متن کتاب فارسی سوم ابتدایی درس سوم متن کتاب فارسی سوم / در این بخش از همیار، متن کتاب درس سوم فارسی کلاس سوم ابتدایی را برای شما دانش آموزان و والدین گرامی قرار داده ایم.
متن درس آسمان آبی، طبیعت پاک کتاب فارسی سوم
درس ۳ :: آسمان آبی، طبیعت پاک
هفتهی گذشته، دانشآموزان کلاس سوم، همراه آموزگار خود، برای گردش علمی به دامنهی کوهی رفتند. معلّم، دانشآموزان را به چند گروه، تقسیم کرد. او از آنها خواست خوب به اطراف نگاه کنند و هر چه را میبینند و میشنوند، یادداشت کنند و با همفکری یکدیگر، به صورت گروهی، گزارشی بنویسند.
چند روز بعد، دانشآموزان نوشتههای خود را آماده کردند و به کلاس آوردند. معلّم از سعید، نمایندهی گروه اوّل، خواست تا گزارش گروه را بخواند. سعید هم جلوی کلاس ایستاد و با صدای بلند، چنین خواند:
بهنام خدا
شهر ما، خانهی ما
تمام حیوانات، اطراف لانهی خود را تمیز میکنند تا در محیطی سالم زندگی کنند. انسان هم عادت دارد محیط زندگی خود را پاکیزه نگه دارد؛ امّا بعضی از مردم، فقط خانهی خود را تمیز میکنند و هر چه آشغال و زُباله دارند، در کوچه و خیابان و جوی آب میریزند. اینکار، باعث آلودگی شهر و بیماری دیگران میشود. ما انسانها علاوه بر خانه، باید محلّه و شهر خود را هم پاکیزه نگه داریم.
معلّم از سعید تشکّر کرد و گفت: «نوشتهی شما، کوتاه، گویا و خوب بود.»
بعد، مسعود، نمایندهی گروه دوم، گزارش را خواند:
اوّل دفتر به نام ایزد دانا
جمعه پانزدهم اردیبهشت ….
ما باید طبیعت را دوست داشته باشیم.
آن روز در صبح دلپذیر بهاری، راه افتادیم. بعد از دو ساعت، به دامنهی کوه رسیدیم. تماشای قلّه، چقدر لذّتبخش بود! آسمان آبی و هوا بسیار پاکیزه بود. بوی پونههای وحشی و صدای دلنشین چشمهای که در دامنهی کوه، روان بود، ما را غرق شادی و نشاط کرد. خانوادههایی هم که به کوه آمده بودند؛ شاد بودند. آموزگار میگفت: «به همه چیز خوب نگاه کنید تا زیباییهای طبیعت و آفریدههای خدا را بهتر ببینید.»
آن روز به ما خیلی خوش گذشت.
معلّم تشکّر کرد و گفت: «بچّههای عزیز، خوشحالم که شما به پاکیزگی اهمیّت میدهید.»
متن بخوان و حفظ کن هم بازی فارسی سوم
بخوان و حفظ کن: هم بازی
کودکی با کاغذ
قایقی کوچک ساخت
قایقش را لبِ رود
بُرد و در آب انداخت
رود، آن قایق را
بُرد تا جایی دور
کودکی نیز آنجا
داشت میکرد عبور
ناگهان قایق را
بر لبِ ساحل دید
ناگهان بر لبِ او
گل شادی رویید
لحظهای قایق را
با تعجّب نگریست
گفت: پس با من هم
یک نفر همبازیست
- hamyar
- hamyar.in/?p=55167



