معنی درس هفتم فارسی هفتم (کلمات + آرایه های ادبی)

معنی درس ۷ فارسی هفتم + آرایه های ادبی

معنی درس هفتم علم زندگانی فارسی هفتم

معنی درس ۷ فارسی هفتم + آرایه های ادبی

معنی درس هفتم علم زندگانی فارسی هفتم

معنی فارسی هفتم / درس ۷: علم زندگانی صفحه ۵۹

معنی شعر علم زندگانی فارسی هفتم

۱- کبوتر بچه‌ای با شوق پرواز ◈※◈ به جرئت کرد روزی بال و پر باز

معنی: بچه کبوتری با میل و علاقه ای که به پرواز داشت، روزی با شجاعت برای پریدن پر و بال خود را گشود.
معنی کوتاه: روزی بچه کبوتری با هیجان و آرزوی بسیار بال و پر خود را برای پرواز باز کرد.
واژه های مهم:
شوق: میل، علاقه
جرئت: شجاعت، شهامت.
آرایه های ادبی:
پرواز و باز: قافیه
کبوتر، پرواز، بال و پر: مراعات نظیر.

۲- پرید از شاخکی بر شاخساری ◈※◈ گذشت از بامَکی بر جو کناری

معنی: از شاخه کوچکی به شاخه های بالای درخت پرید. از روی بام کوتاهی به کنار جوی آبی پرواز کرد
معنی کوتاه: از شاخه کوچکی به شاخه دیگر پرید و از پشت بامی رد شد و کنار جوی آب نشست.

واژه های مهم:
بامک: بام کوتاه
شاخک: شاخه کوچک
جوکنار: کنارِ جوی (جابه جا شده اند.)
شاخسار: قسمت بالای درخت که پرشاخه باشد.
آرایه های ادبی:
شاخک و شاخساری: مراعات نظیر و تضاد
شاخساری و جوکناری: قافیه.

۳- نمودش بس که دور آن راهِ نزدیک ◈※◈ شدش گیتی به پیشِ چشم، تاریک

معنی: آن راه نزدیک، آنقدر دور به نظرش رسید که دنیا پیش چشم او تاریک شد.
معنی کوتاه: این راه کوتاه برایش خیلی دور و طولانی به نظر آمد و دنیا پیش چشمانش تار شد.
واژه های مهم:
گیتی: جهان
نمودش: به نظرش آمد.
آرایه های ادبی:
دور، نزدیک: تضاد
نزدیک، تاریک: قافیه.

معنی صفحه ۶۰ فارسی هفتم👇

۴- ز وحشت، سُست شد بر جای، ناگاه ◈※◈ ز رنج خستگی درماند در راه

معنی: از ترس، ناگهان در جایش بی‌‌حرکت ماند (خشکش زد). از شدّت خستگی نتوانست به راهش ادامه دهد.
معنی کوتاه: از وحشت و ترس بر جای خود خشک شد و از شدت خستگی، درمانده شد و در راه ماند.
واژه های مهم:
ز: مخفّفِ از (مخفّفِ یعنی کوتاه شده‌ی)
وحشت: ترس
ناگاه: ناگهان
سست شد: ضعیف و ناتوان شد، خشکش زد و نتوانست حرکت کند
درماند: درمانده شد، ناتوان شد.
آرایه های ادبی:
واژه های قافیه: ناگاه/راه

۵- فتاد از پای، کرد از عجز فریاد ◈※◈ ز شاخی مادرش آواز در داد:

همین حالا همیار را نصب کنید و همیشه یک معلم همراه خود داشته باشید.
"نصب از مایکت و بازار "

معنی: خسته و درمانده شد و از شدت ناتوانی فریاد زد (آه و ناله کرد) و مادرش از روی شاخه‌ای او را صدا زد:
نکته: معنای این بیت و بیت بعد، به هم وابسته است (در اصطلاح به آن موقوفُ المَعانی گویند).
معنی کوتاه: خسته شد و از روی ناتوانی و خستگی فریاد زد. مادرش که روی شاخه درختی نشسته بود، گفت:
واژه های مهم:
فُتاد: افتاد
عجز: ناتوانی
آواز در داد: صدا زد.
آرایه های ادبی:
فتاد از پای: کنایه از ناتوان شدن.

۶- «تو را پرواز بس زود است و دشوار ◈※◈ ز نو کاران که خواهد کار بسیار؟

معنی: برای تو پرواز کردن بسیار زود و سخت است. کسی از بیتجربه ها، انتظار ندارد کارهای بزرگ و سخت انجام دهند.
معنی کوتاه: پرواز کردن هم برای تو زود است، هم بسیار سخت و دشوار، چه کسی از افراد تازه کار، کار بسیار می‌خواهد؟

واژه های مهم:
دشوار: سخت
بس: بسیار
نوکار: تازه کار، بیتجربه.
آرایه های ادبی:
واژه های قافیه: دشوار و بسیار

۷- هنوزت نیست پای برزن و بام ◈※◈ هنوزت نوبت خواب است و آرام

معنی: تو هنوز توانایی پرواز کردن و پریدن در محلّه و پشت بام را نداری. هنوز زمانِ استراحت و آرامشِ تو است
معنی کوتاه: فعلاً وقت خواب و استراحت توست و زمان پریدن در کوچه و پشت بام نیست. (توانایی این کار را نداری)
واژه های مهم:
بَرزَن: محلّه، کوی
بام: پشت بام.
آرایه های ادبی:
برزن و بام: مراعات نظیر
خواب و آرام: مراعات نظیر
پای بام و برزن نداشتن: کنایه از ناتوانی در انجام کاری.

۸- تو را توشِ هنر می‌باید اندوخت ◈※◈ حدیث زندگی، می‌باید آموخت

معنی: تو هنوز باید هنر بیاموزی و تجربه کسب کنی و راه و رسم زندگی کردن را یاد بگیری.
واژه های مهم:
توش: توشه، اندوخته
اندوختن: جمع کردن
حدیث: داستان، سخن
حدیث زندگی: راه و روش زندگی.
آرایه های ادبی:
توشِ هنر: «هنر» به «توشه» تشبیه شده است.
 میباید، میباید: تکرار
حدیث زندگی: زندگی به حدیث تشبیه شده است.

۹- بباید هر دو پا محکم نهادن ◈※◈ از آن پس فکر بر پای ایستادن

معنی: تو بایستی یاد بگیری که نخست پاهایت را محکم بر زمین بگذاری؛ سپس به فکر ایستادن باشی.
واژه های مهم:
بباید: باید
نهادن: گذاشتن.
آرایه های ادبی:
نهادن و ایستادن: قافیه.

معنی صفحه ۶۱ فارسی هفتم👇

۱۰- من اینجا چون نگهبانم تو چون گنج ◈※◈ تو را آسودگی باید مرا رنج

معنی: من در اینجا مانند نگهبان هستم و تو مانند گنج هستی. من باید برای مراقبت از تو سختی بکشم تا تو آسوده و راحت باشی.
واژه های مهم:
چون:
مثل ، همانند
رنج: سختی ، مشکلات
آرایه های ادبی:
آسودگی و رنج: تضاد
نگهبان و گنج: مراعات نظیر در مصراع اول، دو تشبیه به کار رفته است.

۱۱- مرا در دام‌ها بسیار بستند ◈※◈ ز بالم کودکان پرها شکستند

معنی: من گرفتار دام های زیادی شده‌ام و بارها کودکان پرو بالم را شکسته اند
معنی کوتاه: من در دام‌ها و بلاهای بسیاری گرفتار شدم و بارها بچه‌ها بال و پرم را شکستند.
واژه های مهم:
دام: تله.
آرایه های ادبی:
بستند و شکستند: قافیه.
 پر و بال: مراعات نظیر.

۱۲- گه از دیوار سنگ آمد، گه از در ◈※◈ گَهَم سر پنجه خونین شد، گهی سر

معنی: گاهی از دیوار و گاهی از در به من سنگ زدند، گاهی سر پنجه‌ام و گاهی هم سرم زخمی و خونین شد.
معنی کوتاه: از در و دیوار به من سنگ زدند و گاهی پنجه‌ها و گاهی سرم خونین شد.
واژه های مهم:
گه: کوتاه شده (مخفّفِ) «گاه».
آرایه های ادبی:
در و دیوار: مراعات نظیر
در، سر: قافیه
سر و سرپنجه: مراعات نظیر.

۱۳- نگشت آسایشم یک لحظه دمساز ◈※◈ گهی از گربه ترسیدم گه از باز

معنی: آسایش و راحتی یک لحظه همراه و همدم من نبود، گاهی از گربه و گاهی از باز شکاری ترسیدم
معنی کوتاه: لحظه‌ای روی آرامش را ندیدم. گاهی از گربه و گاهی از باز می‌ترسیدم.
واژه های مهم:
دمساز: همدم
باز: نوعی پرنده شکاری.
آرایه های ادبی:
دمساز و باز: قافیه
گربه، باز: مراعات نظیر.
مفهوم: از آسمان و زمین به من هجوم آورده شد

۱۴- هجوم فتنه‌های آسمانی ◈※◈ مرا آموخت علم زندگانی

معنی: بلا ها و سختی های روزگار به من درس زندگی کردن را آموخت.
معنی کوتاه: حمله‌ بلاهای آسمانی به من راه و رسم زندگی کردن را آموخت.
واژه های مهم:
هجوم: حمله، یورش
فتنه: بال، آشوب
را: به
مَرا: به من.
آرایه های ادبی:
آسمانی و زندگانی: قافیه
هجوم فتنه های آسمانی: آرایه تشخیص.

۱۵- نگردد شاخک بی‌بُن، برومند ◈※◈ ز تو سعی و عمل باید، ز من پند»

معنی: شاخه کوچک و بدون ریشه، میوه و ثمری نمیدهد. تو باید سعی و تلاش کنی و من هم باید تو را اندرز و نصیحت کنم.
واژه های مهم:
بیبُن: بیریشه
بَرومند: باثمر، پربار
سعی: تلاش و کوشش
پند: نصیحت و اندرز.
آرایه های ادبی:
نگردد شاخک بیبن بَرومند: مَثَل
بَرومند و پند: قافیه
شاخک، بُن و بَر: مراعات نظیر

معنی کلمات درس ۷ فارسی هفتم

 برزن: محله، کوی، کوچه  شاخک: شاخه کوچک
 توش: توشه، خوراک، طعام، اندوخته  شاخسار: قسمت بالای درخت که پر از شاخه است.
 حدیث: سخن، داستان  بامک: بام کوچک
 سر پنجه: سر انگشت  جو کنار: کنار جو
 دمساز: همدم، سازگار  گیتی: جهان، دنیا
 فتنه: بلا، مصیبیت، آشوب  سست: ضعیف، ناتوان، بیحال
 بن: پایه، اساس، ریشه  عجز: ناتوانی
 برومند: بارور، پر بار  نوکار: تازهکار، بیتجربه

مخالف و متضاد درس هفتم فارسی هفتم

آسودگی رنج
باز بسته
برومند بی‌‎ثمر
تاریک روشن
جرئت ترس
دشوار آسان
دور قریب، نزدیک
زندگانی مرگ
زود دیر
سست محکم
شوق بی میلی
علم جهل
نوکار با تجربه
ابتدا انتها
اولیا اَشقیا
خواهش دستور
رحمت غضب
رنج آسودگی، راحتی

در بخش بالا از سایت همیار برای شما ، معنی درس هفتم فارسی هفتم (کلمات + آرایه های ادبی) را قرار دادیم پیشنهاد میشود برای بخش بعدی از معنی حکایت دعای مادر فارسی هفتم و برای بخش قبلی از معنی لغات درس ششم فارسی هفتم قلب کوچکم استفاده نمایید.
برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.