سوالات درس ۶ فلسفه یازدهم انسانی با جواب

سوالات درس ۶ فلسفه یازدهم انسانی با جواب

سوالات متن درس ششم فلسفه یازدهم

سوالات درس ۶ فلسفه یازدهم انسانی با جواب

سوالات متن درس ششم فلسفه یازدهم

سوالات متن فلسفه یازدهم /
درس ششم: امکان شناخت

۱ .به چند نمونه از گزاره های درست و نادرست در مورد «شناخت»  اشاره کنید.
پاسخ: گزاره های درست: شناخت انسان می تواند خطا و اشتباه باشد./ انسان می تواند اشیا را بشناسد. گزاره های نادرست: شناخت انسان همواره خطا و اشتباه است./ انسان نمی تواند اشیا را بشناسد./ انسان در شناخت امور محسوس هم همواره خطا می کند.

۲ .یکی از ویژگی های انسان توانایی شناختن است در این باره توضیح دهید.(انسان چگونه به وسیله »شناخت« با اشیای اطراف خود ارتباط برقرار میکند ؟)
پاسخ: یکی از ویژگی های انسان، توانایی شناختن است. ما اشیا و پدیده های پیرامون خود را شناسایی میکنیم و از طریق این شناخت با آنها ارتباط برقرار کرده و از آنها استفاده مینماییم. ما اشیا و افراد را میبینیم، صدای آنها را میشنویم و بسیاری از ویژگی های دیگر آنها را درک میکنیم. اینکه ما با دیگری سخن میگوییم، اینکه به سمت چیزی میرویم یا از چیزی دور میشویم… همه اینها نشانه توانایی ما در دانستن است.

۳ .آیا ویژگی شناختن، فقط به عالم محسوسات محدود میشود؟
پاسخ: خیر؛ گاهی هم به مسائلی فراتر از مسائل محسوس و پیرامونی فکر میکنیم؛ مثلا درباره گذشته و آینده، یا درباره موجودات نامحسوس و جهانی غیر از جهان مادی می اندیشیم و برای خود نظر و باوری هم داریم. پس شکی نیست که ما موجودی هستیم که از خود و جهان پیرامون خود شناختی داریم.

۴ .شناخت ما از جهان بصورت تدریجی حاصل می شود یا دفعی ؟ توضیح دهید.
پاسخ: شناخت ما به تدریج افزایش می یابد. ما در آغاز تولد چیزی نمی دانیم، بلکه گام به گام با پدیده های جهان آشنا می شویم؛ یعنی با عمل آموختن و یادگیری، در مسیر شناخت بیشتر پیش میرویم.

۵ .انسان ها چگونه در مسیر شناخت قرار می گیرند؟
پاسخ: با عمل آموختن و یادگیری

۶ .شناخت انسان در مجموع محدود است یا نامحدود؟ توضیح دهید.
پاسخ: علی رغم گستردگی شناخت و فهم ما از جهان و خود، باز هم شناخت ما بسیار محدود است؛ یعنی ما آگاه هستیم که در کنار دانسته ها و آموخته ها، حقایق فراوان دیگری هم در عالم هست که آنها را نمی دانیم و نمی شناسیم.

۷ .آیا در امر شناخت احتمال خطا وجود دارد؟
پاسخ: بله؛ گاهی متوجه میشویم که بعضی از دانسته های ما درست نبوده و دچار خطا شده ایم. همچنان که گاهی متوجه میشویم که افراد مختلف درباره موضوع واحد نظرها و باورهای متفاوت دارند و ما میکوشیم که بدانیم از میان آن نظرهای متفاوت کدام درست و کدام غلط است

۸ .چه پرسش هایی درباره ابعاد گوناگون شناخت برای ما مطرح می شود؟(به چند مورد اشاره کنید) این قبیل سؤال ها منجر به شکل گیری چه دانشی میشود؟
پاسخ: شناخت چیست؟ آیا شناخت اساساً ممکن است؟ شناخت های ما تا چه اندازه ارزش دارند؟ راه های شناخت کدام اند؟ حدود و قلمرو شناخت چقد را ست؟ چرا میان شناخت افراد از یک موضوع تفاوت وجود دارد؟ / معرفت شناسی

۹. «معرفت شناسی» را تعریف کنید.
پاسخ: معرفت شناسی بخشی از فلسفه است که به پدیده شناخت می پردازد و میکوشد به پرسش هایی درباره ابعاد گوناگون شناخت پاسخ دهد. معرفت شناسی همیشه جزئی از فلسفه بوده است. هنگامی که  یلسوفی درباره موضوعاتی مانند هستی، جهان و انسان می اندیشد، ناگزیر درباره خود اندیشیدن و شناخت نیز  دیدگاهی دارد.

۱۰ .کدام فیلسوفان درباره معرفت و شناخت بشر نظر داده اند؟ توجه ویژه کدام فیلسوف سبب شد که شاخه معرفت شناسیِ فلسفه رشد بیشتری کند؟
پاسخ: افلاطون و ارسطو در یونان باستان، همچنین ابن سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا و علامه طباطبایی، از فیلسوفان دوره اسلامی و نیز دکارت، هیوم و کانت از فیلسوفان دوره جدید اروپا، همه درباره معرفت و شناخت بشر نظر داده اند. / کانت

۱۱ .توجه ویژه کانت، فیلسوف قرن هجدهم آلمان، به شناخت چه تاثیری بر شاخه معرفت شناسیِ فلسفه گذاشت؟
پاسخ: سبب شد که شاخه معرفت شناسیِ فلسفه رشد بیشتری کند و فیلسوفان بیشتری در دوره جدید بدان بپردازند.

۱۲ .کدام امر سبب شد فیلسوفان بیشتری در دوره جدید به معرفت شناسی بپردازند؟
پاسخ: توجه ویژه کانت به شناخت

۱۳ .درگذشته مباحث معرفت شناسی در کجا طرح میشد؟ چرا امروزه به صورت شاخه مستقلی درآمده است؟
پاسخ: در گذشته برخی از مباحث معرفت شناسی در ضمنِ مباحث فلسفی طرح می شد امّا امروزه به علت طرح پرسش های جدّی و جدید درباره معرفت و ظهور دیدگاه های گوناگون، این بخش از فلسفه به صورت شاخه مستقلی درآمده که به آن معرفت شناسی یا نظریه معرفت میگویند.

۱۴ .آیا مفهوم معرفت و شناخت نیاز به تعریف دارد؟ در مورد چیستی معرفت با مثال توضیح دهید.
پاسخ: معنا و مفهوم معرفت، روشن است و نیازی به تعریف ندارد. وقتی که از کودکی می پرسیم «می دانی توپت کجاست؟» و او میگوید « آری می دانم» نسبت به معنای «می دانم» آگاه است. اگر ابهامی هم از جهت کلمه و لغت باشد، حداکثر با بیان معادلی ابهام رفع می شود. مثلا میگوییم معرفت، همان دانستن و آگاهی نسبت به چیزی است. وقتی کسی میگوید توپ آنجاست بدین معناست که او به وجود توپ در آنجا آگاه و عالم است و ما به اِزای آگاهی او، یک توپ است که در آنجاست.

۱۵ .آیا ما میتوانیم اشیا و موجودات جهان را بشناسیم و به آنها علم پیدا کنیم؟
پاسخ: بله، امکان معرفت یک امر بدیهی و روشن است و نیازی به تحقیق و پیدا کردن دلیل ندارد همین که ما با طرف مقابل خود صحبت میکنیم، یا لیوان آبی را بر میداریم و می نوشیم، یا از عمل کسی خوشحال یا عصبانی میشویم، گویای آن است که ما به امکان شناخت خود پی برده ایم. آری اگر رفتاری غیر از این از ما سر می زد، می توانستیم بگوییم که در توانایی دانستن خود شک داریم.

۱۶ .آیا تا کنون کسی منکر شناخت بوده است؟ مثال بزنید.
پاسخ: جالب است بدانیم گاهی همین امر بدیهی نیز، چه در گذشته و چه در زمان حاضر، انکار شده است. سوفیست ها به تدریج به این نظر رسیده بودند که انسان توانایی رسیدن به حقیقت را ندارد و نمی تواند به علمی که مطابق با واقع باشد، برسد. یکی از این سوفیست ها «گُرگیاس» بود.

۱۷ .چرا سوفیست ها به تدریج به این نظر رسیدند که انسان توانایی رسیدن به حقیقت را ندارد؟
پاسخ: سوفیست ها که به علت استفاده از مغالطه های مختلف در گفت و گوها و در محاکم قضایی هر باطلی را حق جلوه می دادند، به تدریج به این نظر رسیدند که انسان توانایی رسیدن به حقیقت را ندارد و نمی تواند به علمی که مطابق با واقع باشد، برسد

۱۸.نظر گرگیاس درباره شناخت و توانایی انسان در رسیدن به حقیقت چه بود؟
پاسخ: او که در فن سخنوری بسیار توانا بود می گوید:«اولا چیزی وجود ندارد. ثانیا اگر هم چیزی وجود داشته باشد، برای انسان قابل شناخت نیست و انسان ابزار شناخت آن را ندارد. ثالثا اگر برای انسان قابل شناخت باشد، نمی تواند آن را به دیگری بیاموزد و منتقل نماید».

۱۹ .وقتی می گوییم معرفت یک امر بدیهی است، منظور معنای آن است یا امکان رسیدن به آن؟
پاسخ: هم معنای معرفت و هم امکان رسیدن به آن برای هر انسانی روشن است.

۲۰ .آیا شکاکیت مطلق امکان پذیر است؟ چرا؟
پاسخ: خیر. شکاکیت مطلق، یعنی شک در اصل دانستن و همه دانسته ها، امکان پذیر نیست و اگر کسی چنین نظری بدهد، گرفتار یک تناقض شده و همین نظر او با شک مطلق سازگار نیست.

۲۱ .دانش بشر به چند صورت پیشرفت می کند؟ مثال بزنید.
پاسخ: ۱ -از طریق حل مجهولات و دست یابی به اطلاعات جدید در مورد عناصر و پدیده های جهان و گشودن شاخه های جدید دانش. ۲ -ا ز طریق پی بردن به اشتباهات گذشتگان و تصحیح آنها

۲۲ .وقتی می گوییم دانش ما درباره کیهان و سیاره ها پیوسته در حال تکمیل است منظور چیست؟
پاسخ: یعنی منجّمان به تدریج ستارگان و سیارات بیشتری را شناسایی کرده اند و انتظار دارند که در آینده نیز کرات دیگری را بشناسند.

۲۳ .وقتی می گوییم دانش ما درباره کیهان و سیاره ها پیوسته در حال تصحیح است منظور چیست؟
پاسخ: یعنی ستاره شناسان و کیهان شناسان به طور پیوسته برخی از دانش های گذشتگان را اصلاح نموده اند. مثلا منجّمان قدیم، عموماً فکر می کردند که خورشید به دور زمین می گردد و زمین مرکز جهان است. اما منجّمان جدید پی بردند که این نظر اشتباه بوده و زمین به دور خورشید در حرکت است.

۲۴ .یک دلیل برای توانایی بشر در رسیدن به معرفت بنویسید.
پاسخ: بشر به طور طبیعی به امکان شناخت خود و پدیده های دیگر باور دارد و وجود اشتباه را به معنای ناتوانی در کسب معرفت تلقی نمی کند، از ابتدای زندگی خود روی زمین، برای درک خود و جهان پیرامون خویش تلاش کرده است. نتیجه این تلاش مستمر، دستیابی انسان به دانش های مختلف در رشته ها و شاخه های گوناگون علم است. همین پیشرفت، خود دلیلی بر توانایی بشر برای رسیدن به معرفت است.

سوالات متن درس ششم فلسفه یازدهم
1MB
برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.