خلاصه درس سوم هوشیاری فارسی ششم
خلاصه نویسی هوشیاری فارسی ششم
خلاصه نویسی هوشیاری فارسی ششم
خلاصه درس هوشیاری فارسی ششم
در زمان قدیم پادشاهی بود که به شکار و گردش بسیار علاقه داشت و یک بازداشت که او خیلی دوست می داشت روزی او به شکار می رود آهویی را دنبال می کند خسته و تشنه میشود کوهی میبیند که آب از آن فرو می چکد جامی را که داشت آن را پر کرد و خواست بنوشد اما باز با پرهایش نگذاشت آب را بنوشد و دوباره جام را پر از آب کرد و (باز) نگذاشت بنوشد پادشاه عصبانی شد و او را کشت درهین لحظه رکاب دار پادشاه می آید و می رود بالای کوه تا برای پادشاه آب بیاورد او دید یک اژدهایی بالای چشمه مرده و آب دهانش با آب چشمه مخلوط میشود رکاب دار این ماجرا را به پادشاه تعریف کرد و پادشاه از کشتن باز ناراحت شد.
برای مشاهده سوالات و گام به گام کتابهای درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.
- 1 نظر
- hamyar
- hamyar.in/?p=4018
ممنون از شما عالی بود