معنی درس ۸ فارسی هفتم + آرایه های ادبی

معنی درس ۸ فارسی هفتم + آرایه های ادبی

معنی درس هشتم زندگی همین لحظه‌هاست فارسی هفتم

معنی درس ۸ فارسی هفتم + آرایه های ادبی

معنی درس هشتم زندگی همین لحظه‌هاست فارسی هفتم

معنی فارسی هفتم / درس ۸: زندگی همین لحظه‌هاست

معنی صفحه ۶۵ فارسی هفتم

🔹 زندگی مجموعه‌ای از روزها و ماه‌ها و سال‌هاست؛ روزهایی که به شتاب می‌گذرند و هرگز باز نمی‌گردند.
می‌گویند وقت طلاست ولی بدون تردید وقت از طلا گران‌بهاتر است؛ زیرا با صرف وقت می‌توان طلا به دست آورد ولی دقایق تلف شده را با طلا نمی‌توان خرید.
واژه های مهم:
شتاب: سرعت، تندی
هرگز: هیچ وقت، اصلا ً
گران بها: ارزشمند
صرف: خرج کردن، مصرف کردن، به کار بردن
دقایق: جمعِ دقیقه، در اینجا لحظه ها
تلف شده: نابود شده، هلاک شده.
آرایه های ادبی:
میگویند وقت طلاست: تشبیه (وقت به طلا تشبیه شده است.)
روز، ماه، سال: مراعات نظیر.

🔹 چه بسیارند آنانی که وقت خود را بیهوده تلف می‌کنند. گویی قرن‌های طولانی در این جهان زندگی خواهند کرد. اگر پولشان گم شود، دل‌آزرده می‌شوند و در جست‌وجوی آن، دنیا را زیر و رو می‌کنند امّا هرگز از تلف شدن وقت خویش نگران و ناراحت نمی‌شوند.
واژه های مهم:
گویی: انگار، مثل اینکه، گویا
تلف شدن: نابود شدن، هلاک شدن
نگران: ناراحت، غمگین.
آرایه های ادبی:
دل آزرده شدن: کنایه از ناراحت و غمگین شدن
زیر، رو: تضاد
زیر و رو کردن دنیا: کنایه از به هم‌ریختن همه جا برای پیدا کردن چیزی.

معنی صفحه ۶۶ فارسی هفتم

🔹 عمر حقیقی را، شناسنامهٔ ما تعیین نمی‌کند. زیستن و زندگی زیبا، تنها همان فرصت‌هایی است که با رفتارهای زیبا و کارهای بزرگ می‌گذرد.
واژه های مهم:
حقیقی: راستین، واقعی، اصلی
تعیین: مشخّص، معیّن
زیستن: زندگی کردن
فرصت: وقت، مَجال.

🔹 می‌گویند، اسکندر در اثنای سفر به شهری رسید و از گورستان عبور کرد. سنگ مزارها را خواند و به حیرت فرو رفت؛ زیرا مدّت حیات صاحبان قبور که بر روی سنگ‌ها حک شده بود، هیچ‌کدام از ده سال تجاوز نمی‌کرد.
واژه های مهم:
اثنا: میان، بین، در میان
گورستان: قبرستان
مزار: قبر، آرامگاه
مدّت: زمان، وقت
حیات: زندگی
حیرت: تعجّب و شگفتی
قبور: جمع قبر، گورها
صاحبان قبور: مردگان
حک کردن: تراشیدن، خراش روی سنگ، در اینجا نوشتن روی سنگ
تجاوز: از حدّ چیزی گذشتن
تجاوز نمیکرد: عبور نمیکرد، بیشتر نبود.

🔹 یکی از بزرگان شهر را پیش خواند. به او گفت: »شهری به این صفا، با هوای خوب و آب گوارا، چرا زندگی مردمش چنین کوتاه است؟« آن مرد بزرگ پاسخ داد: »ما زندگی را با نظری دیگر می‌نگریم، زندگی به خوردن و خفتن و راه رفتن نیست. اگر چنین باشد، ما با حیوانات تفاوتی نداریم. زندگی حقیقی آن است که در جست‌وجوی دانش و یا کار مفید و سازنده بگذرد. با این قرار، هیچ‌کس بیش از پنج و شش و حدّاکثر ده سال زندگی نمی‌کند؛ زیرا قسمت اعظم عمر به غفلت سپری می‌شود«.
کسی در زندگی موفّق است که اکنون و فرصت حال را دریابد و همیشه فکر کند که بهترین فرصت من امروز است. امروز را به فردا افکندن و به امید آینده نشستن، کار درستی نیست. همچنان که امروز را به یادآوری گذشته‌های از دست رفته، گذراندن و افسوس خوردن نیز شایسته نیست.
واژه های مهم:
پیش خواند: فرا خواند، صدا زد
صفا: پاکی
گوارا: دلپذیر، خوشمزه
نظر: نگاه، دید
خفتن: خوابیدن
تفاوت: فرق
حقیقی: راستین، واقعی
اعظم: بزرگتر
قسمتِ اعظم: قسمت بیشتر
غفلت: بیخبری، نا آگاهی، نادانی
موفّق: پیروز
دریابد: درک کند، قدر بداند
افکندن: انداختن
یادآوری: به یاد آوردن، به خاطر آوردن
افسوس: حسرت، دریغ
شایسته: سزاوار، لایق
شایسته نیست: درست نیست.
آرایه های ادبی:
پنج، شش، ده: مراعات نظیر
امروز و فردا: تضاد
سپری کردن: کنایه از گذراندن.

🔹 خیّام شاعر بزرگ ایرانی گفته است:

از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن ◈※◈ فردا که نیامده است فریاد مکن
بر نامده و گذشته، بنیاد مکن ◈※◈ حالی خوش باش و عمر بر باد مکن

معنی: به گذشته و اتفاقات آن فکر نکن، از آینده‌ای که نیامده، هراس نداشته باش. به زمان گذشته و زمانی که هنوز نیامده اعتماد نکن و زندگی خود را روی گذشته و آینده بنا نکن. به فکر استفاده از حال و اکنون باش و بیهوده عمر خود را هدر نده
واژه های مهم:
دی: دیروز
یاد: خاطر، ذهن
فردا: در اینجا آینده
فریاد: داد و بیداد
نامده: نیامده، آینده
حالی: اکنون.
آرایه های ادبی:
عمر بر باد مکن: کنایه از اینکه عمر را بیهوده تلف نکن
بنیاد مکن: کنایه از اینکه تکیه نکن
نامده و گذشته: تضاد
دی (دیروز)، فردا: مراعات نظیر.
دانش زبانی:
دی: متمم
گذشت: فعل
او: متمم
فردا: نهاد
نیامده است: فعل
عمر: مفعول

🔹 آیا منظور از خوش بودن در این شعر، خنده‌های بیهوده و خوش‌گذرانی و به قول بعضی، الکی خوش بودن است؟ «نه»؛ خوشی واقعی، دل‌های دیگران را شاد کردن، گره از کار دیگران گشودن و با دیگران خندیدن است که خدا دوستدار کسانی است که شادی‌های خود را با دیگران تقسیم و غم را از دل دیگران منها می‌کنند.
واژه های مهم:
قول: گفته، سخن
اَلَکی: بیخود، بیهوده
منها: کم کردن
تقسیم: قسمت کردن
منها میکنند: کم میکنند.
آرایه های ادبی:
تقسیم و منها: مراعات نظیر
گره از کار دیگران گشودن: کنایه از حل کردن مشکلات دیگران
شادی و غم: تضاد.

معنی صفحه ۶۷ فارسی هفتم

🔹 می‌گویند: قدر وقت را بدانید و دقایق گران‌بها را بیهوده از دست مدهید. مقصود این نیست که دائماً در کوشش و اضطراب باشید و راحت و آرام بر خود حرام کنید. ساعاتی که در مصاحبت دوستان می‌گذرد یا برای گردش و ورزش و بازی‌های تفریحی مصرف می‌شود، در ردیف اوقات تلف شده نیست.
واژه های مهم:
قدر: ارزش
گران‌بها: ارزشمند
مَدَهید: ندهید
مقصود: منظور، هدف
دائم: همیشه، همواره
دائماً: به طور همیشگی
کوشش: سعی، تلاش
اضطراب: نگرانی، ناراحتی
آرام: آرامش، راحتی
حرام: ناروا، ممنوع، ناشایست، امری که به جا آوردنش گناه است
 ساعات: جمعِ ساعت، در اینجا یعنی لحظه ها و وقت ها
مصاحبت: همصحبتی، همنشینی، دوستی
تفریح: شادمانی
اوقات: جمعِ وقت
تلف شده: نابود شده، هلاک شده.
نکته ادبی:
گردش، بازی و تفریح: مراعات نظیر.

🔹 وقتی زیبایی‌های آفرینش را می‌بینیم، وقتی سبزه‌ها، گل‌ها، درختان، آسمان آبی یا پر ستاره را با شگفتی و اعجاب مرور می‌کنیم و یا بر ساحل دریا، یا رودخانه می‌نشینیم، وقت خود را تلف نکرده‌ایم. اینها جزء زندگی است مخصوصاً اگر با تأمّل و فکر و عبرت همراه باشد.
واژه های مهم:
سبزه: چمن
اعجاب: شگفتی، حیرت
جزء: بخشی از چیزی، جمعِ مکسّرِ آن «اجزا» است.
مخصوصا:ً بویژه، بخصوص
تأمّل: اندیشیدن، فکر کردن، درنگ
عبرت: پند گرفتن.
آرایه های ادبی:
سبزه ها، گل‌ها و درختان: مراعات نظیر
ساحل، دریا، رودخانه: مراعات نظیر.

🔹 زندگی، همین لحظه‌هاست و از دست دادن فرصت‌ها جز غصّه و اندوه چیزی همراه ندارد.
این سخن زیبای نهج‌البلاغه، یادمان باشد: «فرصت‌ها مثل گذشتن ابرها می‌گذرند، فرصت‌های خوب و عزیز را دریابید»
واژه های مهم:
فرصت: وقتِ مناسب، زمان
اندوه: غم، غصّه، نگرانی، ناراحتی
نهج البلاغه: نام کتابی که در آن سخنان و نوشته های حضرت علی (ع) آمده است. مطالب این کتاب را سیّد رضی گردآوری کرده است. نهج البلاغه یعنی راه و روش زیبا سخن گفتن.
آرایه های ادبی:
فرصت ها مثل گذشتن ابرها میگذرند: تشبیه (فرصتها به ابر تشبیه شدهاند).
دانش زبانی:
فرصتها: نهاد
مثل: حرف اضافه
گذشتنِ ابرها: متمم
میگذرند: فعل.

موضوع و محتوا: آشنایی با، ارزش و اهمیت دوره نوجوانی، نگرش مثبت نسبت به زندگی، توجه به آینده و توانایی های خویش، آشنایی با شیوه ها و مهارتهای بهرهگیری از فرصت های زندگی و ارزش زمان و فرصت های طلایی را مغتنم شمردن.
در این درس با زیستن و زندگی زیبا آشنا میشویم، در فرهنگ دینی ما به نگاه عبرت آموز، تفکّر، تأمل و عمیق نگاه کردن به پدیده ها سفارش بسیار شده است. نگاه پیامبر همراه با عبرت گرفتن بود و سکوت او همراه با اندیشیدن. حضرت علی(ع) میفرماید: «اضَاعَهُ الْفُرْصَهِ غُصَّهٌ» (از دست دادن فرصتها غصه و اندوه آور است).

برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.