معنی شعر روباه و زاغ فارسی چهارم ✅ صفحه ۳۴
معنی شعر روباه و زاغ صفحه ۳۴ فارسی چهارم
معنی شعر روباه و زاغ صفحه ۳۴ فارسی چهارم
معنی فارسی چهارم / معنی شعر روباه و زاغ صفحه ۳۴ فارسی چهارم
۱-زاغکی قالب پنیری دید *** به دهان برگرفت و زود پرید
معنی: زاغ کوچکی قالب پنیری دید آن را با نوکش برداشت و زود پرید
۲-بر درختی نشست در راهی *** که از آن می گذشت روباهی
معنی: در راهش روی شاخه درختی نشست که از آن روباهی عبور می کرد
۳- روبه پر فریب و حیلت ساز *** رفت پای درخت و کرد آواز
معنی: روباه مکار و حیله گر پایین درخت آمد و شروع به خواندن آواز با صدای بلند کرد
۴- گفت : به به تو چقدر زیبایی *** چه سری ، چه دمی ، عجب پایی
معنی: گفت : به به تو چقدر زیبایی عجب سر و دم و پای زیبایی داری
۵-پرو بالت سیاه رنگ و قشنگ *** نیست بالاتر از سیاهی رنگ
معنی: پر و بالت سیاه رنگ و قشنگ قشنگ تر و بالاتر از این رنگ وجود ندارد
۶-گر خوش آواز بودی و خوش خوان *** نبودی بهتر از تو در مرغان
معنی: ولی اگر خوش صدا و خوش آواز بودی دیگر بهتر از تو بین پرنده ها پیدا نمی شد
۷-زاغ می خواست که غار غار کند *** تا که آوازش آشکار کند
معنی: زاغ خواست که قار قار کند و آواز بخواند تا صدای خوبش را به روباه نشان دهد
۸-طعمه افتاد تا دهان بگشود *** روبهک جست و طعمه را بربود
معنی: تا دهانش را باز کرد خوراکش (پنیر) افتاد روباه کوچک پرید و خوراکی را دزدید و فرار کرد
- 0 نظر
- hamyar
- hamyar.in/?p=8885