معنی درس اول فارسی هشتم (کلمات + آرایه های ادبی)
معنی درس ۱ پیش از اینها فارسی هشتم
معنی درس ۱ پیش از اینها فارسی هشتم
انتخاب سریع صفحه :
معنی فارسی هشتم / درس اول :: پیش از اینها
معنی شعر کنار کادر صفحه ۱۱ فارسی هشتم
چشم دل باز کن که جان بینی ◈※◈ آنچه نادیدنی است آن بینی
معنی و مفهوم: عاشقانه بنگر تا خداوند را ببینی . و هر آنچه نادیدنی است آن را ببینی
آرایه های ادبی:
ترکیب « چشم دل » آرایه تشخیص دارد
.جان و آن آرایه جناس دارد
.تناسب بین واژه
های چشم و دل و جان برقرار استواج آرایی: تکرار واج «ن»
دانش زبانی:
مصراع دوم آرایه تناقض ( پارادوکس) دارد.
تناقض یا پارادوکس : آوردن دو کلمه یا دو معنی که ضد هم باشند و باهم قابل جمع نباشند . در این جا
بین دو کلمه « نادیدنی »و «بینی»
درس اول بیش از اینها صفحه ۱۲
معنی کلمات درس اول فارسی هشتم
طلعت: رخسار و چهره | محال: غیرممکن |
زینت ده: زیبا کننده | پی: دنباله رو |
دیوان: کتاب شعر | پیش از اینها: در گذشته |
گلستان شدن: سرد شدن | خشت: آجر |
جان آفرین: زنده کننده روح | پایه: ستون |
حکیم: دانا، دانشمند | طنین: صدا، آواز |
کریم: بخشنده | خطا: اشتباه |
دستگیر: یاری دهنده | نیت: قصد، هدف |
پرستار: مطیع، فرمانبردار | بی ریا: ساده، بدون ناپاکی |
مور: مورچه | گلیم: نوعی فرش |
تاج بخت: تاج خوشبختی | غلام: خدمتکار |
برنهد: می گذارد | ارباب: صاحب،رییس |
اندر آرد: به زیر می کشد | انبوه: زیاد،فراوان |
بخت: اقبال و خوشبختی | فروماندن: عاجز شدن، ناتوان شدن |
درگاه: آستان، پیشگاه | پوزش: پذیر قبول کننده عذر و پوزش |
لطف: مهربانی | توفنده: غوغا کننده، ویران کننده |
بر: ببر (فعل امر) | کُنه: حقیقت، ذات، ریشه، عمر |
منتها: آخرین، پایان، آخر | بوریا: حصیری که از نی می بافند |
بشر: انسان | ماهیت: حقیقت، ذات، وجود، واقعیت |
جمال: زیبایی | متفق: همراه بودن، اتفاق نظر داشتن |
جلال: بزرگی و شکوه | خطا بخش: کسی که اشتباه ها را نادیده می گیرد |
بصر: چشم، بینایی | بنی آدم: فرزندان حضرت آدم(در اینجا انسان ها) |
تأمّل: تفکر | ماورا: بالاترین مقام، آنچه در پشت چیزی باشد |
صفا: پاکی درون | مصطفی: برگزیده؛ اینجا لقب حصرت محمد(ص) هست |
به تدریج: کم کم | خلیل: دوست، در این درس منظور حضرت ابراهیم (ع) است |
حاصل کنی: به دست می آوری | عاج: استخوان فیل که گران قیمت است و در ساختن اشیای تزیینی به کار می رود |
معنی شعر بیش از این ها
۱- پیش از اینها، فکر میکردم خدا ◈※◈ خانهای دارد میان ابرها
معنی و مفهوم: قبل از این فکر میکردم خانه خدا در میان ابرهاست.
واژه های مهم:
پیش از اینها: در گذشته
۲- مثل قصر پادشاه قصّهها ◈※◈ خشتی از الماس و خشتی از طلا
معنی و مفهوم: خانه خدا مانند کاخ پادشاهان قصههاست، خانهای بزرگ که خشتهایش از الماس و طلا ساخته شده است.
واژه های مهم:
خشت: آجر
آرایه های ادبی:
بیت تشبیه دارد.
بین «قصر و پادشاه » ، «الماس وطلا» آرایه تناسب (مراعات النظیر )
واج آرایی : ـٍـ در مصراع اول
تکرار : خشتی
۳- پایههای برجش از عاج و بلور ◈※◈ بر سر تختی نشسته با غرور
معنی و مفهوم: ستون های قصرش از عاج فیل و شیشه است و بر روی تخت پادشاهی با تکبر و غرور نشسته است.
واژه های مهم:
پایه: ستون
عاج: استخوان فیل که گران قیمت است و در ساختن اشیای تزیینی به کار می رود
۴- ماه، برق کوچکی از تاج او ◈※◈ هر ستاره، پولکی از تاج او
معنی و مفهوم: گمان میکردم ماه درخشان، درخشش کوچکی از تاج خداوند است و هر ستاره، یکی از پولک های روی تاج اوست.
آرایه های ادبی:
مراعات نظیر: ماه، ستاره و برق
تشبیه: «ماه به برق کوچک» و «ستاره به پولک».
دانش زبانی:
ماه: نهاد
هر ستاره: نهاد
برق کوچک: مسند
پولک: مسند
تاج او: متمم.
۵- رعد و برق شب، طنین خندهاش ◈※◈ سیل و طوفان، نعره توفندهاش
معنی و مفهوم: رعد و برق، انعکاس خنده خداست و سیل و طوفان، فریاد خدا است.
واژه های مهم:
طنین: صدا، آواز، پژواک
نعره: فریاد بلند
توفنده: خروشان، پر سر و صدا.
آرایه های ادبی:
مراعات نظیر: رعد، برق، طوفان و سیل.
دانش زبانی:
رعد و برق شب: نهاد
«طنین خندهاش» و «نعره توفندهاش»: مسند.
۶- هیچ کس از جای او آگاه نیست ◈※◈ هیچ کس را در حضورش راه نیست
معنی و مفهوم: هیچ کس از جا و مکان خدا آگاهی ندارد و کسی را به حضور خدا راه نمیدهند.
آرایه های ادبی:
هیچکس را در حضورش راه نیست: کنایه از پذیرفتهنشدن
تکرار: هیچ کس.
دانش زبانی:
«هیچکس» در مصراع اول: نهاد
جای: متمم
آگاه: مسند
نیست: فعل
حضورش: متمم
نیست: در مصراع دوم، به معنای «وجود ندارد»، فعل غیراسنادی است.
۷- آن خدا بیرحم بود و خشمگین ◈※◈ خانهاش در آسمان، دور از زمین
معنی و مفهوم: خدایی که من در ذهنم داشتم بیرحم و عصبانی بود، او خانهای در آسمانها داشت و با زمین ارتباطی نداشت.
آرایه های ادبی:
مراعات نظیر و تضاد: زمین و آسمان
واجآرایی: خ.
دانش زبانی:
آن خدا: نهاد
بیرحم و خشمگین: مسند
خانهاش: مسند
آسمان: متمم
دور: مسند
زمین: متمم
فعل بود به قرینه لفظی حذف شده است.
۸- بود، امّا در میان ما نبود ◈※◈ مهربان و ساده و زیبا نبود
معنی و مفهوم: وجود داشت ولی بین ما نبود .مهربان و ساده و قشنگ نبود
دانش زبانی:
«بود» و «نبود» در مصراع اول: به معنای «وجود داشت» و «وجود نداشت»، فعلهای غیراسنادی هستند
مهربان، ساده، زیبا: مسند
«نبود» در مصراع دوم: فعل اسنادی است.
نهاد: خدا (حذف شدهاست).
۹- در دل او، دوستی جایی نداشت ◈※◈ مهربانی هیچ معنایی نداشت
معنی و مفهوم: دوستی و رفاقت در دلش جایی نداشت. محبت و مهربانی هیچ معنایی نداشت
دانش زبانی:
دوستی و مهربانی: نهاد
دل او: متمم
جایی و هیچ معنایی: مفعول
نداشت: فعل.
۱۰- هر چه میپرسیدم از خود از خدا ◈※◈ از زمین از آسمان از ابرها
معنی و مفهوم: هرچه از دیگران درباره خدا، خودم، زمین، آسمان و ابرها سؤال میکردم.
آرایه های ادبی:
مراعات نظیر: زمین، آسمان، ابرها
واجآرایی: ز.
دانش زبانی:
خود، خدا، زمین، آسمان، ابرها: متمم.
۱۱- زود میگفتند: «این، کار خداست ◈※◈ پرسوجو از کار او کاری خطاست»
معنی و مفهوم: همه میگفتند: این کار خداست و سؤال کردن در مورد او اشتباه و خطاست
آرایه های ادبی:
واج آرایی: ر، ک، آ
تکرار: کار و کار.
دانش زبانی:
کار و پرس و جو: نهاد
«کارِ خدا» و «کاری خطا»: مسند.
۱۲- نیّت من در نماز و در دعا ◈※◈ ترس بود و وحشت از خشم خدا
معنی و مفهوم: به دلیل ترس و وحشت از خشم خدا نماز و دعا میخواندم.
آرایه های ادبی:
مراعات نظیر: «نیت، نماز، دعا» و «ترس، وحشت، خشم».
دانش زبانی:
نیت من: نهاد
ترس و وحشت: مسند
دعا، نماز، خشم خدا: متمم.
۱۳- پیش از اینها، خاطرم دلگیر بود ◈※◈ از خدا در ذهنم این تصویر بود
معنی و مفهوم: قبل از این از خدا ناراحت و دلگیر بودم و این تصویر از خدا در ذهنم بود
آرایه های ادبی:
واج آرایی: ی.
دانش زبانی:
«خاطرم» و «این تصویر»: نهاد
دلگیر: مسند
بود (در مصراع اول): فعل اسنادی
خدا: متمم
ذهنم: متمم
بود (در مصراع دوم) به معنای وجود داشتن: فعل غیر اسنادی.
۱۴- تا که یک شب، دست در دست پدر ◈※◈ راه افتادم به قصد یک سفر
معنی و مفهوم: تا این که یک شب، در حالی که دست پدرم را گرفته بودم به سفر رفتیم.
آرایه های ادبی:
تکرار: دست
مراعات نظیر: قصد، سفر، راه
دست در دست: کنایه از همراهی.
۱۵- در میان راه، در یک روستا ◈※◈ خانهای دیدیم، خوب و آشنا
معنی و مفهوم: در میان راه سفر، در یک روستا، خانهای خوب و آشنا را دیدیم.
۱۶- زود پرسیدم: «پدر، اینجا کجاست؟» ◈※◈ گفت: «اینجا خانه خوب خداست»
معنی و مفهوم: بلافاصله از پدرم پرسیدم که پدر اینجا کجا است؟ پدرم گفت: اینجا خانهی زیبای خداست.
آرایه های ادبی:
واجآرایی: تکرار حروف «خ» و «ج».
دانش زبانی:
زود: قید
پرسیدم: فعل
پدر: منادا
اینجا: نهاد
کجا: مسند
خانه خوب خدا: مسند.
۱۷- گفت: «اینجا میشود یک لحظه ماند ◈※◈ گوشهای خلوت، نمازی ساده خواند
معنی و مفهوم: پدر گفت: اینجا میتوان لحظهای توقف کرد و در گوشهای نماز خواند.
۱۸- با وضویی دست و رویی تازه کرد ◈※◈ با دل خود گفتوگویی تازه کرد»
معنی و مفهوم: اینجا میتوان وضو گرفت و شاداب و سرحال با خدا راز و نیاز کرد و دعا و نمازی خواند.
آرایه های ادبی:
جناس تام: «تازه کرد» مصرع اول: «شستن» و «تازه کرد»: «نو کردن»
مراعات نظیر: دست، رو، دل
تشخیص: گفتگو با دل.
۱۹- گفتمش: «پس آن خدای خشمگین ◈※◈ خانهاش اینجاست؟ اینجا در زمین؟»
معنی و مفهوم: به پدرم گفتم: پس خانه آن خدای خشمگین و عصبانی، اینجا در روی زمین است.
آرایه های ادبی:
واج آرایی: خ
تکرار: اینجا.
۲۰- گفت: «آری خانه او بیریاست ◈※◈ فرشهایش از گلیم و بوریاست
معنی و مفهوم: پدرم گفت: آری خانه خدا بدون ظاهر پرستی و دورویی (ریاکاری) است. فرش های خانه اش از حصیر و گلیم ساده است.
واژه های مهم:
ریا: دورویی، نفاق
بیریا: بدون آلایش و ناپاکی
بوریا: حصیری از نِی.
آرایه های ادبی:
مراعات نظیر: خانه، فرش، گلیم، بوریا.
۲۱- مهربان و ساده و بیکینه است ◈※◈ مثل نوری در دل آیینه است
معنی و مفهوم: خداوند، مهربان و ساده و بدون کینه است. خداوند مانند نوری در دل آینه است
آرایه های ادبی:
خداوند به نور تشبیه شده است.
دل آیینه: تشخیص.
آرایه تشخیص: هر گاه عمل، حالت و یا صفت انسانی را به غیر انسان، نسبت بدهیم، آرایه تشخیص پدید میآید.
۲۲- عادت او نیست خشم و دشمنی ◈※◈ نام او نور و نشانش روشنی»
معنی و مفهوم: خشم و دشمنی از ویژگی های خدا نیست. یکی از نامهای خدا نور است و روشنایی نشانه حضور است.
آرایه های ادبی:
واجآرایی: ن، و، ش
تلمیح به آیه ۵۳ سوره نور: «اللَهُ نُورُ السَمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ».
دانش زبانی:
خشم و دشمنی، نور و روشنی: مسند
عادت او، نام او، نشانش: نهاد.
۲۳- تازه فهمیدم: خدایم این خداست ◈※◈ این خدای مهربان و آشناست
معنی و مفهوم: تازه فهمیدم که این خدا، خدای من است خدایی که مهربان و دوست داشتنی است
آرایه های ادبی:
تکرار: واژه خدا
واجآرایی: آ.
۲۴- دوستی از من به من نزدیکتر ◈※◈ از رگ گردن به من نزدیکتر
معنی و مفهوم: او دوستی است که از خود من هم به من نزدیکتر است، از رگ گردن هم به من نزدیکتر است.
۲۵- میتوانم بعد از این، با این خدا ◈※◈ دوست باشم، دوست، پاک و بیریا
معنی و مفهوم: از این به بعد میتوانم با این خدا دوست باشم، یک دوست پاک و صاف و صمیمی.
واژه های مهم:
بیریا: بدون آلایش و ناپاکی
ریا: ظاهرسازی و خودنمایی، برای فریب خلق نیکو جلوه دادن خود یا چیزی
- 3 نظر
- hamyar
- hamyar.in/?p=19319
ایه ی ۲۴ تلمیح داره
عالی
خخخخخخخحخ@