معنی درس هشتم فارسی ششم (کلمات ، متضاد و هم خانواده)
معنی درس دریا قلی فارسی ششم
معنی درس دریا قلی فارسی ششم
انتخاب سریع صفحه :
معنی فارسی ششم ابتدایی /درس هشتم :: دریا قلی
دریاقلی! رکاب بزن، یا علی بگو ◈※◈ چشم انتظار همت تو، دین و میهن است
معنی: دریاقلی ! رکاب بزن و با گفتن یا علی به راه بیفت ، دین و وطن در انتظار همّت و تلاش و اراده ی تو می باشد.
معنی کلمات:
همّت : قصد و اراده
آرایه ادبی:
شخصیت بخشی: دین و میهن چشم انتظار هستند
کنایه : چشم انتظار کنایه از منتظر بودن
کنایه : یا علی گفتن کنایه از تصمیم قطعی گرفتن
نکته دستوری:
ردیف : است
کلمات قافیه : میهن ، تن ، روشن ، الکن تعداد
جملات : ۴ جمله
فعل امر: بزن – بگوم
نادا: دریاقلی (حرف ندا حذف شده)
ترکیب اضافی: همت تو
چشم انتظار : واژه مرکب
فردا اگر درنگ کنی، کوچههای شهر ◈※◈ میدانِ جنگ تن به تن و تانک با تن است
معنی: اگر فرصت را از دست بدهی ، فردا کوچه های شهر محل نبرد تن به تن با دشمن می شود و تانک های دشمن به سوی مردم حمله ور می شوند .
معنی کلمات:
درنگ : صبر، توقف
آرایه ادبی:
واژه آرایی : تکرار کلمه ی تن واج آرایی : در حرف «ن»
نکته دستوری:
تعداد جمله : ۲ جمله
نهاد : کوچه های شهر
گزاره : مصراع دوم
قید : فردا
از راه اگر بمانی و روشن شود هوا ◈※◈ تکلیف شهر خاطرههای تو، روشن است
معنی: اگر در راه توقف کنی و هوا روشن شود، شهر خاطره های تو نابود میشود.
آرایه ادبی:
کنایه : تکلیف چیزی روشن شدن کنایه از تمام شدن کار است.
نکته دستوری:
تعداد جمله: ۳ جمله
نهاد: در جمله اول تو (حذف شده)
در جمله دوم: هوا
در جمله سوم: تکلیف شهرخاطره های تو
ترکیب اضافی: تکلیف شهر – خاطره های تو
دریاقُلی! به وسعتِ دریاست نام تو ◈※◈ تاریخ در تلفّظِ نام تو اَلکَن است
معنی: دریاقلی نام تو به گستردگی و بزرگی دریاست. نام تو آنقدر بزرگ است که تاریخ هم هنگام گفتن نام تو زبانش لکنت دارد.
معنی کلمات:
الکن : کسی که لکنت زبان دارد و به درستی نمی تواند تلفظ کند.
آرایه ادبی:
تشبیه : تشبیه نام دریا قلی به بزرگی دریا
تشخیص : تاریخ الکن است
نکته دستوری:
تعداد جمله : ۳ جمله
منادا : دریا قلی
نهاد جمله دوم : نام تو
گزاره : به وسعت دریا نهاد
جمله سوم : تاریخ
گزاره : درتلفظ نام تو الکن است
معنی کلمات درس هشتم فارسی هفتم
توان : توان ، تاب ، طاقت | سقوط : پایین افتادن ، در اینجا به دست دشمن افتادن خاک شهر آبادان |
بهنگام : به موقع ، سر وقت | گورستان : قبرستان ، آرامگاه مرده ها |
جان فشانی : فداکاری ، ایثار | پرورانده : پرورش داده |
محدود : کم ، اندک | حاشیه : اطراف |
جوامع بشری : جامعه های انسانی | بیگانگان : اجانب ، غریبه ها |
وابسته : متکی بودن | فرسوده : کهنه شده ، پوسیده شده |
ارج می نهد : ارزش و احترام می گذارد. | تلفظ : بیان کردن |
کهن : قدیم | جنگ تحمیلی : جنگ اجباری ، جنگ هشت ساله ای که با تجاوز نیروی های صدام به ایران آغاز شد و به ایران تحمیل شد. |
دلاور : شجاع ، دلیر | ارواق فروشی : مکانی که در آن پاره های اتومبیل یا وسایل دیگر فروخته می شود. |
مرز : ناحیه ، حد و حدود | مبادله : تعویض |
دلیرانه : شجاعانه ، با شجاعت | کوی : محلّه ، کوچه ، برزن |
برآمد : بالا رفت | فوراً : به سرعت |
همّت : قصد ، اراده | وسعت : بزرگی ، فراخی |
چلّه : تسمه ای که به کمان می بندد و تیر را به وسیله آن پرتاب می کنند. | درنگ : صبر ، توقف ، مکث |
چشم انتظار : منتظر | بعثی : نیرو های ارتش عراق در زمان صدام |
رهایی بخشید : آزاد کرد ، نجات داد | محاصره : در حصار گرفته شده ، دور شخصی یا چیزی را گرفتن |
نام آوران : افراد مشهور ، نامداران | تلفات : کشته ها |
بیشمار : زیاد | الکن : کسی که لکنت زبان دارد و به درستی نمی تواند تلفظ کند ، کسی که در هنگام سخن گفتن زبانش می گیرد. |
پاسداری : نگهبانی | – |
هم خانواده درس هشتم فارسی هفتم
دفاع = مدافع، دفعات، دفعه، دفع
مقدّس = قدس، اقدس، قدّیس
سقوط = ساقط، سقط
مانع = منع، ممنوع، موانع
شغل = شاغل، مشغله، شغال
اوراق = ورق، تورق، ورقه
محاصره = حصار، حصر
تکلیف = تکالیف، مکلّف
ظلم = ظالم، مظلوم
وسعت = وسیع، واسع
زمان = زمانه، زمینه
نفوذ = نافذ، منافذ، منفذ
مقابله = مقابل، قابل، قبل، قبله
انتقال = منتقل، نقل، ناقل
موقع = موقعیت، مواقع، واقعه
سرعت = سریع
مخالف و متضاد درس هشتم فارسی هفتم
شب ≠ روز
بی شمار ≠ کم شمار
آباد ≠ ویران
جنگ ≠ صلح
دشمن ≠ دوست
ناگوار ≠ خوشایند
کلمات املایی درس هشتم فارسی ششم
تصمیم – بهنگام – محدود – جمعی – جوامع – خاطرهی – حفظ – مرز – قلّهی – چلّهی – پاسداری – دریا قلی سورانی – جنگ ِتحمیلی – شگفت انگیز – مانع – سقوط – شغل – اوراق فروشی – اتومبیل – فرسوده – ذوالفقار – حاشیهی –غافلگیر – محاصره – اشغال – فوراً – سروصدا – متوجّه – بعثی – به صورتی – غافلگیر کننده – بهمن شیر – محاصره – اشغال – سرو صدا – فوراً – جوانمردی – یا علی – چشم انتظار – همّت وسعت – تلفّظ – لاکن –گشتی های دشمن – خمپاره – سرعت – مدافعان – نفوذ – مقابله – عملیات – نفوذ – تلفات – عقب – شدّت – انتقال – مزار – سرنوشت ساز – ترس – تردید – نجات – به موقع – اتّفاقات – ناگوار
- 0 نظر
- hamyar
- hamyar.in/?p=16288