه از تحقیق و بررسی
نفس راحتی کشیدم ← کنایه از آرامش و آسودگی خیال
صفحه ۱۳۰ فارسی هفتم: 
خَرَم از روی پل گذشت
 ← کنایه از انجام شدن کار
یک ایل آدم ← اغراق و بزرگنمایی
شیرش کردی ← کنایه از جرئت بخشیدن، تهییج کردن
آب غوره نگیر ← کنایه از گریه کردن
نگاه چپ چپ ← کنایه از نگاه اخم آلود
دلش آب میشد ← کنایه از اثرپذیری
صفحه ۱۳۱ فارسی هفتم: 
بو برده بود
 ← کنایه از باخبر شدن و پی بردن
بادِ گرم، دست خود را به صورتم میکشید ← جان بخشی

برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.