معنی درس هشتم فارسی نهم (آرایه ها ، کلمات)

معنی درس ۸ فارسی نهم (آرایه ها ، کلمات)

معنی درس همزیستی با مام میهن فارسی نهم

معنی درس ۸ فارسی نهم (آرایه ها ، کلمات)

معنی درس همزیستی با مام میهن فارسی نهم

معنی فارسی نهم/ درس هشتم :: همزیستی با مام میهن

لحن خوانش:
این درس لحن میهنی دارد. لحن میهنی گونه‌‌ای از لحن خوانش است که در آن خواننده می‌کوشد با شور و حرارتی برانگیزاننده غیرت ملی و حس همدلی را بیدار سازد و با بهره گیری از عاطفه و حس و حال مناسب، شنونده را به احترام و دوستی میهن فراخواند.

معنی صفحه ۵۸ فارسی نهم 👇

معنی صفحه 58 فارسی نهم

مادران، دل به مهر فرزندان، گرم و تپنده می‌دارند و فرزندان در پرتو گرم و گوارای مادر، جان می‌گیرند و می‌پرورند و می‌بالند. این دو را پیوندها و آوندهایی به سرچشمه‌های یکتایی می‌رساند و خوشی و ناخوشی یکی را به دیگری پیوند می‌زند.
معنی مفهوم:

مادران، به عشق فرزندانشان زنده‌اند و فرزندان با نور محبت لذت‌بخش مادر، جان می‌گیرند و پرورش می‌یابند و رشد می‌کنند. رابطه‌های عمیقی این دو =(مادر و فرزند) را به اتّحاد و یگانگی می‌رساند و شادمانی و غمگینی‌شان را به هم وصل می‌کند.
واژه های مهم:
تپنده:
لرزان، بی‌قرار، جنبان
پرتو: نور
گوارا: لذیذ، خوشمزه
جان: روان، روح
می‌پرورند: پرورش می‌یابند
می‌بالند: رشد می‌کنند، افتخار می‌کنند
آوند: لوله باریک در ساختمان گیاهان که مایعات غذایی برای تغذیه یاخته (سلول) در آن جریان دارد. (در اینجا به معنی ظرف و پیوند)
یکتایی: یگانگی
پیوند: ارتباط.
آرایه ها ادبی:
دل به مهر کسی گرم و تپنده کردن: کنایه از مهر و علاقه فراوان
نغمه‌حروف (واج‌آرایی): «ن» و «د»
تضاد: خوشی، ناخوشی.

مادر، گرامی گوهری است که در کارگاه آفرینش خدای مهربان، همتایی ندارد. از این روست که هر چیزِ گرانمایه را اگر بخواهند از راه همانندی، بزرگ بشمارند و عزیز بدارند، به مام یا مادر مانند می‌کنند.
معنی مفهوم:
مادر، مثل مروارید ارزشمندی است که در جهان آفرینش، مثل و مانندی ندارد (بی‌نظیر است). به همین سبب است که اگر بخواهند هرچیز با ارزشی را با تشبیه، بزرگ و با ارزش به حساب آورند، آن چیز را به مادر تشبیه می‌کنند.
واژه های مهم:
گوهر:
سنگ قیمتی
گرامی‌گهر (گوهر گرامی): مروارید ارزشمند
همتا: همانند، نظیر
گرانمایه: ارجمند، با ارزش
عزیز: گرامی، ارجمند
مام: مادر.
دانش زبانی: گروه اسمی «هر چیز گرانمایه» مفعول است؛ هر: صفت مبهم، چیز: هسته، گرانمایه: وابسته پسین (صفت بیانی)
آرایه ها ادبی:
تشبیه (مادر: مشبّه؛ گوهر: مشبّه‌به)
کارگاه آفرینش: اضافه تشبیهی (آفرینش: مشبّه‌به؛ کارگاه: مشبّه)
نغمه‌حروف یا واج‌آرایی: تکرار حرف «م» (به مام یا مادر مانند می‌کنند).

ترکیب «مام میهن» را شنیده‌اید؛ از همان دست ترکیب‌های زبانی است که میهن را در پرورندگی و همزیستی به مام یا مادر همانند و هم‌نشین کرده است. از این دید، میهن، با همه هم‌پیوندان و باشندگانش، مادرانه رفتار می‌کند. در چشم میهن، همه … 

معنی صفحه ۵۹ فارسی نهم 👇

فرزندان این آب و خاک که زاد و بودنشان و ریشه وجودشان در خاک اینجاست، یکسان‌اند و هیچ رنگ و نژاد و لهجه و گویش و زبانی به دیده این مادر، بر آن دیگری برتری ندارد.
معنی مفهوم:
مهربان بودن مام میهن برای همه ساکنان خود (اقوام ایرانی).
واژه های مهم:
مام:
مادر
پرورندگی: پرورش دادن
همزیستی: زندگی در کنار هم
دید: دیدگاه، نگاه و منظر
هم‌پیوندان: وابستگان، داراندگان رابطه
باشندگان: جمعِ «باشنده»، حاضران، ساکنان
زاد و بود: زادگاه، مسکن و سرمایه
نژاد: اصل و نسب
لهجه: تلفظ متفاوت واژه‌ها در یک زبان
گویش: شاخه‌های یک زبان
مام میهن: ترکیب اضافی
یکسان: مسند
همان: صفت اشاره.
آرایه ها ادبی:
تشخیص: چشم میهن، مادرانه رفتار کردنِ وطن با باشندگان
تشبیه: مانند مادر بودنِ میهن
کنایه: ریشه وجود در خاک داشتن: تعلق و وابستگی
مراعات نظیر: خاک، ریشه، آب – زبان، لهجه، گویش

اگر به گلستانی درآیید، نمونه این گونه‌گونی و یگانگی را به چشم می‌بینید و به عقل در می‌یابید که به قد و قامت و رنگ و رخسار، اگرچه بسیارند؛ اما رگ و ریشه همه در یک خاک نهاده شده است و از یک آبشخور، مایه‌ور و سیراب می‌شوند. گلستان، مام میهن و گاهواره گل‌های رنگین است و خارها و گل‌ها، فرزندان این مادرند.
معنی مفهوم:
توجه به خاستگاه مشترک به عنوان یکی از مشترکات اقوام ایرانی و مهربان بودن مام میهن برای همه فرزندان خود (ایرانیان).
واژه های مهم:
درآیید:
وارد شوید
گونه‌گونی: گوناگونی، مختلف بودن، تفاوت
یگانگی: اتحاد و یکی بودن
درمی‌یابید: متوجه می‌شوید
رخسار: چهره
آبشخور: سرچشمه، جایی که از آن می‌توان آبی گوارا نوشید
مایه‌ور: پرمایه، ارجمند
گاهواره: تخت‌خواب طفل.
گروه‌های اسمی در نقش مسند: بسیار، مایه‌ور، مام میهن، فرزندان این مادر.
آرایه ها ادبی:
مراعات نظیر: چشم، عقل، قد، قامت، رنگ، رخسار – ریشه، خاک، آب، خار، گل
تشبیه:
۱- مام میهن (اضافه تشبیهی: ترکیب اضافی که در آن تشبیه به کار رفته است؛ یعنی میهن به مام یا مادر تشبیه شده است؛
۲- تشبیه میهن به گلستان؛
۳- تشبیه گلستان به گاهواره گل‌های رنگین؛
۴- شبیه، فرزندانِ میهن به خارها و گل‌ها

ایران ما با همه فراخنای فرهنگی و گستردگی جغرافیایی و گوناگونی گویش‌ها و رنگارنگی لهجه‌ها، به گلستانی می‌ماند که در دل و دامان خود، عزیزکانی را بی‌توجّه به رنگ و چهره، نوا و ناله می‌پروراند و شیره جان خویش در کامشان می‌دارد.
واژه های مهم:
فراخنا:
گستردگی، وسعت
فرهنگ: مجموعه دانش‌ها، هنرها، علوم، آداب و رسوم و …
کام: دهان
می‌ماند: مانند و شبیه است (ادات تشبیه).
آرایه ها ادبی:
تشبیه: ایران… به گلستانی می‌ماند.
کنایه: شیره جان خویش در کامشان می‌دارد؛ با تمام وجود، آنها را پرورش می‌دهد.

این ستد و دادِ مادر – فرزندی و جان‌فشانی یکی برای دیگری، دو سویه است. اگر فرزند را ناخوشی و گزندی روی نماید، مادر بی‌خویش و ناخوش و ناآرام است و هرگاه مادر را اندوه و آسیبی فراگیرد، فرزندان نیز آرام و قرار ندارند و بی‌شکیب و به جان می‌کوشند تا آرام جای خانه را به آرامش بازآورند و خفاش‌خویان را از مهر رخ مادر، دور بدارند.

واژه های مهم:
سِتَد:
ستاندن، گرفتن
داد: دادن
ستد و داد: داد و ستد، معامله، خرید و فروش در اینجا: رفتار رویارو و دوجانبه
جان‌فشانی: خود را فدا کردن، از خود گذشتگی
دوسویه: دو طرفه
ناخوشی: ناراحتی
گزند: آسیب، ضرر
روی نماید: رخ دهد، پیدا شود
بی‌خویش: آشفته و بی‌قرار
قرار: آرامش
شکیب: صبر، تحمل
به جان: با تمام وجود
آرامستان: جای آرامش
باز آورند: برگردانند
خفاش‌خو: کسی که رفتار، عادت و خصلتی مانند خفاش دارد، منظور دشمنان است
مهر: خورشید
رخ: چهره، صورت
مسندها: دوسویه، بی‌خویش
ناخوشی: نهاد
آرایه ها ادبی:
تضاد: داد، ستد – آرام، ناآرام
تشبیه: رخ مادر به مهر یا خورشید تشبیه شده است
کنایه: به جان کوشیدن: با تمام وجود تلاش کردن – خوشی و ناخوشی: کنایه از همه وقت – جانفشانی: کنایه از خود را فدا کردن، از خود گذشتگی.

همین حالا همیار را نصب کنید و همیشه یک معلم همراه خود داشته باشید.
"نصب از مایکت و بازار "

در طول تاریخ، بارها دیده‌ایم که هرگاه دشمنان و بدخواهان، دست ستم به سوی این مهرآشیانِ وطن دراز کرده‌اند، همه فرزندان، از همه سوی ایران به هر رنگ و نشان، هم صدا فریاد برآورده‌اند و مشت‌ها را گره کرده‌اند و پشت به پشت هم بر بیگانه تاخته‌اند! در دوران هشت ساله دفاع مقدّس، ایرانیان همه برای وطن، تن را سپر کرده‌اند.
واژه های مهم:
بدخواه: دشمن
مهر: محبت، مهربانی
آشیان: آشیانه، لانه، خانه
تاخته‌اند: حمله کرده‌اند
بیگانه: ناآشنا، غریبه، در اینجا: دشمن
مقدّس: پاک.
آرایه ها ادبی:
مهرآشیان وطن: اضافه تشبیهی
کنایه: دست درازی کردن: کنایه از زورگویی و ستمگری – پشت به پشت هم: کنایه از با تکیه بر همدیگر، با پشتیبانی و حمایت یکدیگر – مشتها را گره کردن: کنایه از نشان دادن خشم و غضب – تن را سپر کردن: تشبیه و کنایه از فداکاری و دفاع کردن.

مسلمانان، مسیحی، زردشتی و دیگران از چهار سوی ایران چون آذری، بلوچ، ترک، عرب، فارس، کرد، گیلک، لر، مازندرانی و… ایستاده‌اند و فریاد برآورده‌اند:

معنی صفحه ۶۰ فارسی نهم 👇

قالب شعری: مثنوی (دوتایی)
سراینده: فردوسی توسی
واژه های قافیه:
بیت 1: نشست – دست
بیت 2: یزدان شناس – هراس
بیت 3: ویران – شیران
بیت 4: من – تن
بیت 5: کشتن – دشمن

۱- همی خواهم از کردگار جهان ◈※◈ شناسنده ی آشکار و نهان

معنی: از خداوند بزرگ که آفریننده جهان است و پنهان و آشکار جهان را میشناسد، میخواهم.
واژه های مهم:
کردگار:
آفریدگار
شناسنده: دانا، آگاه، مطلع
 آشکار و نهان: همه چیز
نیکنامی: خوشنامی
همی: در گذشته به جای «می»، «همی» به کار میرفت: همیخواهم: میخواهم (مضارع اخباری).
آرایه ها ادبی:
تضاد(آشکار و نهان)

۲- که باشد ز هَر بد ، نگهدار تان ◈※◈ همه نیک نامی بُوَد یارتان

معنی: که از هر بدی و آسیب در امانتان نگه دارد و همیشه نیک نامی و یار و یاور تان باشد.
آرایه ها ادبی:
تضاد(بد و نیک)

معنی شعر صفحه ۶۱ فارسی نهم 👇

۳- ندانی که ایران ، نشستِ من است ◈※◈ جهان سر به سر ، زیر دستِ من است

معنی: نمیدانی که ایران جایگاه، وطن و محل نشست من است و جهان هستی به طور کامل در اختیار و زیر دست من است.
نشستِ من: جایگاه نشستن ، مسکن
سر به سر: همه
(مفهوم بیت: من از همه قوی تر هستم)

۴- همه یکدلانند یزدان شناس ◈※◈ به نیکی ندارند از بد ، هراس

معنی: مردم ایران در هر قوم و قبیلهای که هستند، خدای یگانه را پرستش میکنند و با نیک نامی از بدی و پلیدی هراسی ندارند و یک دلند
واژه های مهم:
هراس:
ترس ، نگرانی
یزدان: منظور خداوند
آرایه: تضاد(نیکی و بد)
«به» در مصراع دوم به معنایِ «در برابرِ ، در مقابلِ»
(مصراع دوم: به خاطرِ نیکی هایشان ، از بدی نمی هراسند.)

۵- دریغ است ایران که ویران شود ◈※◈  کُنامِ پلنگان و شیران شود

معنی: جای افسوس است از این که ایران از بین برود و آشیانه و جایگاه حیوانات درنده وحشی بشود.
واژه های مهم:
دریغ:
افسوس، اندوه
ویران: نابود، خراب
کنام: آشیانه ، بیشه ، جایگاه حیوانات درنده
آرایه ها ادبی:
تناسب(کنام، پلنگان و شیران)
پلنگان و شیران: استعاره از هر ویرانگری
* در این بیت ، تشبیه نداریم و استعاره آمده
جناس ناقص اختلافی در حرف اوّل(ایران و ویران)
واج آرایی حرف «ن»
نکته دستوری: دریغ: مسند
ویران و کنام: مسند (البته می‌توان گروه اسمی) کنام پلنگان و شیران را گروه مسندی گرفت.

۶- چو ایران نباشد ، تن من مباد ◈※◈  در این بوم و بر ، زنده یک تن مباد

 معنی: اگر قرار است که ایران نابود شود، از خدا می‌خواهم که من هم نیست و نابود شوم و هیچ کس دیگری در این سرزمین، زنده نباشد.
آرایه ها ادبی:
واج آرایی حرف «ن»
تن و من: جناس
نکته دستوری: چو (= اگر): حرف ربط
مباد: فعل دعایی است
زنده: مسند
یک تن: نهاد

۷- همه سر به سر ، تن به کشتن دهیم ◈※◈ از آن به که کشور ، به دشمن دهیم

معنی: اگر همه ی ما (ایرانیان) خودمان را به کشتن بدهیم ، بهتر از آن است که کشور خود را به دست بیگانگان بدهیم.

واژه های مهم:
سر به سر:
همه
بِه: بهتر (واژه ی مخفّف) و از نظر دستوری (صفت برتر یا تفضیلی)

در بخش بالا از سایت همیار برای شما ، معنی درس هشتم فارسی نهم (آرایه ها ، کلمات) را قرار دادیم پیشنهاد میشود برای بخش بعدی از شعر دور اندیشی فارسی نهم و برای بخش قبلی از معنی درس هفتم فارسی نهم استفاده نمایید.
برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.