درس پانزدهم نگارش ششم / در بخش زیر، پاسخ های مربوط به صفحه ۹۲ کتاب نگارش پایه ششم ارائه شده است. شما میتوانید از این متن برای تکمیل تمرینات و نوشتن در کتاب خود بهرهمند شوید.
صفحه ۹۲ نگارش ششم با جواب
۱- داستان شعر را به نثر ساده بنویسید.
جواب: روزی سپیداری در باغ از ظلم و ستم تبر گریه میکرد. تبر گفت جرم تو همین قدر کافیست که در فصل میوه دادن درختان هیچ میوه ای ندادی. اگر در دنیا بیکار باشی و شب و روز و ماه و سالت را به راحتی بگذرانی. در آن دنیا کار تو دشوار و سخت تر میشود . الان وقت نشان دادن هنر خودت است و آن را نشان بده.
جوابی دیگر: داستان در مورد درخت سپیداری در باغی بود که یک روز به خاطر اینکه با تبر داشتند آن را قطع میکردند ناراحت شد و با اندوه و گریه گفت که از دست هیزم شکن و نجار دیگر برایش شاخ و برگی باقی نمانده است. تبر به او گفت: گناه تو این است که میوه و حاصلی نداری.
تا سحر صدای تبر به گوش میرسد و هیزم زیادی در باغ جمع شد و زمانی که کشاورز با آن هیزم ها، تنورش را روشن کرد، درخت سپیدار با حالت گریه گفت : افسوس که هیزم شدم و روزگار مرا با آتش بدبختی سوزاند. در این هنگام شعله به او خندید و گفت بی ارزشی خودت باعث شد که اینگونه پست و حقیر بشی.
آن شاخه ای که فقط رشد کند و میوه و باری نداشته باشد، فقط سزاوار سوختن است. ثمره انسان، علم و دانش است و اکنون ای انسانی که علم اندوخته ای، زمان نشان دادن علم و هنر است. سخن بدون عمل فایده ندارد و اگر در دنیا همه چی را با آسانی بگذرانی، در روز پاداش گرفتن، کار تو سخت میشود و مزد و پاداشی نخواهی گرفت.
جوابی دیگر: آن داستان را شنیدهاید که در باغ یک روز از ستم تبر سپیدار سخت ناله میکرد، که از دست ارّه نجار و تیشه هیزم شکن برای من نه ریشه ای مانده و نه شاخه ای. تبر آهسته به اوگفت: گناه تو این است که الان فصل میوه دادن است ولی تو میوه و ثمری نداده ای. تا شب صدای تبر هچنان ادامه داشت و قطع نشد و صبح در آن باغ توده ای از هیزم جمع شده بود. وقتی کشاورز (باغبان ) تنور خودش را با آن هیزم روشن کرد سپیدار گریه کرد و دوباره گفت . افسوس که به هیزم تبدیل شده ام و دنیای سوزان (ستمگر) بدن مرا این چنین در آتش بدبختی سوزاند . شعله به او خندید و گفت از چه کسی شکایت میکنی ؟ بی ارزشی تو تورا اینگونه پست وحقیر کرده است . آن درختی که رشد میکند ولی میوه نمی دهد سرانجامش شایسته تر از این نیست که سوزانده میشود. حاصل عمر انسان چیزی جز دانش و حکمت نیست ای انسان اگر دانش و هنری اندوخته ای حالا وقت ارائه آن است. سخن بیهوده ای که به آن عمل نمی شود چه فایده ای دارد عمل و کار خود را درست کن و درست انجام بده که در گفتار بی عمل سودی نیست. اگر شب و روز و ماه و سال تو به تنبلی و تن پروری بگذرد و کار مفیدی برای آخرت انجام ندهی، روز قیامت که روز حساب اعمال و پاداش دادن است کار تو دشوار میشود.
۲- سرنوشت درختی را که امروز تبدیل به میز و نیمکت شده، از زبان خودش در پنج سطر بنویسید.
جواب: در باغ بودم، باران داشت میآمد. حس و حال عجیبی داشتم. شاخههایم را برافراشتم تا خدای خود را نیایش کنم. قلبم تند تند میزد. هر کاری کردم نمیتوانستم آرام بگیرم. به نوای باران گوش میکردم. انقدر لذت بخش بود که تمام وجودم را غرق خودش کرده بود. جوجههایی که بر روی شاخههایم نشسته بودند، قلقلکم میآمد. بچههایی که با شادی و خوشحالی بازی میکردند.
روزی خواب بودم. سر و صداهای عجیبی شنیدم از خواب بیدار شدم. یه نفر از پشت مرا زخمی کرد. دیدم چند نفر آمدهاند و دارن منو قطع میکنند. فهمیدم که کاری از دستم بر نمیآید. چشمانم را بستم و یهو روی زمین افتادم. همه جا خیلی درد میکرد ولی کسی آه و نالهٔ مرا نمیشنید.
مرا به کارخانهای بردند که آنجا پر از همسن و سالهای خودم بود. همه داشتن از شدت درد داد میزدند. بعضیها را میخراشیدند، بعضیها را تبدیل به میز و نیمکت میکردند. روی تختهای گذاشتهام مرا و شروع به تکهتکه کردن بدنم کردند. انقدر گریه کردم که اصلا دردی را نمیتوانستم حس کنم. چند روز گذشت. به یه مکان پرسر و صدایی منو بردند که پر از بچه بود. گویا آنجا مدرسه بود.
در کلاسی تک و تنها بودم ولی بعد از چند ساعت همکلاسیهای دیگری برای من آوردند. زنگ خورد، همه بچهها آمدند سر کلاس. یه نفر چاقالو روم نشست. داشتم خفه میشدم ولی بازم جالب بود برام. یه جای جدید، همکلاسیهای جدید ولی دور از خانهٔ خودم.
جوابی دیگر: درختی زیبا در جنگل بودم. درختان دیگری نیز همراه من بریده شده اند. از سرنوشت آنها دیگر خبری ندارم. ابتدا خیلی ناراحت بودم اما اکنون که به میز و نیمکت تبدیل شده ام و باعث میشوم که دانش آموزان راحت تر درس بخوانند خوشحالم. اگر به کاغذ هم تبدیل میشدم باز هم خوشحال بودم. ولی اگر مرا به مبلمان یا دیگر وسایل تزیینی تبدیل میکردند خوشحال نمیشدم. از چوب من خیلی استفاده ها میشود. خیلی ها ما را که هنوز زنده ایم با تبر قطع میکنند. خیلی ها هم شاخ و برگ های ما را میشکنند. خواهش میکنیم به ما احترام بگذارید. به محیط زیست احترام بگذارید.
جوابی دیگر: من درختی زیبا در جنگل بودم . درختان دیگری نیز همراه من بریده شده اند. از سرنوشت آنها دیگر خبری ندارم. ابتدا خیلی ناراحت بودم اما اکنون که به میز و نیمکت تبدیل شده ام و باعث میشوم که دانش آموزان راحت تر درس بخوانند خوشحال هستم . اگر به کاغذ هم تبدیل میشدم باز هم خوشحال بودم ولی اگر مرا به مبلمان یا به دیگر وسایل تزینی تبدیل میکردند خوشحال نمی شدم.
جوابی دیگر: درختی خوشحال و زیبا بودم. در روستای دوری زندگی میکردم هر روز دختر بچه ای که خانه ی آنها کنارم بود میآمد و با من درد و دل میکرد و کنار من درس میخواند. در یکی از درس هایش این را شنیدم که میگفت: «بچه ها در مدرسه جمع شدند در نیمکتی که از درخت ساخته شده بود نشستند بعد معلم آمد و گفت :موضوع ما درخت است. نیمکتی که روی آن نشستید ازچوب درختان زیبا ساخته شده اند و… . بعد از زنگ همه ی بچه ها قدر نیمکت هایشان را دانستند و دیگر روی نیمکت هایشان چیزی ننوشتند . » من هم دلم خواست که نیمکت شوم بعد از روز ها آدم هایی آمدند و مرا تبدیل به نیمکت کردن. درست است که دلم میخواهد باز هم درخت باشم ولی الان هم کنار دختری که مرا دوست داشت هستم و باهم درس میخوانیم!
💖 برای حمایت از همیار کلیک کنید.💖- hamyar
- hamyar.in/?p=43556
😘😘😘🤩🤩🤩🤩😍😍😍😍🥰🥰🥰
عالی
عالی
ممنونم
سلام عالی
فردا از همه درس ها پرسش داریم 😞
هعییی کی حال داره اینارو بنویسه
خیلی عالیه اما دستم میکنه تا مینویسم
وای چهارشنبه امتحان ریاضی دارممممم
هعییی
اسمت؟؟
اسمت؟؟اسم شما
وای خدایا چرا سوال دو جوابش انقدر ترسناک بوددد😭🤣
دقیقا
خیلی خوبه ممنون از برنامه
عالیه ممنون
بد نیس
سایت خوبیه ممنون از سازندش
خیلی
عالیه محشره بی نظیرهه خدایا شکرت 😂😶نه ولی جدی دستتون درد نکنه خیلی خوبه ممنونم فقط دست نموند برام ولی خب بازم هالیههه محشره بی نظیره دلار شده ۱۰۵ هزار تومان عالیهههههه بی نظیرههه 😔🤲🤣🤣👏
میگم خودتون اینارو تایپ میکنید؟اگه خودتون این کارو میکنید دستتون درد نکنه والا ما میایم دوتا جمله بنویسیم دستمون از کار میوفته 😂خسته نباشید
دست نیست که،کیبورده😂
هههه
🤣
همچنین🤝🏻
همچنین برا نوشتنش مردمممم
یا خدا برا نوشتنش دستم شکست:)))))
اوخی
واقعا عالیه
لایک داری 🪐
خوب بود واسه تکالیف خیلی خوبه
بیداری
عالی
~~عالی ~~
ولی خیلی خوب بود
خیلی زیاد بود……
عالللللللللللللللللللللیییییئیییییییییییییییییی
عالیییی♥️♥️♥️♥️
اوکی بود🤌
افتضاحه
هم اسمیم
خیلی عالی ممنون
خیلللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللی
خوب بود
خیلی خوبه
منم رون ویزلی هستم
منم هرماینی گرنجر هستم
😐😐😐😐اینجا ایرانه عادیه برار
هری پاتر از کی تاحالا او ایرانه و کلاس ششمه🤣🤣
کوچه هاااااای شهر
بعد نبود سپاس😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️💛
Tankyou
خوب بود
ممنون
عالی
بی نظیر بی نظیر
ارمی کجایی🌷✨؟!
همینجام
آره خوب بود اما طولانی
تو کوچه 😂😂😂😂😂
🤩
عالی عالی
ایران مهد فرش است
هرچی بگم بازم کمه
عالی
عالی🤑🤗
عالیولییکمکوتاه تر
عالی
چقدر بزرگه
عالی
دقیقا
عالی خیلی ممنون❤️🌹
ممنون
عالی
عالی راحت می توانم در بنویسم
عالیییی
واقعاً عالی
عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی بود🥰😍🥰😍🥰😍🥰🥰
عالی ممنون از لطفتون .
عالللللللللییییییییییییییییییییییییییییییییی
به من میگن بتمنی
دل میبرم سرسری
دل نمیدم سرسری
خیلی خوبه ولی خیلی بلند بود
اگه یه نگاهی به کتاب بندازین میفهمین متن دوم به بعد توش جا نمیشه
آره خیلییییییی بزرگ بود
با لباس های زرزریم
دل می برم از هر کسی
هرچی هنوز باب اسفنجی رو میبینه این ایموجی 🤍✨ رو بزاره
ع تو هم فن حامیمی!
فکر کنم خودت به خودت جواب دادی
عه عجب 🤔🤔🤔🤔🤔
🤍✨
دادا با خودت حرف میزنی ؟ 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
دوست دارم
کاش انقدر ت
طولانی نبود جواباش چون جا نمیشه
یس
🌱🌱
🍀
خر اینجا همیار نه تستر بازی موافقا😐این استیکر رو بذارن
😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
😐😐😐😐اینجا ایرانه عادیه برادر
😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐
اینجا ایران است مهد دلیان 🤧🤧🤧🤧😐😐😐😐😐