معنی بخوان و حفظ کن امید فارسی چهارم صفحه ۱۰۷
بخوان و حفظ کن امید فارسی چهارم
بخوان و حفظ کن امید فارسی چهارم
۱- شنیدستم که شهبازی کهنسال *** کبوتر بچه ای را کرد دنبال
معنی: شنیده ام که باز سالخورده ای کبوتر کوچکی را دنبال کرد
۲- ز بیم جان کبوتر کرد پرواز *** به هر سو تاخت تازان از پی اش باز
معنی: کبوتر از ترس جانش شروع به پرواز کرد اما به هر طرف که پرواز می کرد باز شکاری به دنبالش بود
۳- به دشت و کوه و صحرا بود پران *** ز چنگ باز شاید در برد جان
معنی: در دشت و کوه و صحرا پرواز کرد تا شاید از چنگال باز جانش را نجات دهد و زنده بماند
۴- اجل را دید و شست از زندگی دست *** درختی در نظر بگرفت و بنشست
معنی: مرگ را پیش چشمان خودش دید و نا امید شد . درختی را در نظر گرفت و نشست
۵- نظر کرد آن نگون اقبال بر زیر *** که صیادی کمان بر کف به زه تیر
معنی: آن کبوتر بدبخت وقتی زیر پای خود را نگاه کرد دید که شکارچی کمان در دست دارد و تیری را آماده پرتاب به سوی او کرده است
۶- به زیر پای صیاد و به سر باز *** نه بنشستن صالح است و نه پرواز
معنی: زیر پایش شکارچی و بالای سرش باز شکاری نه می توانست آن جا بنشیند و نه پرواز کند
۷- به کلی رشته ی امید بگسست *** در آن دم دل به امید خدا بست
معنی: کبوتر کاملا نا امید شده بود و در آن لحظه به خداوند امید وار شد
۸- چو امیدش به حق بود آن کبوتر *** نجات از مرگ دادش حی داور
معنی: چون که کبوتر امیدش به خداوند بود خداوند او را از مرگ نجات داد
۹- بزد ماری به شست پای صیاد *** قضا بر باز خورد آن تیر و افتاد
معنی: ماری شست پای صیاد را نیش زد و تیر رها شد و به بازی شکاری خورد و افتاد
۱۰- به خاک افتاد هم صیاد هم باز *** کبوتر شاد و خندان کرد پرواز
معنی: هم شکارچی و هم باز به زمین افتادند و کبوتر با خوشحالی پرواز کرد
- 1 نظر
- hamyar
- hamyar.in/?p=8907
عالی بود