متن درس پنجم فارسی دوم ابتدایی کل کتاب متن کتاب فارسی کلاس دوم / در این بخش متن درس پنجم فارسی کلاس دوم ابتدایی را برای شما دانش آموزان عزیز قرار داده ایم
متن درس چوپان درستکار کتاب فارسی دوم
درس ۵ : چوپان درستکار
روزی بود و روزگاری. مردی بود که گوسفندان زیادی داشت. او آدم درستکاری نبود. اما چوپانی داشت که از گوسفندهای او نگهداری میکرد و مرد درستکار و راستگویی بود. چوپان هر روز شیر گوسفندان را میدوشید و به خانهی صاحبِ گوسفندها میبرد. او هم آب در آن میریخت و شیر را دو برابر میکرد و به مردم میفروخت. چوپان هر بار او را نصیحت میکرد و میگفت: «این کار درست نیست.» اما او به حرفهای چوپان گوش نمیداد و لبخندی میزد و میگفت: «تو چوپانیات را بکن و مزدت را بگیر!»
یک روز که چوپان، گوسفندان را به چَرا بُرد، باران شدیدی شروع به باریدن کرد و سیل بزرگی به راه افتاد. چوپان برای نجات خود، بالای درختی رفت امّا سیل همهی گوسفندان را با خود بُرد. چوپان نتوانست هیچکاری بکند. ناچار پیش صاحب گوسفندان رفت و گفت:«سیل گوسفندهای تو را برد.»
مرد گفت: «من باور نمیکنم. آخر این همه آب، ناگهان از کجا آمد؟»
چوپان گفت: «شنیدهای که میگویند قطرهقطره جمع گردد، وانگهی دریا شود. این سیل، همان آبهایی است که تو در شیر میریختی و به مردم میفروختی.»
مرد با شنیدن حرفهای چوپان در فکر فرو رفت.
متن شعر احوالپرسی کتاب فارسی دوم ابتدایی
بخوان و حفظ کن : احوالپرسی
پروانه از گل
احوال پرسید.
گل گفت: «خوبم.»
پروانه خندید
گل بازتر شد
با ناز خوابید
پروانه دورش
آرام رقصید
- hamyar
- hamyar.in/?p=55490