شعر باران فارسی چهارم (معنی ، مخالف ، هم خانواده)
معنی درس شعر باران فارسی چهارم
کلمات شعر باران فارسی چهارم
انتخاب سریع صفحه :
گهر: گوهر، سنگ قیمتی، جواهر
دیرین: قدیمی
خرّم: شاداب
چست و چالاک: زرنگ
بام: سقف
نهان: پنهان
شمشیر برّان: شمشیر برنده، شمشیر تیز
تندر: رعد و برق
غرّان: غرّش کنان
گریزان: در حال فرار
وارونه: معلّق
گوهر فشانی: پخش کردن جواهرات
پند: نصیحت
معنی شعر باران فارسی چهارم
باز باران با ترانه
با گوهرهای فراوان
می خورد بر بام خانه
معنی: دوباره باران با صدایی مثل ترانه و با دانههایی مثل مروارید بربام خانه میخورد.
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
معنی: مرا به یاد روزی خوب و شیرین از گذشتهام در جنگلهای گیلان می اندازد.
کودکی ده ساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک چست و چابک
معنی: کودکی ده ساله، شاد و بانشاط با پوستی لطیف و نازک و پاهایی سریع و چالاک بودم.
با دو پای کودکانه
می دویدم همچو آهو
می پریدم از سر جو
دور میگشتم ز خانه
معنی: با پاهای کودکانهی خود مانند آهو از روی جویها میپریدم و از خانه دور میشدم.
می شنیدم از پرنده
از لب باد وزنده
داستان های نهانی
رازهای زندگانی
معنی: از آواز پرنده و صدای هوهوی باد قصههای پنهانی و اسرار زندگی را میشنیدم.
برق چو شمشیر برّان
پاره میکرد ابرها را
تندر دیوانه، غُرّان
مشت میزد ابرها را
معنی: آذرخش (صاعقه) مانند شمشیر ابرها را پاره میکرد و ابر مثل دیونه میغرید و بر خودش مشت میزد. (میکوبید).
جنگل از باد گریزان
چرخها میزد چو دریا
دانههای گرد باران
پهن میگشتند هر جا
معنی: جنگل بر اثر باد فراری و وزنده مانند دریایی به نظر میرسید که چرخ میزند. و دانههای گِرد باران در همه جا پخش می شدند.
سبزه در زیر درختان
رفته رفته گشت دریا
توی این دریای جوشان
جنگل وارونه پیدا
معنی: سبزه زار زیر درختان، از شدت باران کم کم مانند دریا پر از آب شد. داخل این دریای پر خروش، تصویر جنگل به صورت سروتَه (برعکس) دیده می شد.
بس گوارا بود باران!
به! چه زیبا بود باران!
معنی: چه قدر آن باران دلنشین بود. به به چه قدر آن باران قشنگ بود.
میشنیدم اندر این گوهرفشانی
رازهای جاودانی
پندهای آسمانی
معنی: در میان دانههای باران که مثل دُرّ و مروارید همه جا پهن می شدند، اسرار ابدی و نصیحتها و درسهای آسمانی را میشنیدم.
بشنو از من کودک من
پیش چشم مرد فردا
معنی: این رازهای ابدی را از من گوش کن، برای کودکی که فردا برای خودش مردی خواهد شد.
زندگانی، خواه تیره،
خواه روشن،
هست زیبا،
هست زیبا،
هست زیبا!
معنی: زندگانی چه سخت باشد و چه آسان، همیشه زیباست.
هم خانواده شعر باران فارسی چهارم
گهر = گوهر
یاد = یادآوری
وَزنده = وزیدن
برّان = بریدن
زندگانی = زندگی
مخالف کلمات شعر باران فارسی چهارم
شیرین ≠ تلخ
نازک ≠ ضخیم
نهانی ≠ آشکار
تیره ≠ روشن
خوب ≠ بد
شاد ≠ ناراحت
نازک ≠ کلفت
نرم ≠ سفت
- hamyar
- hamyar.in/?p=40833

این برنامه، برنامه ی بسیار خوبی است من که خیلی راضی هستم😊😊😊😊😊🥰🥰🥰🤗🤗🤗
این برنامه برنامه ی بسیار خوبی است من که خیلی راضی هستم😊😊😊😊😊🥰🥰🥰🤗🤗🤗
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی و باز هم عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بود
عالی
خیلی ممنون از سازنده
عالی
💖💖💖💖💗💗💓💗💗💖💖💖💖