معنی شعر شکوه چشمان تو فارسی دوازدهم صفحه ۹۶
آرایه های ادبی شکوه چشمان تو فارسی دوازدهم
آرایه های ادبی شکوه چشمان تو فارسی دوازدهم
معنی فارسی دوازدهم / شعرخوانی: شکوه چشمان تو
۱.آه این سرِ بریده ماه است در پگاه؟ | یا نه! سرِ بریده خورشیدِ شامگاه؟ |
معنی:
این سر بریده ماه است که آن را در سرخی طلوع قطع کرده اند؟ یا نه! این سر بریده خورشید است که در سرخی شفق بریده اند؟
قلمرو زبانی: آه: شبه جمله
*پگاه: صبح زود، هنگام سحر
شامگاه: هنگام شب
بیت: چهار جمله
سر: نقش مسند
پگاه: نقش متمّم.
قلمرو ادبی:
آه و ماه: جناس ناقص اختلافی
این مانند سر ماه – این مانند سر خورشید: تشبیه
سر بریده: آرایه تکرار
واج آرایی «ر»
سر بریده ماه – سر بریده خورشید: تشخیص و استعاره
پگاه و شامگاه: تضاد
خورشید و پگاه و شامگاه: مراعات نظیر (تناسب).
۲ .خورشید، بی حفاظ نشسته به روی خاک؟ | یا ماه بی ملاحظه افتاده بین راه؟ |
معنی:
آیا این خورشید است که بدون حفاظ روی خاک نشسته است؟ یا ماه بدون مراقبت بین راه افتاده است؟
قلمرو زبانی:
*بی حفاظ: بدون حصار و نرده؛ آنچه اطراف آن را حصار نگرفته باشد
بیت: دو جمله به شیوه بلاغی
خورشید و ماه: نقش نهاد.
قلمرو ادبی:
خورشید و ماه: استعاره از سر
نشستن خورشید روی خاک: تشخیص و استعاره
ماه و راه: جناس ناقص اختلافی
خورشید و ماه: تناسب
۳ .ماه آمده به دیدن خورشید، صبح زود | خورشید رفته است سر شب سراغِ ماه |
معنی:
گویا ماه، صبحِ زود به دیدن رزمنده شهید آمده است و یا خورشید، شب آمده تا با شهید حججی مالقات کند.
قلمرو زبانی:
بیت: دو جمله به شیوه بلاغی
نقش ماه به ترتیب: نهاد – مضافٌالیه
نقش خورشید به ترتیب: مضافٌ الیه – نهاد.
قلمرو ادبی:
ماه و خورشید: استعاره از شهید حججی
ماه و خورشید: مراعات نظیر
خورشید و ماه: آرایه تکرار
آمدن ماه به دیدن خورشید و رفتن خورشید سراغ ماه: تشخیص و استعاره
آمده و رفته – خورشید و ماه – صبح و شب: تضاد
واج آرایی «د».
۴ .حُسن شهادت از همه حُسنی فراتر است | ای محسن شهید من، ای حُسن بیگناه |
معنی:
ای محسن شهید! ای شهید زیبای بیگناه! زیبایی شهادت از هر زیبایی، بالاتر و برتر است.
قلمرو زبانی: حُسن: خوبی، زیبایی
فراتر: بالاتر
بیت: سه جمله
فراتر: نقش مسند
نقش حُسن به ترتیب: نهاد – منادا.
قلمرو ادبی: کلّ بیت تلمیح به آیه قرآن
حُسن و محسن – شهید و شهادت: اشتقاق
حُسن: آرایه تکرار
حُسن در مصراع دوم: استعاره از شهید
۵ .ترسم تو را ببیند و شرمندگی کشد | یوسف، بگو که هیچ نیاید برون ز چاه |
معنی:
ای شهید! تو از حضرت یوسف(ع) هم زیباتری و من میترسم که او با دیدن تو اندوهگین و شرمنده شود.
قلمرو زبانی:
بیت: پنج جمله
یوسف: نقش نهاد برای جمله دوّم
هیچ و برون: نقش قید
تو و شرمندگی: نقش مفعول
چاه: نقش متمّم.
قلمرو ادبی:
اشاره به داستان حضرت یوسف و ماجرای در چاه افتادن: تلمیح
دلیل بیرون نیامدن یوسف از چاه برای شرمندگی: حُسن تعلیل
یوسف و چاه: مراعات نظیر
ترسم: ایهام: ۱ .میترسم و واهمه دارم ۲ .یقین دارم و مطمئنم
۶ .شاهد، نیاز نیست که در محضر آورند | در دادگاه عشق، رگ گردنت گواه |
معنی:
برای گواهی شهادت تو، به هیچ شاهدی نیاز نیست؛ زیرا رگ گردنت به شهادت تو گواهی میدهد.
قلمرو زبانی:
*محضر: دفترخانه، دادگاه
بیت: سه جمله
«است» در جمله پایانی به قرینه معنایی حذف شده است
نیاز و گواه: نقش مسند.
قلمرو ادبی:
رگ گردن مانند گواه: تشبیه
دادگاه عشق: اضافه تشبیهی
واج آرایی «د» ، «گ»
گواهی دادن رگ گردن: تشخیص و استعاره.
۷ .دارد اسارت تو به زینب اشارتی | از اشتیاقِ کیست که چشمت کشیده راه؟ |
معنی:
اسارت تو مانند اسارت حضرت زینب (س) است. به شوق دیدن چه کسی چشم به راه و منتظر هستی؟
قلمرو زبانی:
بیت: سه جمله
اسارت و چشم: نقش نهاد
اشارت: نقش مفعول
«-َت» در چشمت: نقش مضافٌ الیه دارد.
قلمرو ادبی: اشاره به اسارت زینب (س) در کربلا: تلمیح
راه کشیدن چشم: کنایه از چشم انتظاری
اسارت و اشارت: جناس ناقص اختلافی.
۸ .از دوردست میرسد آیا کدام پیک؟ | ای مسلمِ شرف، به کجا میکنی نگاه؟ |
معنی:
ای شهید! در انتظار چه کسی هستی که از دوردست میآید؟ ای شهیدی که مانند مسلم بن عقیل هستی، به کجا نگاه میکنی؟
قلمرو زبانی: پیک: قاصد، نامه بر
*مُسلِم: پیرو دین اسلام
*شرف: بزرگواری، حرمت و اعتباری که از رعایت کردن ارزش های اخلاقی
به وجود می آید
بیت: سه جمله
پیک: نقش نهاد
نگاه: نقش مفعول
دوردست و کجا: نقش متمّم.
قلمرو ادبی:
اشاره به آمدن پیک امام حسین (ع) به سوی مسلم بن عقیل و شهادت او: تلمیح
پیک و مسلم: مراعات نظیر
مسلم: ایهام تناسب: ۱ .مسلمان ۲.مسلم بن عقیل (که با پیک تناسب دارد)
مسلم شرف: استعاره از شهید حججی.
۹ .لبریز زندگی است نفس های آخرت | آورده مرگ، گرم به آغوش تو پناه |
معنی:
ای شهید! تو در لحظه آخر، شاد، سرزنده و امیدوار بودی؛ نه تنها از مرگ نترسیدی؛ بلکه گویی مرگ به تو پناه آورده است.
قلمرو زبانی:
بیت: دو جمله به شیوه بلاغی
نفس ها و مرگ: نقش نهاد
لبریز: نقش مسند
گرم: نقش قید
آغوش: نقش متمّم
پناه: نقش مفعول
قلمرو ادبی: مصراع اوّل: تناقض (پارادوکس)
مصراع دوّم: تشخیص و استعاره
گرم بودن مرگ: حس آمیزی و تناقض (پارادوکس).
۱۰ .یک کربلا شکوه به چشمت نهفته است | ای روضه مجسّمِ گودالِ قتلگاه |
معنی:
ای شهید! در چشمان تو شکوه و عظمت کربلا دیده میشود. شهادت تو، گودال قتلگاه امام حسین(ع) را در ذهن ها مجسّم میکند.
قلمرو زبانی:
شکوه: شوکت، هیبت، مهابت
*روضه: آنچه در مراسم سوگواری اهل بیت پیغمبر(ص) و به ویژه در مراسم سوگواری امام حسین (ع) خوانده میشود، ذکر مصیبت و نوحه سرایی
*مجسّم: به صورت جسم درآمده، تجسّمیافته
بیت: دو جمله
کربلا: وابسته وابسته از نوع ممیّز.
قلمرو ادبی:
اشاره به قتلگاه و شهادت امام حسین (ع): تلمیح
چشم شهید مانند کربلا: تشبیه
روضه: ایهام ۱ .بهشت ۲.ذکر مصیبت
- hamyar
- hamyar.in/?p=7665
سلام
من نهم هستم
و نمی تونستم شعر پیدا کنم
و از این جا یه شعر عالی پیدا کردم
و اگه میشه اسم نویسنده این شعر رو بگید
ممنون میشم