معنی شعر گل و گل فارسی هفتم ✅ صفحه ۹۶

معنی شعر گل و گل فارسی هفتم ✅ صفحه ۹۶

معنی شعر گل و گل فارسی هفتم

معنی شعر گل و گل فارسی هفتم ✅ صفحه ۹۶

معنی شعر گل و گل فارسی هفتم

معنی فارسی هفتم / گِل و گُل صفحه ۹۶

شعر خوانی: گِل و گُل صفحه ۹۶

۱- شبی در محفلی با آه و سوزی ◈※◈ شنیدستمْ که مرد پاره دوزی

معنی: شنیده ام شبی در مجلسی یک پیرمرد پینه دوز با آه و ناله
دانش زبانی:
مرد پاره دوز:
ترکیب وصفی
شنیدستم: شنیده‌ام

۲- چنین می‌گفت با پیر عجوزی ◈※◈ «گِلی خوشبوی در حمام روزی

معنی: به پیرزنی میگفت:«یک روز در حمام دوستی
آرایه های ادبی:
گلی خوشبوی در حمام روزی: تضمین
دانش زبانی:
پیر عجوز، گل خوشبو: ترکیب وصفی

۳- رسید از دست محبوبی به دستم»

معنی: به من یک گل خوشبو داد.
آرایه های ادبی:
رسید از دست محبوبی به دستم: تضمین

مفهوم هر سه خط: یک شب در مجلسی شنیدم که پیرمرد کفش دوزی با پیر زنی حرف می‌زد و گفت: روزی در حمام گل خوشبویی را یارم به دستم رسید.

۴- گرفتم آن گِل و کردم خمیری ◈※◈ خمیری نرم و نیکو چون حریری

معنی: من با آن گل خمیری درست کردم که مانند پارچه ابریشمی نرم و لطیف بود.
آرایه های ادبی:
چون حریری:
تشبیه

۵- معطر بود و خوب و دلپذیری◈※◈ «بدو گفتم که مشکی یا عبیری

معنی: آنقدر آن خمیر خوشبو بود که به او گفتم تو عطر هستی یا دارویی خوشبو
آرایه های ادبی:
مشک و عبیر و بو و معطر: مراعات نظیر
بدو گفتم(به گل گفتم): تشخیص
دانش زبانی:
دارای 4 جمله (مشکی و عبیری هر کدام یک جمله محسوب میشوند)

۶- که از بوی دلاویز تو مستم»

معنی: که من از بوی دل انگیز تو سرحال و مست هستم

مفهوم هر سه خط: آن گل را گرفتم و با آن خمیری درست کردم که مانند ابریشم نرم بود. آن گل خیلی خوشبو بود. پرسیدم تو مشکی یا عبیر. که بوی تو مرا مست کرده است.

۷- همه گِل‌های عالم آزمودم ◈※◈ ندیدم چون تو و عبرت نمودم

معنی: من همه‌ی گل های سرشور جهان را امتحان کرده‌ام اما مثل تو ندیده‌ام که خوشبو باشد.

۸- چو گِل بشنید این گفت و شنودم ◈※◈ «بگفتا من گِلی ناچیز بودم

معنی: گل زمانی که حرف مرا شنید گفت:« من گلی بیارزش بودم
آرایه های ادبی:
گل شنید و گفت: تشخیص
دانش زبانی:
گل ناچیز: ترکیب وصفی
همه گل‌های عالم: مفعول
تو: متمم

۹- و لیکن مدتی با گُل نشستم«

معنی: ولی مدتی با یک گل همنشین شدم
دانش زبانی:
گل: متمم

مفهوم هر سه خط: من گِل‌های زیادی دیده‌ام ولی گِلی مانند تو ندیدم و از عطر تو تعجب می‌کنم. وقتی گِل این حرف مرا شنید گفت: من گِل ناچیزی بودم، ولی مدتی با گُل هم نشین شدم.

۱۰- گُل اندر زیر پا گسترده پر کرد ◈※◈ مرا با همنشینی مفتخر کرد

معنی: او گلبرگ های خود را روی زمین انداخت و افتخار همنشینی را به من داد
آرایه های ادبی:
گل اندر زیر پا گسترده پر کرد: کنایه از گل خود را فدا کرد.
دانش زبانی:
اندر: صورت کهن (در)

۱۱- چو عمرم مدتی با گُل گذر کرد ◈※◈ «کمال همنشین در من اثر کرد

معنی: و چون مدتی از عمرم را با او گذراندم خوشبویی آن گل به من نیز منتقل شد.

۱۲- و گرنه من همان خاکم که هستم»

معنی: وگرنه من همان خاک بیارزش و ناچیز باقی مانده بودم.

مفهوم هر سه خط: گُل خودش را زیر پای من گسترد و به من افتخار همنشینی داد. وقتی بخشی از عمرم را با گل سپری کردم، صفات خوب و عطر هم نشین در من اثر کرد و من خوشبو شدم. و گرنه من همان خاکی که هستم که بودم و تغییری نکرده‌ام.

 

برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.