معنی سفرنامه اصفهان فارسی هفتم ✅ صفحه ۷۰

معنی سفرنامه اصفهان فارسی هفتم ✅ صفحه ۷۰

معنی سفرنامه اصفهان فارسی هفتم

معنی سفرنامه اصفهان فارسی هفتم ✅ صفحه ۷۰

معنی سفرنامه اصفهان فارسی هفتم

معنی فارسی هفتم / سفرنامه اصفهان صفحه ۷۰

معنی کلمات مهم سفرنامه اصفهان فارسی هفتم

عمارت: بنا، ساختمان  کلّه کشیدن: سَرَک کشیدن
 دلشوره: نگرانی پوزخند: خنده ای از روی تمسخر
 یکهو: ناگهان، یکدفعه  بیتوته: شب را در جایی ماندن
 عمارت: بنا، ساختمان  دَم دمای سحر: نزدیک صبح
بار و بندیل: اسباب و اثاثیه سفر  اهالی: جمعِ اهل، ساکنان جایی
 ناشتایی: صبحانه، آنچه پس از مدّتی غذا نخوردن، میخورند  کلافه: ناراحت و بیتاب
 قوم و خویش: فامیل  قراضه: کهنه
عازم: رهسپار، روانه  دیزی: نوعی آبگوشت
 یک دَم: یک لحظه  غلّات: جمعِ غلّه، گندم، جو، برنج و…
 تک و دو: تکاپو، تلاش  خوش نقش و نگار: زیبا
 دم بازار: ابتدای بازار  آهان: بله، واژهای برای تأیید سخنی یا کاری
 گلدسته: مناره  انگار: مثل اینکه
 شوفر: راننده  علّاف: بیکار، سرگردان
حدود: جمعِ حد (=اندازه)، تقریباً ، نزدیک  عیال: خانواده، همسر
هوهو: صدای باد  جماعت: گروه، دسته
 قامت: قد  تصدیق: تأیید کردن درستی سخنی
 رعنا: خوش اندام  گوشزد کردن: یادآوری کردن.

معنی صفحه ۷۰ فارسی هفتم 👇

معنی صفحه ۷۰ فارسی هفتم

از دلشوره و خوشحالی خواب به چشمم نیامد:
دلشوره⇦ کنایه از نگرانی و اضطراب
خواب به چشمم نیامد⇦ کنایه از نمیتوانستم بخوابم

یک هو، بیبی از کوره در رفت و دادش بلند شد:
معنی: ناگهان بی‌بی عصبانی شد و با صدای بلند فریاد زد
از کوره درفت⇦ کنایه از عصبانی شد

تا اینکه از زبان افتادم و دیدم بی بی خوابش برده و دارد هفت پادشاه را خواب میبیند:
معنی: دیگر نمیتوانستم حرف بزنم. بی بی را دیدم که به خواب سنگینی فرو رفته بود و متوجه حرف های من نبود
از زبان افتادم⇦ کنایه از توانایی حرف زدن نداشتم
هفت پادشاه را خواب میبیند⇦ کنایه از به خواب بسیار سنگینی فرو رفته بود.

ادامه معنی صفحه ۷۱ فارسی هفتم 👇

معنی صفحه ۷۱ فارسی هفتم

تا چشم کار میکند، شن است. از دور کوه ها و تپه ها را مشاهده میکنم که قهوه ای و خاکستری میباشند:
تا چشم کار میکند
معنی: تا آنجاییکه میتوان دید و امکان دیدن وجود دارد
چشم کار میکند⇦ کنایه از آن جایی که امکان دیدن وجود دارد
کوه ها و تپه ها⇦ مراعات نظیر
قهوه‌ای و خاکستری⇦ مراعات نظیر

معنی شعر صفحه ۷۲ فارسی هفتم 👇

به دریا بنگرم دریا تو بینم ◈※◈ به صحرا بنگرم صحرا تو بینم

معنی: ای خدا من نشانههای تو را در دریا و صحرا میبینم
منظور از (تو) خداوند است

به هر جا بنگرم کوه و در و دشت ◈※◈ نشان از قامت رعنا تو بینم

معنی: خداوندا من به هر طرف که نگاه میکنم، نشانهی زیبایی و عظمت تو را آشکارا میبینم (خداوند در هرجا وجود دارد)
مفهوم: پدیده ها و آفریده های طبیعت بیانگر عظمت و شناخت خداوند میباشند
کوه و دشت⇦ مراعات نظیر
این دو بیت یادآور بیت زیر از سعدی است: (این همه نقش عجب بر در و دیوار وجود هر که فکرت نکند نقش بود بر دیوار)
قالب شعر: دوبیتی شاعر: باباطاهر

معنی صفحه ۷۲ فارسی هفتم 👇

اکبر آقا هی روی دستم کله میکشید:
معنی: اکبر آقا هم سعی میکرد یواشکی به نوشته های من نگاه کند
کله میکشید: کنایه از پنهانی و با کنجکاوی نگاه میکرد.

معنی صفحه ۷۲ فارسی هفتم 👇

دلم بنا کرد به پر پر زدن:
معنی: دلم به خاطر شور و اشتیاق فراوان، بی‌تابی میکرد
پر پر زدن: کنایه از بی‌تابی و بیقراری کردن – کنایه از اضطراب و نگرانی

معنی صفحه ۷۳ فارسی هفتم 👇

معنی صفحه ۷۳ فارسی هفتم 👇

رفت تو نخ شل کردن پیچ:
معنی: با توجه و دقت بالا پیچ را شل (باز) کرد
تونخ کاری رفتن: مشغول کاری شدن

ادامه معنی صفحه ۷۴ فارسی هفتم 👇

ادامه معنی صفحه ۷۴ فارسی هفتم

کلافه شدم : کنایه از سخت عصبانی شدن

معنی صفحه ۷۵ و ۷۶ فارسی هفتم

مخت عیب کرده :کنایه از دیوانگی
تا غروب همینجور علاف بودم:
معنی: تا غروب کاملا بیکار و بلاتکلیف بودم و وقتم تلف شد
علاف بودم: کنایه از بیکار و بلاتکلیف بودم
انگار یک سطل آب سرد ریختند سرم: کنایه از تعجب کردم
جا خوردم:کنایه از تعجب کردم و باور کردن برای من امکان پذبر نبود
لب و لوچه‌ام رفت تو هم: کنایه از ناراحت شدم

برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.