معنی شعر ستایش فارسی هشتم ✅ صفحه ۹ و ۱۰

معنی شعر ستایش فارسی هشتم ✅ صفحه ۹ و ۱۰

شعر به نام خدایی که جان آفرید هشتم

معنی شعر ستایش فارسی هشتم ✅ صفحه ۹ و ۱۰

شعر به نام خدایی که جان آفرید هشتم

معنی فارسی هشتم /

معنی شعر کنار کادر صفحه ۹ فارسی هشتم 👇

ای نام نکوی تو، سردفتر دیوان ها ◈※◈ وی طلعتِ روی تو، زینت ده عنوان ها

معنی و مفهوم: ای خدایی که نام خوبت سر آغاز هر گفته و نوشته ای است؛ و ای کسی که دیدار جمالت زینت بخش هر کتابی است.
واژه های مهم:
طلعت: رخسار و چهره
زینت ده: زیبا کننده
دیوان: کتاب شعر

آرایه های ادبی:
تشبیه: (طلعتِ روی تو) به عنوان زیبا و درخشان تشبیه شده است که زینت‌بخش همه چیز است.
تلمیح: اشاره به سنت قرار دادن نام خداوند در ابتدای نوشته‌ها و دیوان‌ها.
مراعات نظیر: بین کلمات (دیوان‌ها)، (عنوان‌ها)، (سردفتر)، و (زینت) هماهنگی معنایی وجود دارد.
تضاد (غیرمستقیم): بین (نام) و (طلعت) می‌توان نوعی تضاد دید، چرا که یکی معنوی و دیگری ظاهری است.
واج‌آرایی: تکرار صدای (ت) در کلمات (طلعت)، (زینت) و (عنوان‌ها).

معنی شعر به نام خدایی که جان آفرید هشتم صفحه ۱۰

۱- به نام خداوند جان آفرین ◈※◈ حکیم سخن در زبان آفرین

معنی و مفهوم: با نام خدایی آغاز میکنم که جان را آفرید و سخن گفتن را به انسان آموخت.
واژه های مهم:
جان آفرین زنده: کننده روح
حکیم: دانا، دانشمند
آرایه های ادبی:
تلمیح← اشاره به سوره الرحمن (انسان را آفرید و به او قدرت تکلم داد)
حذف دو فعل (آغاز می کنم) در مصراع اول و (است یا می باشد) در مصراع دوم
جان و زبان ← قافیه
آفرین ← ردیف

۲- خداوندِ بخشندۀ دستگیر ◈※◈ کریم خطا بخشِ پوزش پذیر

معنی و مفهوم: خدایی که همیشه با ماست و یاری رسان است و بخشنده و توبه پذیر است.

واژه های مهم:
کریم: بخشنده
دستگیر: یاری دهنده
خطا بخش: کسی که اشتباه ها را نادیده می گیرد
پوزش پذیر: قبول کننده عذر و پوزش

آرایه های ادبی:
کنایه← دستگیر کنایه از یاری دهنده است
واج آرایی ← صدای «ــِـ» و حرف «ش»
دستگیر و پوزش پذیر ← قافیه

۳-پرستارِ امرش همه چیز و کس ◈※◈ بنی آدم و مرغ و مور و مگس

معنی و مفهوم: تحت فرمان او است همه چیز . مثل انسان و پرنده و مورچه و مگس.
واژه های مهم:
پرستار : مطیع، فرمانبردار
مور: مورچه
بنی آدم: فرزندان حضرت آدم(در اینجا انسان ها)
آرایه های ادبی:
بین مرغ، مور، مگس مراعات نظیر یا تناسب وجود دارد
بنی آدم و مرغ و مور و مگس مجاز جز به کل (از همه موجودات)
کس و مگس ← قافیه

همین حالا همیار را نصب کنید و همیشه یک معلم همراه خود داشته باشید.
"نصب از مایکت و بازار "

۴- یکی را به سر، برند تاج بخت ◈※◈ یکی را به خاک اندر آرد ز تخت

معنی و مفهوم: هر کس را که بخواهد عزت و بزرگی میبخشد و هر کس را که نخواهد از تخت پادشاهی به زیر میآورد و خوار و بدبخت میکند.
واژه های مهم:
تاج بخت: تاج خوشبختی
برنهد: می گذارد
اندر آرد: به زیر می کشد
بخت: اقبال و خوشبختی
آرایه های ادبی:
تلمیح: اشاره به سوره آل عمران آیه ی ۲۲ (حکومت و فرمانروایی را به هر کس بخواهد می دهد و از هر کس بخواهد می گیرد)
تاج بر سر نهادن ← کنایه از به بزرگی رساندن
از تخت به خاک آوردن ← کنایه از پست کردن
تخت و بخت ← قافیه
جناس ناقص ← بین «بخت و تخت» و «سر و بر»
تاج بخت (خوشبختی به تاج تشبیه شده:بخت مشبه و تاج مشبه به است)

۵-گُلستان کُند آتشی بَر خَلیل ◈※◈ گروهی بر آتش بَرَد ز آب نیل

معنی و مفهوم: او قادر است تا آتش را برای حضرت ابراهیم (ع) تبدیل به گلستان کند و کسانی را هم در زیر آب نیل فرو برد.
واژه های مهم:
خلیل: دوست، در این درس منظور حضرت ابراهیم (ع) است
گلستان شدن: سرد شدن
آرایه های ادبی:
تلمیح ← مصراع اول اشاره به داستان عبور حضرت ابراهیم از آتش و مصراع دوم غرق شدن فرعونیان و داستان حضرت موسی
تضاد بین آب و آتش
از ← مخفّف از
خلیل و نیل ← قافیه
دانش زبانی:
آتش در بیت اول: مفعول
خداوند : نهاد (در هر دو مصراع حذف شده است)
خلیل: متمم
گروهی: مفعول جمله دوم
آتش: متمم.

۶ –به درگاهِ لطف و بزرگیش بر ◈※◈ بزرگان نهاده بزرگی ز سَر

معنی و مفهوم: به خاطر لطف و بزرگی ای که او (خداوند) دارد، همه ی انسان های بزرگ، بزرگی و توان خود را از دست می دهند.
واژه های مهم:
درگاه: آستان، پیشگاه
لطف: مهربانی
بر: ببر (فعل امر)
آرایه های ادبی:
از سر نهادن ← کنایه از فراموش کردن
تکرار واژه بزرگ
جناس ناقص اختلافی بین سر و بر
بر و سر ← قافیه
دانش زبانی:
بزرگان: نهاد
بزرگی: مفعول
درگاه لطف و بزرگیش: متمم
به درگاهِ لطف و بزرگیش بَر: در گذشته، گاه پیش و پس از متمم حرف اضافه میآوردند؛ یعنی دو حرف اضافه برای یک متمم.

۷- جهان مُتِّفق بر الهیتش ◈※◈ فرومانده از کُنهِ ماهیتش

معنی و مفهوم: جهان متفق هستند بر خدایی او و دنیا ناتوان مانده از یافتن ذات او.
واژه های مهم:
کُنه :حقیقت، ذات، ریشه، عمر
ماهیت :حقیقت، ذات، وجود، واقعیت
متفق: همراه بودن، اتفاق نظر داشتن
فروماندن: عاجز شدن، ناتوان شدن
آرایه های ادبی:
فرومانده ← کنایه از ناتوانی
الهیتش و ماهیتش ← قافیه
جهان ← منظور انسان ها، مردم دنیا
می توان «الهیت و ماهیت» را قافیه و ضمیر پیوسته «ش» را ردیف در نظر گرفت
دانش زبانی:
جهان:
نهاد (هر دو جمله)
متفق: مسند
الهیتش: متمم
کُنه ماهیتش: متمم
فرومانده: فعل

۸- بشر، ماورای جلالش نیافت ◈※◈ بَصَر، مُنتهای جمالش نیافت

معنی و مفهوم: انسان ها نتوانسته اند کسی را باشکوه تر از خدا پیدا کنند و چشم ها به نهایت زیبایی خداوند نمیتوانند دست پیدا کنند
واژه های مهم:
بشر: انسان
جمال: زیبایی
جلال: بزرگی و شکوه
بصر: چشم، بینایی
ماورا: بالاترین مقام، آنچه در پشت چیزی باشد
منتها: آخرین، پایان، آخر
آرایه های ادبی:
قافیه ← جمالش (جمال او) و جلالش (جلال او)
ردیف ← نیافت
در دو کلمه «بَصَر» و«بشر» و نیز «جمال» و«جلال» جناس ناقص اختلافی
در این بیت آرایه موازنه ( ترصیع) وجود دارد:همه کلمات در مصرع اول را می توان مقابل کلمات در مصرع دوم قرار داد؛
مثال: بشر = بصر / ماورا = منتها / جلالش = جمالش / نیافت = نیافت

۹- تأمل در آیینه دل کنی ◈※◈ صفایی به تدریج، حاصل کنی

معنی و مفهوم: اگر به درون (دل) خودت که مثل آینه است بنگری و بیندیشی، کمکم درونت پاک و خالص میشود.
واژه های مهم:
تأمّل: تفکر
صفا: پاکی درون
به تدریج: کم کم
حاصل کنی: به دست می آوری
آرایه های ادبی:
ضافه ی تشبیهی ← آیینۀ دل (دل به آیینه تشبیه شده دل مشبه و آیینه مشبه به)
دل و حاصل ← قافیه
کنی ← ردیف
دانش زبانی:
یینه دل: متمم
تأمل کنی: فعل
صفایی: مفعول
حاصل کنی: فعل.

۱۰- مُحال است سعدی که راهِ صفا ◈※◈ توان رفت جز بر پی مصطفی

معنی و مفهوم: ای سعدی غیرممکن است که جز با پیروی از حضرت محمد (ص)، بتوان به صفا و پاکی دست یافت.
واژه های مهم:
محال: غیرممکن
پی: دنباله رو
مصطفی: برگزیده؛ اینجا لقب حضرت محمد(ص) هست
آرایه های ادبی:
قافیه ← صفا و مصطفی
سعدی ← تخلّص شیخ مصلح الدین شیرازی است
دانش زبانی:
سعدی: منادا
محال: مسند
است: فعل اسنادی
راه صفا: مفعول
رفت: فعل.

معنی کلمات ستایش هشتم

طلعت : رخسار و چهره
زینت ده : زیبا کننده
دیوان : کتاب شعر
جان آفرین زنده : کننده روح
حکیم : دانا، دانشمند
کریم : بخشنده
دستگیر : یاری دهنده
خطا بخش : کسی که اشتباه ها را نادیده می گیرد
پوزش پذیر : قبول کننده عذر و پوزش
پرستار : فرمانبردار، مطیع
مور : مورچه
تاج بخت : تاج خوشبختی
برنهد : می گذارد
اندر آرد : به زیر می کشد
بخت : اقبال و خوشبختی
خلیل : دوست، در این درس منظور حضرت ابراهیم (ع) است
گلستان شدن : سرد شدن
درگاه : آستان، پیشگاه
لطف : مهربانی
بر : ببر (فعل امر)
کُنه : حقیقت، ذات، ریشه، عمر
ماهیت : حقیقت، ذات، وجود، واقعیت
متفق : همراه بودن، اتفاق نظر داشتن
فروماندن : عاجز شدن، ناتوان شدن
بشر : انسان
جمال : زیبایی
جلال : بزرگی و شکوه
بصر : چشم، بینایی
ماورا : بالاترین مقام، آنچه در پشت چیزی باشد
منتها : آخرین، پایان، آخر
تأمّل : تفکر
صفا : پاکی درون
به تدریج : کم کم
حاصل کنی : به دست می آوری
محال : غیرممکن
پی : دنباله رو
مصطفی : برگزیده؛ اینجا لقب حضرت محمد(ص) هست.

در بخش بالا از سایت همیار برای شما ، معنی شعر ستایش فارسی هشتم ✅ صفحه ۹ و ۱۰ را قرار دادیم پیشنهاد میشود برای بخش بعدی از معنی درس اول فارسی هشتم و برای بخش قبلی از معنی نیایش هشتم استفاده نمایید.
برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.