معنی درس دوم فارسی نهم (آرایه ها ، کلمات)

معنی درس ۲ فارسی نهم (آرایه ها ، کلمات)

معنی عجایبِ صُنعِ حق تعالی فارسی نهم

معنی درس ۲ فارسی نهم (آرایه ها ، کلمات)

معنی عجایبِ صُنعِ حق تعالی فارسی نهم

معنی فارسی نهم/ درس دوم :: عجایبِ صُنعِ حق تعالی

لحن خوانش: این درس با لحن توصیفی خوانده میشود.

معنی صفحه ۱۷ فارسی نهم 👇

بدان که هرچه در وجود است، همه صُنع خدای تعالی است. آسمان و آفتاب و ماه و ستارگان و زمین و آنچه بر وی است، چون کوه‌ها و بیابان‌ها و نهرها و آنچه در کوه‌هاست، از جواهر و معادن و آنچه بر روی زمین است، از انواع نباتات و آنچه در برّ و بَحر است، از انواع حیوانات و آنچه میان آسمان و زمین است، چون میغ و باران و برف و تَگَرگ و رعد و برق و قُوسِ قُزَح و علاماتی که در هوا پدید آید، همه عجایب صُنعِ حق تعالی است و این همه آیات حق تعالی است که تو را فرموده است تا در آن نظر کنی. پس اَندر این آیات، تفکر کن.
مفهوم: آگاه باش که هرچه در جهان هستی وجود دارد ، همه را خداوند بلند مرتبه ، آفریده است. آسمان و آفتاب و ماه و ستارگان و زمین و آنچه بر روی زمین است مانند کوه و بیابان و رودخانه و آنچه در کوه هاست از سنگ های قیمتی و معدن ها و آنچه بر روی زمین وجود دارد از گیاهان گوناگون و آنچه در خشکی و دریا وجود دارد از انواع حیوانات و آنچه که در میان آسمان و زمین است ، مانند ابر و باران و برف و تگرگ و رعد و برق و رنگین کمان و نشانه هایی که در هوا آشکار می شود ، همه ، شگفتی های آفرینش خداوند بلند مرتبه است و این ها نشانه هایی از خداوند بلند مرتبه است که به تو فرمان داده است که در آنها نگاه کنی . پس در این نشانه های خداوند ، فکر و اندیشه کن.

واژه های مهم:
صنع: آفرینش
خدای تعالی: خداوند بلند مرتبه، توجه شود که واژه خدای را باید ساکن خواند .
بر: رو، بالا
نهر: رود
جواهر: جمع جوهر، گوهر ها، سنگ های قیمتی
معادن: جمع معدن
نباتات: جمع نبات، گیاهان
بَر:ّ خشکی
بحر: دریا
میغ: ابر
قوسِ قزح: رنگین کمان
علامات: جمع علامت، نشانه ها
پدیدآید: به وجود آید، آشکار شود
اندر: در
آیات: جمعِ آیه، نشانه ها
تو را فرموده است: به تو دستور داده است.
نکته های ادبی:
مراعات نظیر: «ماه، آفتاب و ستاره»، «کوه، زمین و بیابان»، «میغ، باران، برف، تگرگ، رعد و برق، قوس قزح»
تضاد: «آسمان و زمین»، «بحر و برّ».
دانش زبانی:
«را» در جمله «تو را فرموده است» معنای «به» دارد= «به تو فرموده است»؛ بنابراین «تو» در این جمله متمم است.
«وی» در عبارتِ «آسمان و آفتاب و ماه و ستارگان و زمین و آنچه بر وی است»، ضمیر شخصی است که مرجع آن «زمین» است. در گذشته برای اشاره به غیر انسان به جای «آن»، از «وی» (ضمیر شخصی) نیز استفاده میشد

معنی صفحه ۱۸ فارسی نهم 👇

در زمین، نگاه کن که چگونه بساط تو ساخته است و جوانب وی فراخ گسترانیده و از زیر سنگ‌های سخت، آب‌های لطیف روان کرده، تا بر روی زمین می‌رود و به تدریج بیرون می‌آید.
در وقت بهار بنگر و تفکر کن که زمین چگونه زنده شود و چون دیبای هفت رنگ گردد، بلکه هزار رنگ شود.
مفهوم: به زمین نگاه کن که { خداوند } چگونه آن را مانند فرشی برای تو ساخته و اطراف آن را وسیع ، گسترده است و از زیر سنگها محکم ، آبهای گوارا ، جاری کرده است ، که بر روی زمین ، جاری می شود و اندک اندک از زیر زمین بیرون می آید و به هنگام بهار ، نگاه کن زمین ، چگونه زمین زنده و شاداب می شود همانند پارچه ای ابریشمی ، رنگارنگ و زیبا می شود . بلکه هزار رنگ می شود.
واژه های مهم:
 در زمین:
به زمین
به تدریج: کمکم
چون: مانند
دیبا: نوعی پارچه نفیس و گران قیمت بوده است.
نکته های ادبی:
تشبیه: زمین به دیبا تشبیه شده است.
دانش زبانی:
«چون» هر گاه به معنای «مانند» باشد، حرف اضافه است و واژه پس از آن متمم به حساب میآید؛ مانند «زمین چون دیبای هفت رنگ گردد.» در این نمونه «دیبای هفت رنگ» متمم است.

معنی صفحه ۱۹ فارسی نهم 👇

نگاه کن مرغان هوا و حشرات زمین را هر یکی بر شکلی دیگر و بر صورتی دیگر و همه از یکدگر نیکوتر؛ هر یکی را آنچه به کار باید، داد و هر یکی را بیاموخته که غذای خویش چون به دست آورد و بچّه را چون نگه دارد تا بزرگ شود و آشیان خویش چون کند. در مورچه نگاه کن که به وقت خویش غذا چون جمع کند.
مفهوم: به پرندگان آسمان و حشره های روی زمین نگاه کن که هر یک را با شکل و ظاهری متفاوت آفریده و هر کدام از دیگری بهتر و زیبا تر است . آن چه که لازم بود به هر یک (موجودات ) داده و به هر کدام ، یاد داده که چگونه غذا به دست بیاورد و بچّه را نگاه دارد تا بزرگ بشود و چگونه لانه ی خود را بسازد . به مورچه نگاه کن که چگونه در زمان مناسب غذایش را جمع می کند.
واژه های مهم:
مرغان: پرندگان (در گذشته مرغ به معنای پرنده بوده است؛ اما امروزه یک نوع پرنده خانگی است)
هریکی به شکلی دیگر: هر کدام را با ظاهری متفاوت خلق کرده است
هر یکی را آنچه به کار باید، داد: به تمام آنها، هرچه لازم داشته است، بخشیده است.
چون: چگونه
بچّه را چون نگاه دارد: چگونه از بچه اش مواظبت کند
آشیان خود چون کند: چگونه لانه بسازد.
نکته های ادبی:
تضاد: هوا (آسمان) و زمین
واژه های زیادی تکرار شده است.
دانش زبانی:
«را» در «هریکی را» به معنای «به» آمده است =به هر یکی؛ بنابراین «هریکی» متمم است.

اگر در خانه‌ای شوی که به نقش و گچ، کَنده کرده باشند، روزگاری دراز، صفت آن گویی و تعجب کنی و همیشه در خانه خدایی، هیچ تعجب نکنی! و این عالَم، خانه خداست و فرش وی، زمین است و لکن سقفی بی‌ستون و این، عَجب‌تر است و چراغِ وی ماه است و شعله وی آفتاب و قندیل‌های وی ستارگان و تو از عجایب این، غافل؛ که خانه بس بزرگ است و چشم تو بس مختصر و در وی نمی‌گنجد.
مفهوم: اگر داخل خانه ای بروی که نقّاشی و گچ بری کرده باشند ، زمان زیادی ، آن را وصف می کنی و از آن کار  تعجّب می کنی در حالی که همیشه در خانه ی خدا ( دنیا ) هستی و اصلاً عجّب نمی کنی و این دنیا ، خانه خداست و فرش آن ، زمینی است و سقف بی ستون آن آسمان است که این ، بسیار عجیب است و چراغ آن ماه است و شعله ی آن ، خورشید و چراغدان هایش ستارگان هستند و تو از شگفتی های این دنیا ، بی خبری ، زیرا دنیا بسیار بزرگ اس و تو کوتاه نظری و زیبایی ها و بزرگی های آن را ، درک نمی کنی.
واژه های مهم:
شَوی: وارد شوی، بِرَوی
به نقش و گچ کَندهکرده باشند: با گچ، نقش برجسته (=ابزار زدن) ایجاد و پر از نقش و نگار کردهباشند
صفت آن گویی: از آن تعریف میکنی
عالَم: جهان
بس: بسیار
مختصر: کوچک، اندک
نمیگنجد: جا نمیگیرد.
نکته های ادبی:
تشبیه: عالَم به خانه خدا، زمین به فرش، ماه به چراغ، آفتاب به شعله، ستارگان به قندیلها تشبیه شده است .
«مختصر بودن چشم» کنایه از کوته بین بودن و نگاه عمیق نداشتن
تکرار: است، تو، وی و… .
دانش زبانی:
درباره ضمیر شخصی «وی»، در بند نخست صحبت شد. در این بند، ضمیر شخصی «وی» در چند جمله آمده است که مرجعِ هریک را درون قلّاب نوشته ایم.
«شوی» چون به معنای «بروی» آمده است، فعل غیراسنادی است

و مَثَل تو چون مورچه‌ای است که در قصر مَلِکی سوراخی دارد؛ جز غذای خویش و یاران خویش چیزی نمی‌بیند و از جمالِ صورتِ قصر و بسیاری غلامان و سریرِ مُلکِ وی، هیچ خبر ندارد. ​​​​​​
مفهوم: ای انسان ، مثل تو در این دنیا ، مثل مورچه ای است که در قصر پادشاهی ، لانه دارد و جز غذا و یارن خویش به چیز دیگری فکر نمی کند و از زیبایی قصر و غلامان و تخت پادشاه ، باخبر نیست .
واژه های مهم:
مَلِک: پادشاه
جمال: زیبایی
سریر: تخت پادشاهی
مُلک: فرمانروایی، پادشاهی.
نکته های ادبی: تشبیه (چون به معنای مانند، از ادات تشبیه است.)
مراعات نظیر: قصر، سریر، غالمان، مَلِک، مُلک.
دانش زبانی:
مورچه: متمم
سوراخی: مفعول (چه چیزی را دارد؟ =سوراخی)
مرجع ضمیر شخصی «وی»، قصر است

اگر خواهی به درجه مورچه قناعت کنی، می‌باش و اگر نه، راهت داده‌اند تا در بستان معرفتِ حق تعالی، تماشا کنی و بیرون آیی؛
مفهوم: اگر می خواهی در حدّ و اندازه ی مورچه باشی، باش، و اگر نمی خواهی مثل مورچه باشی به تو اجازه داده اند که در باغ شناخت خداوندِ بلند مرتبه ، تماشا کنی(از عهده ی کار بیرون بیایی)
چشم باز کن تا عجایب بینی که مدهوش و متحیر شوی.
مفهوم: پس از چشم باز کن تا شگفتی های جهان را ببینی که شگفت زده و حیران شوی
واژه های مهم:
درجه: مقام
قناعت: قانع بودن، راضی بودن
میباش: باش
راهت داده اند: تو را راه داده اند، به تو راه دادهاند («ت» در راهت ضمیر دوم شخص پیوسته یا متصل است)
بستان: بوستان، باغ
مدهوش: سرگشته، بیهوش
متحیر: شگفتزده.

نکته ادبی:
اضافه تشبیهی: بستان معرفت (شناخت و معرفت به بوستان تشبیه شده است).

معنی کلمات صفحه ۱۷ فارسی نهم

عجایب: (جمع عجیب) شگفتی ها  نباتات: (جمع نبات) گیاهان
 بدان: آگاه باش  بَر و بحر: خشکی و دریا
 وجود: جهان هستی  چون میغ: مانند ابر
 بر وی: بر روی آن  قوس قزح: رنگین کمان
 نهر: رودخانه  پدید آید: به وجود بیاید
 آنچه در کوه هاست ← در: درون  آیات: (جمع آیه) نشانه ها
 جواهر: (جمع جوهر) سنگ های زینتی  فرموده: دستور داده
 معادن: جمع معدن  نظر کنی: نگاه کنی
 انواع: جمع نوع  پس اندر آیات ← اَندر: درباره

معنی کلمات صفحه ۱۸ فارسی نهم

 بساط تو ساخته: برای تو پهن کرده  روان کرده: جاری کرده
 جوانب: (جمع جنب) اطراف  به تدریج: کمکم
 فراخ: وسیع  در وقت: به هنگام
 گسترانیده: گسترده است  بنگر: نگاه کن
 سنگ سخت: سنگ محکم  دیبا: پارچه ابریشمی
 لطیف: گوارا

معنی کلمات صفحه ۱۹ فارسی نهم

مرغان: پرندگان  در خانه ای شوی: وارد خانه ای بشوی
 صورت: ظاهر  نقش: نقاشی
 نیکوتر: بهتر  گچ کنده کرده باشند: گچ بری شده باشد
 بیاموخته: آموزش داده  روزگاری دراز: مدت بسیار
 چون: چگونه  صفت آن گویی: آن را توصیف میکنی
 آشیان: لانه آشیان خود چون کند ← چون کند: چگونه بسازد  تعجب کنی: شگفت زده شوی
 به وقت خویش: در زمان مناسب

تاریخ ادبیات عجایبِ صُنعِ حق تعالی فارسی نهم

شاعر/ نویسنده: 
 محمد غزالی
قرن / سال: 
پنجم هجری / ۵۰۵-۴۵۰ هـ
اثر/ آثار:
کیمیای سعادت، احیاءالعلوم، نصیحه الملوک
ویژگی/ اهمیت: 
از دانشمندان معروف دوره سلجوقی – سرآمد در فقه و حکمت و کلام

 

همین حالا همیار را نصب کنید و همیشه یک معلم همراه خود داشته باشید.
"نصب از مایکت و بازار "

در بخش بالا از سایت همیار برای شما ، معنی درس دوم فارسی نهم (آرایه ها ، کلمات) را قرار دادیم پیشنهاد میشود برای بخش بعدی از معنی شعر پرواز فارسی نهم و برای بخش قبلی از معنی کلمات حکایت سفر فارسی نهم استفاده نمایید.
برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.