جواب صفحه ۱۰ و ۱۱ نگارش پنجم (نگارش)

جواب نگارش پنجم صفحه ۱۰ و ۱۱ (نگارش)صفحه ۱۰ و ۱۱ نگارش کلاس پنجم با جواب
درس اول نگارش پنجم / در این بخش از همیار برای شما کلاس پنجمی های عزیز، جواب های صفحه ۱۰ و ۱۱ کتاب نگارش کلاس پنجم را قرار داده ایم.

جواب نگارش صفحه ۱۰ و ۱۱ پنجم ابتدایی

صفحه ۱۰ پنجم ابتدایی

 با توجه به تصویر کار های زیر را انجام دهید
– انشا از تصویر ها موضوعی برای نوشتن انتخاب کنید
– درباره موضوع انتخاب شده دو بند بنویسید
(ما برای شما چند موضوع زیبا در همیار آماده کرده‌ایم. از یکی موارد زیر استفاده کنید.)

فصل پاییز
پاییز یکی از زیباترین فصل‌های سال است که با تغییر رنگ برگ‌های درختان خود را نشان می‌دهد. در این فصل، برگ‌های سبز درختان به رنگ‌های زرد، نارنجی و قرمز درمی‌آیند و مناظر دیدنی و خیره‌کننده‌ای را ایجاد می‌کنند. هوا خنک‌تر می‌شود و نسیم ملایمی در کوچه‌ها و خیابان‌ها می‌وزد، که همه اینها مردم را به سمت طبیعت می‌کشاند تا از زیبایی‌های پاییزی لذت ببرند.
پاییز همچنین فصل برداشت محصولات متنوعی مانند سیب، انار و خرمالو است که طعم و مزه‌ی ویژه‌ای به این فصل می‌بخشند. علاوه بر این، پاییز به خاطر جشن‌ها و مراسم مختلفی که در آن برگزار می‌شود، فصلی پر از شادی و نشاط است. از جشن هالووین در کشورهای غربی تا شب یلدا در ایران، این مراسم‌ها به پاییز رنگ و بوی خاصی می‌دهند. بچه‌ها با پوشیدن لباس‌های گرم و بازی در میان برگ‌های رنگارنگ، لحظات خوشی را سپری می‌کنند و خاطراتی ماندگار می‌سازند.


فصل های زیبا
پاییز و زمستان دو فصل زیبا هستند. در این فصول، برگ‌های درختان زرد و نارنجی می‌شوند. در روز اول پاییز که اول مهر ماه است، ما به مدرسه می‌رویم و همکلاسی‌های خود را می‌بینیم. پاییز، فصل تلاش بیشتر دانش‌آموزان است. در این زمان، روزها کوتاه‌تر و شب‌ها بلندتر می‌شوند. از میوه‌های پاییز و زمستان می‌توان به پرتقال، انار و نارنگی اشاره کرد.
در پاییز و زمستان، برگ‌های درختان می‌ریزند و وقتی روی آن‌ها قدم می‌زنیم، صدای خش‌خش به گوش می‌رسد. با سرد شدن هوا، اگر مراقب نباشیم ممکن است سرما بخوریم. در این فصول، باد سرد می‌وزد و باران می‌بارد که زیبایی‌های خاص خود را دارند.


 کوه نشانه ای از خدا
کوه‌ها بسیار جالب و زیبا هستند! آن‌ها مانند تپه‌های بسیار بزرگ و بلند در نقاط مختلف جهان قرار دارند. برخی از کوه‌ها از برخورد صفحات زمینی شکل گرفته‌اند و برخی دیگر توسط آتشفشان‌ها به وجود آمده‌اند.
وقتی به کوه می‌روی، می‌توانی مناظر شگفت‌انگیزی ببینی؛ درختان بلند، گل‌های رنگارنگ و حیوانات گوناگون. همچنین، کوه‌ها منابع مهمی از آب و مواد معدنی هستند. آب رودخانه‌ها و چشمه‌ها غالباً از کوه‌ها سرچشمه می‌گیرند.


 کوه نشانه ای از خدا
از سفر کوه نوردی به تازگی برگشته بود. چون به این ورزش علاقه داشتم، سوالاتی را از او پرسیدم. او این گونه پاسخ داد: وقتی شما به پای کوه می رسی، از عظمت کوه، لرزه بر اندامت می افتد و با خود می گویی خدایا تو چقدر بزرگی. از زلالی آب رودی که از آن جا می گذرد، شاد می شوی و به پاکی و زلالی آن غبطه می خوری. صدای شر شر آب تو را به سکوت وا می دارد، تا بتوانی دقیق تر به صدای خدا گوش کنی، سپس شروع به بالا رفتن از کوه می‌کنی. وقتی به نوک قله می رسی و زیر پای خود را میبینی، متوجّه می شوی که چقدر کوچک و ضعیفی و با خود می گویی خدایا به من رحم کن.

جواب صفحه ۱۱ نگارش کلاس پنجم

۲- یکی از صدا های آبشار به هم خوردن برگ ها زنبور را در ذهنتان مجسم کنید و درباره آن یک بند بنویسید
(ما برای شما چند موضوع زیبا در همیار آماده کرده‌ایم. از یکی موارد زیر استفاده کنید.)

صدای زنبور
صدای وز وز زنبور توجه من را به خود جلب کرد و باعث شد کنجکاو شوم که ببینم او چه می‌کند. به همین دلیل، شروع به دنبال کردن او کردم. زنبور با آن صدای خوشایندش به سمت گل‌ها می‌رفت و روی تک تک آن‌ها می‌نشست. از برادر بزرگم که همراه من بود، پرسیدم او چه کار می‌کند. برادرم گفت: زنبورها برای تولید عسل، شهد گل‌ها را جمع‌آوری می‌کنند. وقتی کارش تمام شد، به کندویی در بالای درخت پرواز کرد. برادرم توضیح داد که آن‌ها برای تخلیه عسل تولیدی خود به آنجا می‌روند. خانه‌ای زرد، کوچک ولی بسیار جالب و شگفت‌انگیز.


صدای زنبور
توی حیاط خانه‌مان نشسته بودم و مادرم مقداری انگور داخل سبدی گذاشته بود. مشغول تماشای مورچه کوچکی بودم که از آن اطراف می‌گذشت. ناگهان صدای زنبورها توجه مرا جلب کرد. دیدم که تعدادی زنبور در حال مکیدن شهد انگورها هستند و تعدادشان هم بیشتر می‌شود. فکر کردم شاید با صدای وزوزشان دوستانشان را خبر کرده‌اند، یا شاید با صدای وزوزشان به همدیگر عصبانی شده‌اند و هرکدام سهم بیشتری از انگور می‌خواهند. شاید هم با صدای وزوزشان شادی می‌کنند و آواز می‌خوانند که غذای خوبی پیدا کرده‌اند.
در این هنگام یاد دوستم افتادم که هر وقت تعداد زیادی پرنده یا زنبور در یک جا می‌دید، می‌گفت حتماً عروسی آن‌هاست. از این فکر خنده‌ام گرفت و به داخل خانه رفتم.


 صدای آبشار
کنار رودخانه‌ای نشسته بودم و به زلالی آب خیره شده بودم. صدای دلنشین آبشار از دور شنیده می‌شد و آرامش عجیبی را احساس می‌کردم. احساس سبکی و خنکی داشتم و گاهی هم کمی ترس از عظمت خلقت خدا. به این فکر می‌کردم که این صدای دلنواز گاهی می‌تواند وحشتناک باشد برای کسی که در حال شنا در رودخانه است و یا این صدای گوش‌نواز می‌تواند حس پاکی و زلالی به انسان بدهد. اما هر چه که بود، خبر از عجایب خلقت خدا داشت و من بسیار از این حس خوب لذت بردم.


 صدای آبشار
صدای قطرات آب که با شتاب از بالای دره به پایین می‌آمدند و با سنگ‌های ریز و درشت برخورد می‌کردند در دل جنگل می‌پیچید. این صدای آبشار بود، صدایی که برای اهالی این‌جا نشاط و حیات را زنده می‌کرد. ارتفاع آبشار زیاد بود و همین باعث می‌شد صدای بلندتری داشته باشد که تا دور دست‌ها هم به گوش همگان برسد. صدای آبشار حیوانات و انسان‌ها را کنجکاو می‌کرد و آن‌ها برای دیدن این منظره زیبا مسیر صدا را دنبال کرده و در نهایت به آبشار می‌رسیدند.


صدای به هم خوردن برگ ها 
فصل پاییز بود و داشتم از مدرسه به خانه برمی‌گشتم. از زیر درختان بزرگ سرو می‌گذشتم و صدای خش‌خش برگ‌ها زیر پایم احساس خوبی به من می‌داد. لحظه‌ای ایستادم، باد پاییزی برگ‌های زرد و نارنجی درختان را به هم می‌زد و صدای غریبی ایجاد می‌کرد. هر بار با وزش باد تعدادی از آن برگ‌ها رقص‌کنان بر زمین می‌ریخت. دست‌های کوچکم را باز کردم تا تعدادی از آنها را در هوا بگیرم، ولی صدای برخورد آنها با زمین خبر از زمستانی سرد می‌داد. کمی دلم گرفت؛ برگ‌های سبز و زیبای درختان چه زود خشکیده شده بودند و به رنگ‌های قرمز و قهوه‌ای تبدیل شده بودند. شاید این صدا خبر از گذر عمر می‌داد که عمر انسان نیز به زودی می‌گذرد و به پایان می‌رسد.

در بخش بالا از سایت همیار برای شما ، جواب صفحه ۱۰ و ۱۱ نگارش پنجم (نگارش) را قرار دادیم پیشنهاد میشود برای بخش بعدی از صفحه ۱۲ نگارش پنجم با جواب و برای بخش قبلی از صفحه ۹ نگارش پنجم با جواب استفاده نمایید.
برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.