کلمات درس ۱۴ فارسی چهارم (معنی ، مخالف ، هم خانواده)
معنی درس ادب از که آموختی فارسی چهارم
معنی درس ادب از که آموختی فارسی چهارم
انتخاب سریع صفحه :
معنی فارسی چهارم / درس چهاردهم :: ادب از که آموختی
معنی صفحه ۱۰۸ فارسی چهارم👇
✳ دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند . یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد .
علم چندان که بیشتر خوانی *** چون عمل در تو نیست نادانی
معنی: دو نفر هستند که همیشه بیهوده رنج می برند و تلاش بی فایده دارند . یکی آن کسی که مال خود را جمع کرد و استفاده نکرد و دومی آن کس که چیزی را یاد گرفت ولی به آن عمل نکرد .
هر چقدر علم و دانش بیاموزی ولی وقتی به آن عمل نکنی مانند فرد نادان هستی
✳ یکی را گفتند عالم بی عمل به چه ماند ؟ گفت به زنبور بی عسل
معنی: از شخصی پرسیدند دانشمندی که به علم و دانش خود عمل نمی کند مانند چیست ؟ گفت مثل زنبوری است که عسل ندارد یعنی تلاشش فایده ای ندارد .
معنی صفحه ۱۰۹ فارسی چهارم👇
✳ لقمان را گفتند : ادب از که آموختی ؟ گفت از بی ادبان . هر چه از ایشان در نظرم ناپسند آمد از آن پرهیز کردم .
معنی: به لقمان گفتند ادب چه کسی یاد گرفتی ؟ گفت از بی ادبان ، هر کاری که از افراد بی ادب به نظرم بد و نامناسب می آمد آن را انجام نمی دادم .
✳ مشک آن است که خود ببوید ، نه آن که عطار بگوید . دانا چون طبله عطار است خاموش و هنر نمای و نادان چون طبل غازی بلند آواز و میان تهی .
معنی: مشک خوب مشکی است که خودش بوی خوب داشته باشد نه این که عطر فروش از بوی خوب آن تعریف کند . انسان دانا مانند صندوقچه ی عطر فروش است بدون سر و صدا مثل صندوقچه که صدایی ندارد اما عطرش در همه جا پراکنده می شود و انسان نادان مانند طبل جنگ پر سر و صدا و تو خالی .
معنی کلمات درس چهاردهم فارسی چهارم
مُشک : مادّه ی روغنی بسیار خوشبو | رنج : درد |
اندوخت : جمع کرد ، گردآوری کرد | غازی : جنگجو |
چندان : هر مقدار ، هر اندازه | ایشان : آن ها |
طبله : صندوقچه | عالم : دانشمند |
غازی : جنگجو | ناپسند : نا شایست |
طبل غازی : طبل جنگی | بلندآواز : با صدای بلند |
پرهیز کردن : دوری کرد ، خودداری | تهی : خالی |
آموخت : یادگرفت ، یاد داد | خاموش: ساکت |
عطّار : عطرفروش | هنرنما : کسی که هنری را نشان دهد. |
ناپسند : بدنامناسب | قاضی : دادرس |
کلمات هم خانواده درس چهاردهم کلاس چهارم
رنج = رنجیده ، رنجور
طالب = مطلوب
بلند آواز = خاموش
عطّار = معطّر ، عطرفروش
حق = حقایق ، حقیقت
عالم = علم ، علوم
ادب = ادیب ، آداب
قادر = قدیر ، قدرت
تفکّر = فکر ، متفکّر
کلمات مخالف درس چهاردهم کلاس چهارم
نخورد≠ خورد
نادان ≠ دانا
ناپسند≠ خوش آیند ، مطلوب
بی ادب ≠ با ادب
رنج ≠ آسودگی
تهی ≠ پُر
کلمات سخت املایی درس چهاردهم فارسی چهارم
عسل – پرهیز – عطار – طبله – هنر نمای – طبل غازی – بلند آواز – میان تهی – بیهوده – سعی – عالم بی عمل – لقمان – نظر – ناپسند
- 17 نظر
- hamyar
- hamyar.in/?p=8909
سازنده همیار این عالیه
خیلی خیلی بهم کمک کرد امید وارم همتون این برنامه را داشته باشید
علیییییییییییییییییی😍🤩😝🥰😘
عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی عالی
ممنون خیلی برنامه خوبی است
عالی دست سازندش درد بکنه
😑😑😑😑
بی ادب
خیلی ممنون عالی بود
همیار خیلی عالیه تشکر از سازنده همیار.
عالی
سلام خیلی سایت همیار خوب است ممنونم از سایت خوبتون(。♡‿♡。) خیلی خوب است
این برنامه عالی هست
دست سازندش درد نکنه
علیییییییییی 😀😃😄😁😁😆☺🤩😜😘😗🤩🤩😘🤩❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
مخالف هستش
پس چرا مخالف ها نیست
باید کمی هم معنی داشت من خوشم اومد از تلاشتون ممنونم سام کلاس چهارم