معنی فارسی دهم / در قسمت زیر برای شما عزیزان معنی صفحه ۱۷ فارسی دهم (معنی گنج حکمت پیرایه خرد فارسی دهم) را قرار داده ایم امیدوارم که دوست داشته باشید.
۱- در آبگیری سه ماهی بود: دو حازم، یکی عاجز. از قضا، روزی دو صیّاد بر آن گذشتند و با یکدیگر میعاد نهادند که دام بیارند و هر سه را بگیرند.
معنی: در یک برکه کوچک سه تا ماهی زندگی میکردند: دو تا از ماهیها دوراندیش و هوشیار بودند و یکی دیگر ناتوان. روزی از روی اتفاق دو صیّاد از آنجا گذشتند و ماهی ها را دیدند. با یکدیگر قرار گذاشتند که دام بیاورند و هر سه ماهی را صید کنند.
کلمات: آبگیر: برکه، استخر _ حازم: محتاط، هوشیار _ عاجز: ناتوان و ضعیف _ از قضا: اتفاقا _ میعاد: وعده، قرار _ میعاد نهادن: قرار گذاشتن _ دام: تله، تور
۲- ماهیان این سخن بشنودند؛ آنکه حزم زیادت داشت و بارها دستبرد زمانۀ جافی را دیده بود، سبک، روی به کار آورد و از آن جانب که آب درمی آمد، بَرفُوْر بیرون رفت.
معنی: ماهی ها صحبت صیادان را شنیدند؛ آن ماهی که خیلی دوراندیش و عاقل بود و بارها هجوم زمانۀ ستمگر را دیده و تجربه کرده بود، سریع دست به کاری زد و از آن سو که آب داخل میشد، فورا بیرون رفت.
کلمات: بشنودند: شنیدند _ حزم: دوراندیشی _ زیادت: زیادی، افزونی _ دستبرد: حمله و هجوم _ دستبرد دیدن: مورد حمله و هجوم قرار گرفتن _ زمانه: روزگار _ جافی: ستمگر، ظالم _ سبک: به سرعت _ سو _ درآمدن: داخل شدن _ برفَوْر: فورا، بی درنگ _
آرایه ادبی: زمانۀ جافی: شخصیت بخشی (اضافه استعاری) _ روی به کار آوردن: کنایه از اقدام کردن
۳- در این میان، صیّادان برسیدند و هر دو جانب آبگیر محکم ببستند.
معنی: در همین لحظه، ماهی گیران رسیدند و هر دو طرف آبگیر را محکم بستند.
کلمات: در این میان: در این اثنا _ جانب: طرف
۴- دیگری هم که از پیرایۀ خرد و ذخیرت تجربت، بی بهره نبود، با خود گفت: «غفلت کردم و فرجام کار غافلان چنین باشد و اکنون وقت حیلت است.
معنی: ماهی دوم هم که از خرد و تجربه بهره ای داشت با خودش گفت: سهل انگاری و نادانی کردم و عاقبت کار افراد نادان گرفتاری است. الان [در همین فرصت کم] موقع چاره اندیشی و حیله است.
کلمات: پیرایه: زیور و زینت _ ذخیرت: ذخیره، پس انداز _ تجربت: تجربه _ بهره: نصیب _ غفلت: نادانی و سهل انگاری _ فرجام: عاقب، پایان _ غافل: نادان _ حیلت: حیله، چاره گری
آرایه ادبی: پیرایۀ خرد: اضافه تشبیهی _ ذخیرت تجربت: اضافه تشبیهی
۵- هر چند تدبیر در هنگام بلا فایدۀ بیشتر ندهد؛ با این همه عاقل از منافع دانش هرگز نومید نگردد و در دفع مکاید دشمن، تأخیر [را] صواب نبیند. وقت ثبات مردان و روز فکر خردمندان است. پس خویشتن مرده کرد و بر روی آب میرفت.
معنی: اگرچه چاره اندیشی در هنگام بلا فایدۀ زیادی ندارد؛ با این حال شخص دانا هیچوقت از سود دانش ناامید نمیشود و در بی اثر کردن حیلۀ دشمن درنگ نمیکند. اینک زمان پایداری مردان و روز اندیشه کردن خردمندان است. پس خودش را به مردن زد و مثل یک ماهی مرده بر روی آب شناور شد.
کلمات: تدبیر: چاره اندیشی، اندیشیدن برای یافتن راه کار _ بلا: گرفتاری _ منافع: م منفعت _ نومید: ناامید _ دفع: دور کردن _ مکاید: جِ مَکیدت، مکرها، حیله ها _ تأخیر: واپس افکندن، عقب افکندن _ صواب: درست (ثواب: پاداش) _ ثبات: پایداری _ مرده کرد: به مردن زدن
۶- صیّاد او را برداشت و چون صورت شد که مرده است، بینداخت. به حیلت خویشتن در جوی افکند و جان به سلامت برد.
معنی: ماهیگیر او را برداشت و چون به نظرش آمد که ماهی مرده است آن را دور انداخت. آن وقت ماهی دوم با نیرنگ خودش را به نهر انداخت و زنده ماند.
کلمات: صورت شد: به نظر آمدن، تصوّر شدن _ حیلت: نیرنگ، ترفند
آرایه ادبی: جان به سلامت بردن: کنایه از زنده ماندن
۷- و آنکه غفلت بر احوال وی غالب و عجز در افعال وی ظاهر بود، حیران و سرگردان و مدهوش و پای کشان، چپ و راست می رفت و در فراز و نشیب میدوید تا گرفتار شد.
معنی: ماهی سوم که نادانی بر او چیره بود و ناتوانی در کارهایش نمایان بود سرگشته و سرگردان شد و با ناتوانی به این طرف و آن طرف می رفت تا اینکه صید شد.
کلمات: غالب: چیره، غلبه یافته _ عجز: ناتوانی _ افعال: کارها _ ظاهر: مشخص، نمایان _ مدهوش: سرگردان _ فراز: بالا _ نشیب: پایین
آرایه ادبی: پای کشان: کنایه از «با کندی و سستی» _ «چپ و راست» و «فراز و نشیب»: تضاد
- 8 نظر
- hamyar
- hamyar.in/?p=571
لطفا نگارش رو هم باز کنید ممنون
عالی
ممنون از برنامه و سایت بسیار خوبتون
عالی
مثل همیشه
عالی ممنون
خیلی ممنون عالی بود
عالییییییی
فوقالعادهبود دمتونگرم