معنی دریچه های شکوفایی فارسی نهم ✅ صفحه ۳۶
روان خوانی دریچه های شکوفایی صفحه ۳۶ فارسی نهم
روان خوانی دریچه های شکوفایی صفحه ۳۶ فارسی نهم
روان خوانی دریچه های شکوفایی صفحه ۳۶ فارسی نهم
معنی کلمات دریچه های شکوفایی فارسی نهم
شکوفایی: رشد و پیشرفت | بیقرار: ناآرام |
درک: فهمیدن | متوقع: زیاده خواه |
معجزه: امر خارق العاده | شرح: توضیح |
بهرهگیری: استفاده | دریافتم که: فهمیدم |
قابلیت: استعداد و امکانات | عینا:ً دقیقاً |
ایالت: استان | مصاحبت: همنشینی |
محروم: بی بهره | مصمم شدم: تصمیم جدی گرفتم |
عَشَقه: نام گیاهی | کوشیدم: تلاش کردم |
لکنت: گرفتگی | وسیع کرد: گسترش داد |
دیری نپایید: طولی نکشید | واداشت: مجبور کرد |
خزانی زرین: پاییزی طلایی | مزایا: جمع مزیت، قابلیت و برتری |
سپری شدند: گذشتند | فراهم: تهیه |
ملال انگیز: ناراحت کننده | موانع: جمع مانع |
بهبود: خوب شدن | تحقق یافت: به دست آمد، حاصل شد |
تدریجا: کم کم | سابق: گذشته |
وقایع: جمع واقعه، اتفاقها | مواجه: رو به رو |
رخ داد: پیش آمد | افسرده: غمگین |
تکلم: صحبت | بازمییافتم: دوباره کسب میکردم |
بیهوده: بی فایده | میلغزیدم: لیز میخوردم |
میجنباندم: تکان میدادم | نمایان: آشکار |
مغموم: غم زده، غمگین | فنون: جمع فن |
تردید: شک | در حین: هنگام |
تعلیم: آموزش دادن | بردباری: صبوری |
نزد: پیش | فراغ بلا: آسودگی خاطر |
بامداد: ابتدای صبح | تأنی: درنگ و آرامش |
هجی کردن: کلمه ای را حرف به حرف بررسی کردن | موعود: وعده داده شده |
مزارع: جمع مزرعه | نقایص: جمع نقص، ایرادها |
مواهب: جمع موهبت، نعمتها | دلپذیر: دوست داشتنی |
اشتیاق: علاقهی فراوان | بازنداشته: جلوگیری نکرده |
معلومات: دانسته ها | جذبه: ابهت |
افزوده: اضافه | سرور: شادی |
طفل: کودک (جمع: اطفال) | به نحوی: به شکلی، به صورتی |
مفاهیم: جمع مفهوم | ادراک: درک کردن |
تا چه حد: تا چه اندازه | نهفته: پنهان |
لوح: تخته | برباید: بدزدد |
قرائت: خواندن | آنِ واحد: یک لحظه ی مشترک |
بدخو: بد اخلاق | حواس: جمع حس |
آرایه های ادبی دریچه های شکوفایی فارسی نهم
چشمان و گوشهای مرا بست: کنایه از نابینا و ناشنوا شدن
ظلمتی مرا گرفته بود ← ظلمت: استعاره از نابینایی
دستهایم هر حرکتی را میدید: حس آمیزی
تاریکی و بیخبری ← تاریکی: استعاره از ناآگاهی
کلید زبان: اضافه ی تشبیه ی
درختان، گلها، میوه و…: تناسب
سرم را گرم کنند: کنایه از مشغول کاری کردن
زندان خاموشی: اضافه ی تشبیهی
شب و روز کوشیدم ← شب و روز: مجاز از تمام مدت
حساب، جغرافیا، علوم طبیعی و زبان: تناسب
از سر راه برداشتم: کنایه از برطرف کردن
بلندی: استعاره از سختی ها
افق نامحدود: استعاره از آیندهی پیش رو
امتحانات دیوه ای زندگی من بودند: تشبیه اسنادی
پشت دیوها را ← دیو: استعاره از امتحانات
پشت کسی را به خاک رساندن: کنایه از شکست دادن
کتاب مانند خورشید: تشبیه
ادبیات بهشت موعود: تشبیه ادبیات به بهشت
ناشنوایی چیزی را برباید: تشخیص
- hamyar
- hamyar.in/?p=16865
عالی
👍👍
آفرین
اول گفتن اینا تو کشوری نمیاد:/