معنی درس ۲ فارسی هفتم + آرایه های ادبی
معنی درس دوم چشمه معرفت فارسی هفتم
معنی درس دوم چشمه معرفت فارسی هفتم
درس ۲: چشمه معرفت
معرفت: شناخت | برافراشته: بلند کرده |
دیرینه: قدیمی | عظمت: بزرگی |
کنجکاوی: جست و جو | وداع: خداحافظی |
مُذاب: ذوب شده | جلال: شُکوه و بزرگی |
گوارا: زلال و صاف | معصوم: پاک |
اعجاز: معجزه | جاذبه: کِشِش، جذب کردن |
یقین: باور | زمزمه: خواندن آرام |
معنی صفحه ۱۸ فارسی هفتم
بند ۱ صفحه ۱۸ 👇
🔹 در یکی از سالهای نوجوانی که کنجکاوی خستگیناپذیری داشتم، برای فراگرفتن و فهمیدن و به ویژه برای کشف کردن، سری به طبیعت روستا زدم.
مفهوم: در یکی از سال که نوجوان بودم کنجکاوی بیش از حد و سیر نشدنی داشتم، برای آموختن و فهمیدن و به خصوص برای دریافتن، نگاهی به طبیعت روستایمان انداختم.
واژه های مهم:
کنجکاوی : پرسشگری
کشف کردن : پیدا کردن
آرایه ادبی:
( نوجوانی ، کنجکاوی ، خستگی ناپذیری ) و ( فراگرفتن، فهمیدن، کشف کردن ) مراعات نظیر دارند.
سر زدن : کنایه از دیدار و بازدید
بند ۲ صفحه ۱۸ 👇
🔹 با نگاههای کنجکاوانه و تشنه، به درس بزرگ طبیعت مینگریستم، گوش میدادم، چشم میدادم، دل میدادم و روحم چنان غرق فهمیدن بود که از هیجان میلرزید.
مفهوم: با نگاه های جستجوگر و مشتاق، به طبیعت که چون درس بزرگی میباشد، نگاه میکردم. با دقّت زیاد گوش میدادم؛ نگاه میکردم؛ علاقه نشان میدادم و روحم چنان غرق فهمیدن و درک کردن بود که از شدت هیجان میلرزید.
آرایه ادبی:
نگاه های کنجکاوانه : دقیق
نگاه های تشنه : تشخیص
درس بزرگ طبیعت : تشبیه
گوش، چشم ، دل ، روح : مراعات نظیر یا تناسب
گوش و چشم دادن : بادقت گوش دادن و با دقت نگاه کردن
دل دادن : عاشق شدن و کنایه از با تمام وجود توجه کردن
روحم چنان غرق فهمیدن بود : روح و جانم لبریز درک کردن بود
روحم از هیجان می لرزید: تشخیص
🔹 احساس میکردم هم اکنون چشمههای معرفت از درون من سر باز خواهند کرد و آبهای زلال و سرد و گوارای فهم و دانایی در من خواهد جوشید.
مفهوم: احساس میکردم همین الآن معرفت و علم (دانایی) مانند چشمه از درونم بیرون
خواهد ریخت؛ (جاری خواهد شد) و فهم و دانایی مانند آبهای صاف و سرد و گوارا در من خواهد جوشید. (تمام وجودم از معرفت و شناخت خدا لبریز خواهد شد؛)
آرایه ادبی:
چشمه های معرفت از درون من سر باز خواهند کرد : تمام وجود پر از معرفت و شناخت خدا خواهد شد
آب های زلال و .. فهم و دانایی : تشبیه
آب ،سرد،زلال،گوارا : مراعات نظیر
کلاس شگفت آفرینش : تشبیه
عظمت و جلال: ترادف
چشمه های معرفت : تشبیه
سر باز کردن : جاری شدن
🔹 امّا یقین دارم که در کلاس شگفت آفرینش و زیبایی طبیعت، عظمت و جلال و جاذبهٔ خالق را با همهٔ وجودم لمس میکردم.
مفهوم: بدون شک باور دارم که در معجزه آفرینش و زیبایی طبیعت که همانند کلاس درس میباشد، درسِ بزرگی، شکوه و کشش آفریننده آن را با تمام وجود لمس میکردم.
بند ۳ صفحه ۱۸ 👇
🔹 غرقهٔ شکوه و اعجاز زیبایی خلقت بودم
مفهوم: در شکوه، عظمت و معجزه زیبایی آفرینش غرق شده بودم. ( محو تماشای خلقت )
آرایه ادبی:
غرقه : محو ، مبهوت
🔹 نوازش… آب، جوشش چشمهها!
مفهوم: آب بود که به پاهایم رسیده بود و پاهایم را نوازش می داد
آرایه ادبی:
نوازش لطیف آب: تشخیص
آب، جوشش، چشمه، لطیف، خنکی: تناسب
🔹 ؛ آب، این روح مُذاب امید و زندگی، تازه نفس، جوان، زلال و نیرومند با گامهای استوار و امیدوار شتابان میرفت تا خود را به دهان خشک زمین و صدها کشتزار سوخته و نگاههای پژمردهٔ هزاران درخت تشنه برساند و در رگهای خشکیدهٔ جویهای مزرعه و کوچهباغهای مرده، جاری گردد.
مفهوم: آب، که مانند روحِ ذوب شده امید و زندگی میباشد، شاداب، جوان، صاف و نیرومند با قدم های محکم و امیدوار با شتاب و عجله می رفت تا خود را به زمین هایی که مانند دهان خشک هستند و صدها مزرعه و نگاه های افسرده هزاران درخت تشنه برساند و در جوی و نهر خشک شده مزرعه و کوچه باغ های بیجان، جاری گردد
آرایه ادبی:
روح مذاب : اشاره به جاری و روان بودن آب که مانند روح ، صفت زندگی بخشی دارد
تشبیه آب به روح
آب می رفت : تشخیص
دهان خشک زمین : تشخیص
نگاه های پژمرده ی درختان : تشخیص
درخت تشنه : تشخیص
رگ های خشکیده جوی های مزرعه : تشبیه
کوچه باغ های مرده : تشخیص
معنی صفحه ۲۰ فارسی هفتم
بند ۱ صفحه ۲۰👇
🔹 سال دیگر که به روستا برگشتم، بر روی سبزهها و کشتههای سیراب، درختان سرسبز باغ و صحرا را دیدم که شاخهٔ دستهای خویش را به آسمان برافراشته بودند و دعا میکردند و کودکان پرنشاطِ گل بوتهها و نوجوانان امیدوار ذرّتها در گوش نسیم، آمین میگفتند
مفهوم: سال بعد که به روستایمان برگشتم، روی سبزه ها باغچه های پر آب، درختان سرسبز و زیبای باغ و دشت را نگاه کردم که شاخه های خود را مانند دست به سوی آسمان بالا برده بودند و دعا می کردند و جوانه های تازه و شاداب بوته های گل و ذرّت های نورَس و تازه رسیده در گوش نسیم، آمین می گفتند
آرایه ادبی:
سبزه ها و کشته های سیراب : تشخیص
شاخه ی دست : اضافه تشبیهی
دعا می کردند : تشخیص
اشاره به بیت مولوی :
این درختانند همچون خاکیان *** دست ها بر کرده اند از خاکدان / با زبان سبز و …
گوش نسیم : تشخیص
آمین : درخواست اجابت دعا
آمین می گفتند : تشخیص
🔹 و من با غرور و مهربانی و خشنودی، باغ و صحرا را تماشا میکردم و در درختها و بوتهها مینگریستم.
مفهوم: و من با خود نمایی و مهربانی و خرسندی، باغ و دشت را مشاهده کردم و به درخت هاو بوته نگاه میکردم.
آرایه ادبی:
باغ و صحرا و درخت و بوته : تناسب
🔹 گویی با هریک از آنان آشنایی دیرینه دارم و با همهٔ ساقههای سرسبز، رفیق و خویشاوندم.
مفهوم: انگار هر کدام را از دیر وقت میشناختم و با تمامی شاخه های سرسبز و زیبا دوست هستم.
آرایه ادبی:
رفاقت و خویشاوندی با ساقه ها : تشخیص
🔹 این نخستین باری بود که در برابر این همه عظمت و بزرگی و در میان این همه آفرینش خداوند، خود را که هنوز نوجوان بودم، بزرگ حس میکردم.
مفهوم: این اولین دفعهای بود که در برابر این همه شکوه و بزرگی و در برابر این همه نعمتهای خداوند، خود را که هنوز نوجوان بودم، احساس میکردم بزرگ شدهام.
آرایه ادبی:
عظمت و بزرگی : مترادف
بند ۲ صفحه ۲۰👇
🔹 از صحرا باز میگشتم و نسیم، مانند مادری مهربان و آدابدان که به کودکان خویش، حقشناسی و ادب میآموزد،
مفهوم: از دشت بر میگشتم و نسیم که مانند مادری مهربان و مؤدب به کودکان خود درس حق شناسی و ادب میآموزد،
آرایه ادبی:
نسیم مانند مادری مهربان : تشبیه
ادب می آموزد : تشخیص
کودکان : استعاره از گیاهان
🔹 سرهای نهالهای جوان و بوتههای نوزاد خویش را به نشانهٔ احترام و وداع با من خم کرده بود
مفهوم: سر شاخه های درختان جوان و بوته های تازه روییده خود را به نشانه احترام و خداحافظی با من خم کرده بود
آرایه ادبی:
کودک ،جوان ، نوزاد : تناسب
تشبیه نهال ها به نوجوان و بوته ها به نوزاد
احترام و وداع نهال ها : تشخیص
خم شدن سر بوته ها برای وداع : تشخیص
🔹 و من در آخرین نقطهٔ دید که اندک اندک صحرا از نظرم ناپدید میشد، بار دیگر سرم را برگرداندم و با تکان دادن دستهایم به احساسات خاموش امّا سرشار از پاکی و صفای این طبیعت و سبزههای معصوم پاسخ میگفتم و به خالق آنها میاندیشیدم و این بیت «سعدی» را زمزمه میکردم:
مفهوم: و من در دور ترین نقطه که کم کم دشت به چشمم نمیآمد، دوباره سر خود را برگرداندم و با حرکت دادن دستانم به عواطف خاموش اما لبریز از پاک بودن و روشنی این طبیعت و سبزه های بی گناه جواب میدادم و به آفریننده ی آنها فکر میکرم و این بیت سعدی را با خودم میخواندم:
آرایه ادبی:
سبزه های معصوم : تشخیص
تشبیه برگ سبز درختان به کتابی برای خداشناسی
معنی شعر صفحه ۲۰👇
🔹 «برگ درختان سبز، در نظر هوشیار ◈※◈ هر ورقش دفتری است، معرفت کردگار»
معنی: در نظر افراد باهوش و خردمند، هر برگ درخت مانند دفتری برای شناخت خداوند می باشد.
آرایه ادبی:
برگ درختان، نظر هوشیار، ورقش : ترکیب اضافی
درختان سبز : ترکیب وصفی
پیام درس: در این درس به پدیده های طبیعت اشاره شده است که بیانگر قدرت و عظمت خداوند هستند. تمام این پدیده ها همانند انسانها مشغول راز و نیاز با خداوند هستند و خدا را به بزرگی و یکتایی میستایند.
- 5 نظر
- hamyar
- hamyar.in/?p=18499
منی ک بیکارم نشستم دارم پیامارو میخونم
اموزگار ها هم از این جا سوال طرح میکنند ؟
بعضی ها بله.
چرا درس یک رو نداره بذارید کامل نیست سایت خیلی خوبیه من همیشه از اینجا میخونم ولی درس یک فارسی هفتم رو نداره حتما بذارید یا ستایش رو بذارید
معنی درس ۱ فارسی هفتم