معنی درس ۱۷ فارسی نهم (آرایه ها ، کلمات)
معنی درس هفدهم شازده کوچولو فارسی نهم
معنی درس هفدهم شازده کوچولو فارسی نهم
انتخاب سریع صفحه :
معنی فارسی نهم/ درس ۱۷ :: شازده کوچولو
واژه های مهم:
شازده: شاهزاده | عزیمت: حرکت کردن، رفتن |
نرم: ملایم | پی بردم: فهمیدم |
بهره میجوید: استفاده میکند | مِهر میورزد: علاقه دارد |
کارفرما: صاحب کار | راز: سِر |
درنگ: توقف | فاش: آشکار |
مارِ بوآ: نوعی مار خطرناک | لابهلای: بین |
درّنده: وحشی | دانشاندوزی: کسب علم |
میبلعید: قورت میداد | سرکشی: بازرسی و بررسی |
هضم: تجزیه غذا بعد از خوردن | مشاهدات: آنچه دیده شده |
ماجرا: سرگذشت، رویداد | آها: بلی، آری (شبه جمله است). |
نخستین: اولین | مالک: صاحب |
شاهکار: کار بزرگ و ممتاز | کشف: پی بُردن، پیداکردن برای اولین بار |
درون: داخل | بدان: به آن |
احتیاج: نیاز | اهلی: رام شده |
باری: به هر حال، خلاصه | تأمّل: فکر کردن |
نصیحت: پند و اندرز، سفارش | عالَم: جهان |
فنّ ظریف: کار حساس و دقیق | همتا: مثل و مانند |
ناچار: مجبور | یکنواخت: یکسان، بیتبوتاب، بیهیجان |
کمابیش: کمتر یا بیشتر | لانه: آشیانه |
از کار افتاد: خراب شد | فرو خواهد خزاند: فرو خواهد برد |
تعمیر: اصلاح و بازسازی خرابی | نغمه: آواز |
آبادی: محل قابل زندگی | وداع: خداحافظی |
لابُد: شاید | آوخ: افسوس، حسرت خوردن (شبه جمله) |
حدس بزنید: پیش بینی کنید | اندوه بار: غمگین، ناراحت کننده |
حیرت: شگفتی | حیف: افسوس، دریغ (در این درس، شبه جمله است) |
آدمک: آدم کوچک | سعادت: خوشبختی |
وقار: سنگینی رفتار، متانت | مفتون: عاشق، شیفته |
به نظر نمیآمد: اینگونه نبود | فراغت: آسودگی |
وحشتزده: ترسیده | لطفی دارد: خوشایند است، دل پسند است |
بلافاصله: سریع، فوری | باز مییافتند: دوباره پیدا میکردند |
آذرخش: صاعقه، رعد و برق آسمان | تلخیص: خلاصه کردن. |
نگریست: نگاه کرد | – |
آرایه ها ادبی:
مسئله مرگ و زندگی: کنایه از بسیار مهم بودن
نور اندیشه: اضافهٔ تشبیهی
ذهنم را روشن کرد: کنایه از متوجه شدم
نوری همچون آذرخش: تشبیه
نور، روشن و آذرخش: تناسب
دل شب: اضافهٔ اقترانی
سرگرم: کنایه از مشغول بودن
سر برنداشت: کنایه از بیتوجهی
زندگی من چون خورشید: تشبیه
صدای پا همچون نغمهٔ موسیقی: تشبیه
از گوشهٔ چشم نگاه کردن: کنایه از نگاه غیر مستقیم و با احتیاط
تصویر گل سرخ همچون شعلهٔ چراغ: تشبیه
از کار فراغت یافتم: کنایه از اتمام کار
به ستارگان گوش فرادهم: حسآمیزی
ستارگان لبخند میزنند: تشخیص
معنی صفحه ۱۲۶ فارسی نهم 👇
※ همچون آذرخشی که در دل شب تاریک بدرخشد و ناگهان پرسیدم:
معنی: به سرعت یک فکری همچون نوری درخشان ذهن من را روشن کرد، مانند صاعقهای گذرا که در میان تاریکی شب می درخشد.
معنی صفحه ۱۲۹ فارسی نهم 👇
زندگی من یکنواخت است؛ ولی تو اگر مرا اهلی کنی، زندگی من چون خورشید خواهد درخشید
معنی: زندگی من یکرنگ، ساده و بدون تغییر است اما اگر تو من را اهلی و رام کنی زندگی من همچون آفتاب پر نور و درخشان خواهد شد
※ آنگاه با صدای پایی آشنا خواهم شد که با صدای پای دیگران تفاوت خواهد داشت؛ صدای پای دیگران مرا به لانه فرو خواهد خزاند؛ ولی صدای پای تو همچون نغم موسیقی مرا از لانه بیرون خواهد کشید.
معنی: صدای پای غریبهها من را به داخل لانه خواهد برد. اما صدای پای آشنای تو مثل آهنگی دوست داشتنی من را از لانه به بیرون خواهد آورد.
معنی صفحه ۱۳۰ فارسی نهم 👇
※ آوخ که من خواهم گریست! آدمها این حقیقت را فراموش کردهاند، ولی تو نباید هرگز از یاد ببری که هرچه را اهلی کنی، همیشه مسئول آن خواهی بود.
معنی: افسوس که من خواهم گریست انسانها این حقیقت را از یاد برده اند اما تو هرگز نباید فراموش کنی که هر چیزی را که رام و اهلی میکنی همیشه مسئول و سرپرست آن خواهی بود. به هر حال تو مسئول گل خودت هستی.
※ چیزی که از وجود این شاهزاده، مرا تا این درجه مفتون خود میسازد، وفای او نسبت به گل است و این تصویر آن گل سرخ است که در وجود او، حتّی به هنگام خواب نیز همچون شعل چراغ میدرخشد…
معنی: آن چیزی که از وجود این شاهزاده تا این اندازه مرا عاشق و شیفته خودش میکند وفاداری او نسبت به گل است و این تصویر آن گل سرخی است که در وجودش حتی موقع خواب نیز هم چون شعله یک چراغ میدرخشد.
※ اگر تو گلی را دوست داشته باشی که در ستارهای باشد، لطفی دارد که اگر شب هنگام به آسمان نگاه کنی، هم ستارگان شکفته خواهند بود.
معنی: اگر از تو روی عشق و علاقه و میل قلبی، گلی را دوست داشته باشی که در آسمان باشد، خیلی مورد پسند و خوب است که هنگام شب به آسمان نگاه کنی، چون تمام ستارگان آسمان را هم چون گل شکوفا و زیبا میبینی.
- hamyar
- hamyar.in/?p=21132
چه بگویم گله ای نیست گر گله ای هم باشد دگر حوصله ای نیست
عوارض خواندن کل زبان پارسی در 1 روز
تاثیر گذار بود😂