معنی فارسی دهم / در بخش زیر برای شما عزیزان معنی درس سوم فارسی دهم را قرار داده ایم؛ شما میتوانید معنی صفحه های۳۱ ، ۳۲ ، ۳۳ و ۳۴ پاسداری از حقیقت همراه با معنی کلمات این درس و آرایه های آدبی را مشاهده نمایید.
※ درختان را دوست می دارم
که به احترام تو قیام کرده اند
و آب را
که مهر مادر توست
خون تو شرف را سرخگون کرده است
شفق ، آینه دار نجابتت
و فلق ، محرابی
که تو در آن
نماز صبح شهادت گزارده ای
معنی: تو: منظور امام حسین (ع) . به این دلیل درختان را دوست می دارم که به احترام تو( امام حسین«ع ») به پا خاسته اند./ و آب را دوست دارم که مهریه مادر تو حضرت فاطمه زهرا است. خون تو به شرافت و بزرگواری ، اعتبار بخشیده است(تو با شهادت خودت ، شرافت را شرمگین و خجالت زده کردی) /سرخی
غروب پرتوی از نجابت تو را بازتاب می دهد/ و سرخی سپیده دم گویی محرابی است که تو در ان نماز صبح شهادت خواندی و آماده شدی برای شهید شدن(آغاز و پایان هر روز یادآور نجابت و جان فشانی تو در راه برپاداشتن دین خداست)
کلمات: مهر: مهریه
شرف: آبرو، بزرگواری
سرخگون : مانند سرخ، سرخ رنگ
شفق: سرخی خورشید در هنگام غروب.
فلق : سرخی خورشید هنگام صبحدم، فجر
نجابت : اصالت ، پاک منشی ، بزرگواری
محراب : شریف ترین جای مسجد . طاق درون مسجد که به طرف قبله باشد چون طاق مذکور وسیله ی جنگ با شیطان است آن را محراب نامیده اند.
آرایه ها:
تشخیص : درختان قیام کرده اند( درختان مانند انسان هایی تصور شده اند که قیام کرده اند)
تلمیح : آب مهریه حضرت فاطمه زهرا است. کنایه : سرخ گون کردن کنایه از « شرمنده کردن»
تشخیص : خون تو شرف را سرخگون کرده است. آینه دار بودن شفق.
تشبیه : فلق مانند محرابی است
درخت نماد استواری و قیام و آب نماد پاکی است.
تلمیح در عبارت «و آب را که مهر مادر توست»
تضاد شفق و فلق / تناسب : محراب و نماز/ فلق و صبح و خون و شهادت
※ در فکر آن گودالم
که خون تو را مکیده است
هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم
در حضیض هم می توان عزیز بود
از گودال بپرس
معنی: در فکر آن گودالی هستم که در آن به شهادت رسیده ای
تا کنون هیچ گودالی به چنین مقام بلندی دست نیافته بود
از گودال بپرس که حتی می توان در زمین پست باشی و مقامت بسیار بالا مرتبه باشد
کلمات: گودال: زمین پست ، در اینجا ( محل شهادت امام حسین(ع ) است ، قتلگاه )
مکیده است : ماضی نقلی
رفیع : بلند، مرتفع
حضیض: جای پست در زمین یا پایین کوه ، فرود
آرایه ها: تلمیح : شهادت امام حسین (ع)
تناقض ( پارادوکس) : رفیع بودن گودال تشخیص : گودال خون را بمکد. تشخیص: از گودال چیزی را بپرسیم.
※ شمشیری که بر گلوی تو آمد
هر چیز و همه چیز رادر کائنات
به دوپاره کرد:
هر چه در سوی تو، حسینی شد
دیگر سو یزیدی…
آه ،ای مرگ تو معیار
مرگت چنان زندگی را به سخره گرفت
و آن را بی قرار کرد
که مردنی چنان
غبطه بزرگ زندگانی شد
خونت
با خون بهایت حقیقت
در یک تراز ایستاد
و عزمت ، ضامن دوام جهان شد
-که جهان با دروغ می پاشد-
و خون تو امضای « راستی » است…
معنی: شهادت تو همه دنیا را به دو بخش تقسیم کرد/ آنان که طرفدار تو و حق بودند شدند حسینی و طرفدار ستمکار و باطل ، شدند یزیدی. /ای کسی که شهادت تو، معیار حق و ناحق است/ شهادت تو، آنچنان زندگی را به ریشخند گرفت و آن را بی ارزش کرد / که مرگی مثل مرگ تو، آرزوی همه زندگان شده است / خون تو، با حقیقت که خون بهای تو
است در یک ردیف قرار دارد(تو حقیقت محض هستی) و اراده تو باعث تداوم دنیا شد- چراکه جهان با دروغ پایدار نمی ماند- /خون تو بود که راستی و حقیقت را در جهان پایدار نمود و به آن استمرار بخشید.
کلمات: کائنات : بودنی ها ، موجودات، جهان
سخره : مسخره کردن ، ریشخند
غبطه: رشک بردن ، حال و روز کسی را آرزو داشتن بی آنکه خواهان زوال آن باشیم.
تراز: سطح .
خون بها: بهای خون ، قصاص
عزم : قصد، اراده
ضامن : ضمانت کننده، کفیل ، به عهده گیرنده غرامت
آرایه ها:
تضاد : حسینی یزیدی.
تشبیه : مرگ تو مانند معیاری است.
تشخیص: مرگ چیزی را به مسخره بگیرد. زندگی بی قرار باشد.
عزم تو ضامن باشد
تشبیه : خون تو مانند امضا است.
※ تو تنها تراز شجاعت
در گوشه روشن وجدان تاریخ ایستاده ای
به پاسداری از حقیقت
و صداقت
شیرین ترین لبخند
بر لبان اراده توست
چندان تناوری و بلند
که به هنگام تماشا
کلاه از سر کودک عقل می افتد
معنی:شجاعت در تاریخ تنها و بی مانند است. تو تنها تر از شجاعت در گوشه ای از وجدان بیدار بشریت برای پاسداری ازحق همواره حاضری(هرجا وجدان بیداری هست که از حق پاسداری کند، تو آنجا حضور داری)/ و راستی زیباترین لبخندی است که بر لبان اراده محکم تو می درخشد (تو با اراده ای محکم در راه حقیقت زیبایی آفریدی) / تو آنقدر بلند مرتبه و باشکوه هستی که عقل نوپای بشر نمی تواند مقام تو را درک کند.
کلمات: تناور: تنومند، فربه، قوی جثه
آرایه ها:
تشخیص : وجدان تاریخ
لبان اراده تشبیه : صداقت مانند لبخند. حس آمیزی: لبخند شیرین
تشخیص : لبان اراده( اراده مانند انسانی است که لب دارد)
تشبیه : کودک عقل (عقل مانند کودکی است)
کنایه : کلاه از سر افتادن کنایه از شدت تحیر
※ در تالابی از خون خویش
در گذر گه تاریخ ایستاده ای
با جامی از فرهنگ
و بشریت رهگذار را می آشامانی
هر کس را که تشنه شهادت است
معنی: تو در طول تاریخ همواره با خون جوشان خود محکم و استوار حضور داشته ای /با فرهنگ عاشورایی خود /به
انسانها راه و رسم شهادت را می آموزی.
کلمات:
تالاب: آبگیر، برکه
آرایه ها:
اغراق: خونش مانند تالابی زیاد بود.
تشبیه: گذرگه تاریخ
سید علی موسوی گرمارودی
- همیار
- hamyar.in/?p=500
ولی واقعا دست سازندش درد نکنه تماممطالب هس اگ جایی باشه ک نمونه امتحان با جوابم بزارین خیلی خوب میشه
عالی ممنون
عالیه ممنون
جامی از فرهنگ : مجاز از شراب شهادت
شهادت: مسند
اضافهتشبیهی: خون به تالاب
عهههه💔😭
بسیار عالی
از زیست سختره
good
عالی
فقط بیت اول یه آرایه دیگه هم داره
حسن تعلیل
❤🤷🏻♂️