متن درس ۶ کتاب فارسی سوم ابتدایی + فایل صوتی

متن درس ۶ کتاب فارسی سوم ابتدایی + فایل صوتیمتن کتاب فارسی سوم ابتدایی درس ششم
متن کتاب فارسی سوم / در این بخش از همیار، متن کتاب درس ششم فارسی کلاس سوم ابتدایی را برای شما دانش آموزان و والدین گرامی قرار داده ایم.

متن درس فداکاران کتاب فارسی سوم

 درس ۶ :: فداکاران


همیشه انسان‌های بزرگ و فداکاری هستند که برای نجات جان دیگران یا کمک به هم‌نوعان، جان خود را به خطر می‌اندازند؛ به همین سبب نام و یاد این افراد فداکار، در ذهن مردم، جاودانه می‌ماند.

از این‌گونه انسان‌های بزرگ و افتخارآفرین، در هر کشوری، بسیار هست. در کشور بزرگ ایران نیز مردان و زنان، حتّی کودکان و نوجوانانِ فداکار، فراوانند. زندگی این انسان‌ها، سرمشق و چراغ راه ماست.

آیا تاکنون نام شهید سَهام خیّام، شهید محمّدحسین فهمیده، ریزعلی خواجَوی و حسن امیدزاده را شنیده‌اید؟

سَهام خیّام، دختر دوازده ساله‌ای بود که در شهر هویزه زندگی می‌کرد. او دختری درس‌خوان و باهوش بود. سَهام دوره‌ی دبستان را با موفّقیت به پایان رساند و با اشتیاق در کلاس اوّل راهنمایی ثبت نام کرد؛ ولی به علّت آغاز جنگ تحمیلی و اشغال شهر، نتوانست به مدرسه برود. سَهام از این‌که شهر و مدرسه‌اش را در چنگ دشمن می‌دید، آرام و قرار نداشت و با پرتاب سنگ، دشمن را آزار می‌داد. سرانجام در پانزدهم مهرماه ۱۳۵۹، رگبار گلوله‌ی اشغالگران، سَهام را به آغوش خدا رساند.

محمّدحسین فهمیده، نوجوان فداکاری بود که نارنجک به کمر بست و در زیر زنجیرهای تانک دشمن، جان خود را فدا کرد تا از پیشروی آنان به سوی خاک ایران جلوگیری کند. هنگامی‌که خبرِ شهادت دِلیرانه‌ی او پخش شد، امام خمینی «قدِّسَ سِرُّهُ» فرمودند: «رهبر ما آن طفل دوازده ساله‌ای است که با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت.»

در غروب یک روز سرد پاییزی، وقتی ریزعلی خواجَوی از مزرعه به خانه برمی‌گشت، متوجّه شد که بر اثر ریزش کوه، مسیر حرکت قطار، بسته شده است.

در این هنگام، صدای آمدن قطار، در کوه پیچید. ریزعلی به سرعت، ‌پیراهنش را به چوب دستی بست، نفت فانوسی را که به دست داشت، رویِ آن ریخت و آتش زد و به سمت قطار دوید. راننده‌ی قطار، با دیدن آتش، قطار را نگه داشت و جان مسافران از مرگ حتمی، نجات یافت.

حسن امیدزاده، معلّم فداکاری بود که در یک واقعه‌ی آتش‌سوزی، جان دانش‌آموزان را نجات داد. وقتی بخاریِ کلاس، آتش گرفت و دودکش آن افتاد، دانش‌آموزان در میانِ شعله‌های آتش و دود، گرفتار شدند. این معلّم شجاع و فداکار، جان خود را به خطر انداخت و عدّه‌ای از دانش‌آموزان را نجات داد.

ما به این‌گونه دانش‌آموزان، دهقانان و معلّمان فداکار، افتخار می‌کنیم؛ آنان انسان‌های بزرگی هستند. اگر به کوچه‌ها و خیابان‌های شهرها و روستاها نگاه کنید، نام این انسان‌های شریف و فداکار را می‌بینید.

ما به این انسان‌های بزرگ و دوست داشتنی، احترام می‌گذاریم و می‌کوشیم تا از آن‌ها سرمشق بگیریم.

متن درس ۶ (فداکاران) فارسی سوم عکس درس ۶ فارسی سوم تصویر درس ۶ فارسی سوم 

متن بخوان و حفظ کن مِثلِ باران فارسی سوم

بخوان و حفظ کن: مِثلِ باران


کاش می‌شد مثلِ باران می‌شدیم
مهربان و تازه و بی‌ادّعا
نرم با آوازهای شاد خود
رقص می‌کردیم روی سبزه‌ها

کوچه‌ها و بام‌ها پُر می‌شدند
از صدای پای‌کوبی‌هایمان
سبزه می‌رویید در هر باغچه
از طراوت‌های جای پایمان

همین حالا همیار را نصب کنید و همیشه یک معلم همراه خود داشته باشید.
"نصب از مایکت و بازار "

پنجره‌های غبارآلود را
بوسه می‌دادیم و می‌شُستیم زود
از صدای شُرشُرِ آوازمان
ناودان‌ها کاشکی لبریز بود

کاش می‌شد کینه‌ای در ما نبود
با نشاط و پاک و خندان می‌شدیم
مهربان و تازه و بی‌ادّعا
کاش می‌شد، مثلِ باران می‌شدیم

متن  بخوان و حفظ کن مِثلِ باران فارسی سوم

برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.