ترجمه و جواب درس ۴ عربی یازدهم | ریاضی و تجربی

جواب درس ۴ چهارم عربی یازدهم ریاضی و تجربی

جواب و معنی درس چهارم عربی یازدهم

جواب درس ۴ چهارم عربی یازدهم ریاضی و تجربی

جواب و معنی درس چهارم عربی یازدهم

جواب عربی یازدهم / درس چهارم

معنی صفحه ۵۰ درس چهارم عربی یازدهم

آدابُ الْکَلامِ
آداب گفتار

صفحه ۵۰ درس چهارم عربی یازدهم

۱- یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا
معنی: ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از خدا پروا کنید و سخنی استوار(درست) بگویید.

۲- لِلْکَلامِ آدابٌ یَجِبُ عَلَی الْمُتَکَلِّمِ أَن یَعْمَلَ بِها وَ یَدْعُوَ الْمُخاطَبینَ بِکَلامٍ جَمیلٍ إلَی الْعَمَلِ الصّالِحِ، 
معنی: سخن گفتن، آدابی دارد که سخن گوینده باید به آنها عمل کند و به سخنی زیبا مخاطبان را به کار نیک دعوت کند
وَ أَن لا یُجادِلَهُم بِتَعَنُّتٍ.
معنی: و به قصد مچ گیری با آنها ستیز نکند.
﴿ادُعْ إلیَ سَبیلِ رَبِّکَ باِلْحِکمَهِ وَ الْمَوعِظهَِ الْحَسَنَهِ وَ جادِلْهُم باِلَّتی هِیَ أَحسَنُ﴾ 
معنی: با دانش و اندرز نیکو به سوی راه پروردگارت فرابخوان و با آنان با شیوه‌ای که نیکوتر است ستیز(مجادله) کن.

۳- وَ یَجِبُ أَنْ یَکونَ عامِلاً بِما یَقولُ، حَتَّی یُغَیِّرَ سُلوکَهُم 
معنی: و باید که به آنچه می‌گوید عمل کننده باشد، تا رفتارشان را تغییر دهد،
﴿لِمَ تَقولونَ ما لا تَفْعَلونَ﴾ 
معنی: (چرا چیزی را که می‌گویید به آن عمل نمی‌کنید؟)

۴- وَ یَجِبُ أَنْ یُسَلِّمَ قَبْلَ التَّکَلُّمِ
معنی: و باید که پیش از سخن گفتن سلام کند
«اَلسَّلامُ قَبْلَ الْکَلامِ.»
معنی: «سلام کردن پیش از سخن گفتن است»
کَما یَجِبُ أَن یَکونَ کَلامُهُ لَیِّناً وَ أنْ یکونَ عَلَی قَدرِ عُقولِ الْمُستَمِعینَ، 
معنی: همان طور که باید گفتار او نرم و به اندازۀ خِرَد(عقل های) شنوندگان باشد
لِکَی یُقْنِعَهُم وَ یَکْسِبَ مَوَدَّتَهُم.
معنی: تا آنها را قانع کند و محبتشان را کسب کند
«کَلِّمِ النّاسَ عَلیٰ قَدْرِ عُقولهِمِ»
معنی: با مردم به اندازۀ خردشان سخن بگو.
وَ «عَوِّدْ لِسانَکَ لیٰنَ الْکَلامِ.» 
معنی: و زبانت را به نرمیِ سخن عادت بده.

۵- وَ عَلَیهِ أَن لا یتَکَلَّمَ فی ما لَیسَ لَه بِهِ عِلْمٌ،
معنی: و باید (بر اوست) که در چیزی که در آن دانشی (آگاهی) ندارد سخن نگوید.
﴿وَ لا تَقْفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ﴾
معنی: (از چیزی که بدان آگاهی نداری پیروی مکن)

۶- وَ عَلَیه أَنْ لا یَتَدَخَّلَ فی مَوضوع یُعَرِّضُ نفَْسَهُ للِتهُّمَِ
معنی: و باید (بر اوست) که در موضوعی دخالت نکند که خویشتن را در معرض تهمت قرار دهد.

معنی صفحه ۵۱ درس چهارم عربی یازدهم

صفحه ۵۱ درس چهارم عربی یازدهم

۷- «اتِقَّوا مَواضِعَ التهُّمَِ»
معنی: «از جایگاه‌های تهمت بپرهیزید».

اَلْمُتَکَلِّمُ یُعْرَفُ بِکَلامِهِ. «تَکَلَّموا تُعْرَفوا، 
معنی: سخنگو با سخنش شناخته می‌شود. «سخن بگویید تا شناخته شوید؛

همین حالا همیار را نصب کنید و همیشه یک معلم همراه خود داشته باشید.
"نصب از مایکت و بازار "

۸- فَإنَّ الْمَرْءَ مَخْبوءٌ تَحْتَ لِسانِهِ.»
معنی: زیرا انسان زیر زبانش پنهان است».

۹- فی بَعضِ الْأَوقاتِ قُدرَهُ الْکَلامِ أَقوَی مِنَ السِّلاحِ.
معنی: در برخی اوقات، قدرت سخن از سلاح قوی‌تر است.

۱۰- «رُبَّ کَلامٍ کَالْحُسامِ»
معنی: «چه بسا سخنی مانند شمشیر باشد».

۱۱- وَ رُبَّ کَلامٍ یَجلِبُ لَکَ الْمَشاکِلَ. 
معنی: و چه بسا سخنی که برایت مشکلات بیاورد.
«فَکِّرْ ثُمَّ تَکَلَّمْ تَسلَمْ مِنَ الزَّلَلِ» 
معنی: «فکر کن، سپس سخن بگو تا از لغزش در امان بمانی».

۱۲- یَجِبُ عَلَی الْإنسانِ الِاجْتِنابُ عَنْ ذِکْرِ الْأقوالِ الَّتی فیهَا احْتِمالُ الْکِذْبِ.
معنی: انسان باید از ذکر سخنانی که در آن احتمال دروغ هست دوری کند.
«لا تُحَدِّثْ بِما تَخافُ تَکذیبَهُ.» 
معنی: «چیزی را نگو که از تکذیبِ آن می‌ترسی».

۱۳- طوبیٰ لِمَنْ لا یَخافُ النّاسُ مِنْ لِسانِهِ.
معنی: خوشا به حال کسی که مردم از زبانش نمی‌ترسند.
«مَنْ خافَ النّاسُ مِنْ لِسانِهِ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ النّارِ.» 
معنی: «هرکس مردم از زبانش بترسند، از اهل آتش (دوزخیان) است»

۱۴- وَ مِنْ آدابِ الْکَلامِ قِلَّتُهُ،
معنی: و از آداب سخن کمیِ آن است.
«خَیرُ الْکَلامِ ما قَلَّ وَ دَلَّ» 
معنی: «بهترین سخن، آن است که کم باشد و دلالت کند».

معنی صفحه ۴۴ درس چهارم عربی یازدهم

وَقَفَ رَجُلٌ جَمیلَ الْمَظهَرِ أَمامَ سُقراط یَفتَخِرُ بِمَلابِسِهِ وَ بِمَظهَرِهِ، 
معنی: مردی دارای ظاهری زیبا روبه روی سقراط ایستاد و به لباس‌ها و ظاهرش افتخار می‌کرد،
فَقالَ لَهُ سُقراط: تَکَلَّمْ حَتَّی أَراکَ.
معنی: سقراط به او گفت: سخن بگو تا تو را ببینم.

معنی کلمات درس چهارم عربی یازدهم

اُدْعُ: فرا بخوان (دَعا، یَدْعو) کَلَّمَ: سخن گفت = حَدَّثَ، تَکَلَّمَ (مضارع: یُکَلِّمُ)
أَنْ لا یَتَدَخَّلَ: که دخالت نکند (تَدَخَّلَ، یَتَدَخَّلُ) لا تُحَدِّثْ: سخن نگو (حَدَّثَ، یُحَدِّثُ)
تُهَم: تهمت‌ها «مفرد: تُهْمَه» لا تَقْفُ: پیروی نکن (قَفا، یَقْفو)
زَلَل: لغزش لِکَی یُقْنِعَ: تا قانع کند (أَقْنَعَ، یُقْنِعُ)
سَدید: درست و استوار لَیِّن: نرم ≠ خَشِن
طوبیٰ لِـ: خوشا به حالِ لیْٰن: نرمی≠ خُشونَه
عَوَّدَ: عادت داد (مضارع: یُعَوِّدُ) مَخْبوء: پنهان = خَفیّ
قِلَّه: کمی ≠ کَثْرَه یُعَرِّضُ: در معرض می‌گذارَد (ماضی: عَرَّضَ)

جواب درست نادرست صفحه ۵۲ عربی یازدهم

📘عَیِّنِ الصَّحیحَ وَ الْخَطَأَ حَسَبَ نَصِّ الدَّرْسِ. (ص❌ / غ✅)

۱- الَّذی یَتَکَلَّمُ فی ما لا یَعْلَمُ، یَقَعُ فی خَطَأٍ. صحیح✅
معنی: کسی که درباره آنچه نمی‌داند سخن می‌گوید در اشتباه می‌افتد.

۲- مَن خافَ النّاسُ مِن لِسانِهِ فَهوَ قَویٌّ. غلط❌
معنی: هر کس که مردم از زبانش بترسند پس او نیرومند است .

۳- عَلَینا أَنْ لا نَجْرَحَ الْآخَرینَ بِلِسانِنا. صحیح✅
معنی: ا نباید دیگران را با زبانمان برنجانیم . (نباید زخم زبان بزنیم)

۴- اَلَّذی لا یَتَکَلَّمُ لا یُعْرَفُ شَأنُهُ. صحیح✅
معنی: کسی که سخن نمیگوید ، ارزشش شناخته نمی شود

۵- لا نُحَدِّثُ بِما نَخافُ تَکذیبَهُ. صحیح✅
معنی: درباره آنچه از تکذیبش می‌ترسیم سخن نمی‌گوییم.

جواب و معنی صفحه ۵۴ عربی یازدهم

📘اِخْتَبِرْ نَفْسَکَ
تَرجِمْ هٰذِهِ الْعِبارَهَ حَسَبَ قَواعِدِ الدَّرسِ؛ ثُمَّ عَیِّنْ نَوعَ الْأَفعالِ.
این عبارت را طبق قواعد درس ترجمه کنید. سپس نوع افعال را مشخص کنید.

اَللّٰهُمَّ إنّی أَعوذُ بِکَ مِنْ نَفْسٍ لا تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لا یَخْشَعُ وَ مِنْ عِلْمٍ لا یَنْفَعُ وَ مِنْ صَلاهٍ لا تُرْفَعُ وَ مِنْ دُعاءٍ لا یُسْمَعُ.
معنی: خداوندا! همانا من به تو پناه می‌برم از نفسی که سیر نمی‌شود و از قلبی که فروتنی نمی‌کند و علمی که سود نمی‌رساند و نمازی که بالا برده نمی‌شود و دعایی که شنیده نمی‌شود.
أَعوذُ: فعل مضارع
لا تَشْبَعُ: فعل مضارع منفی
لا یَخْشَعُ: فعل مضارع منفی
لا یَنْفَعُ: فعل مضارع منفی
لا تُرْفَعُ: فعل مضارع منفی و مجهول
لا یُسْمَعُ: فعل مضارع منفی و مجهول

جواب تمرین صفحه ۵۵ درس ۴ عربی یازدهم

🔶 تمرین یک_ الاول
📘اِمْلَأِ الْفَراغَ فی آیاتِ نَصِّ الدَّرْسِ وَ أَحادیثِهِ بِکَلِماتٍ صَحیحَهٍ.
جاهای خالی آیات و روایات متن درس را با کلمات درست پر کنید.
عِلْمٌ = دانش ، النّارِ = آتش، عُقولِهِم = خرد آنها ، الْحَسَنَهِ = خوب، أَحْسَنُ = بهترین ، لِسانِهِ = زبانَش، تَفْعَلونَ = انجام دهید

۱- اُدْعُ إلیٰ سَبیلِ رَبَّکَ بِالْحِکمَهِ وَ الْمَوعِظَهِ …الْحَسَنَهِ… وَ جادِلْهُم بِالَّتی هِیَ …أَحْسَنُ…
معنی: با دانش و اندرز نیکو به سوی راہ پروردگارت فرا بخوان و با آنان به شیوہ‌ای که نیکوتر است بستیز!

۲- وَ لا تَقْفُ ما لَیسَ لَکَ …بِهِ عِلْمٌ…
معنی: و از آن چیزی که آگاهی به آن نداری پیروی نکن.

۳- لِمَ تَقولونَ ما لا …تَفْعَلونَ…
معنی: چرا چیزی را می گویید که انجام نمیدهید ؟!

۴- کَلِّمِ النّاس عَلیٰ قَدْرِ …عُقولِهِم… 
معنی: با مردم به اندازه خردشان سخن بگو.

۵- تَکَلَّموا تُعْرَفوا فَإنَّ الْمَرْءَ مَخْبوءٌ تَحْتَ …لِسانِهِ… 
معنی: سخن بگویید تا شناخته شوید. زیرا انسان زیر زبانش پنهان است.

۶- مَنْ خافَ النّاسُ مِنْ لِسانِهِ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ …النّارِ…. 
معنی: هر کس مردم از زبانش بهراسند او از دوزخیان است.

جواب تمرین صفحه ۵۶ درس ۴ عربی یازدهم

🔶 تمرین دوم_ الثانی
📘تَرْجِمْ هٰذِهِ الْأَحادیثَ، ثُمَّ عَیِّنِ الْمَطلوبَ مِنکَ.
این احادیث را ترجمه کنید، سپس مشخص کنید چه چیزی از شما خواسته شده است.

۱- إنَّ مِنْ شَرَّ عِبادِ اللهِ مَنْ تُکْرَهُ مُجالَسَتُهُ لِفُحْشِهِ.
معنی: قطعا از بدترین بندگان خدا کسی است که به خاطر گفتار و کردار زشتش، همنشینی‌ با او ناپسند شمرده می‌شود.
اَلْفِعلَ الْمَجهولَ: تُکْرَهُ
الْجارَّ وَالْمَجرورَ: مِنْ شَرَّ
الْجارَّ وَالْمَجرورَ: لِفُحْشِ

۲- أَتقَی النَّاسِ مَن قالَ الْحَقَّ فی ما لَهُ وَ عَلَیهِ. 
معنی: پرهیزگارترین مردم کسی است که سخن حق را می‌گوید چه به سود او باشد چه به زیانش.
اِسمَ التَّفضیلِ: أَتقَی
الْمُضافَ إلَیهِ: النَّاسِ

۳- اَلْعِلْمُ نورٌ وَ ضیاءٌ یَقْذِفُهُ اللهُ فی قُلوبِ أَوْلیائِهِ. 
معنی: علم نور و روشنایی‌ای است که خداوند آن را در قلب‌های بندگان برگزیده‌اش می‌اندازد.
اَلْمُبتَدَأَ: اَلْعِلْمُ
الْفاعِلَ: اللهُ

۴- قُلِ الْحَقَّ وَ إنْ کانَ مُرّاً.
معنی: حق را بگو اگرچه تلخ باشد.
فِعلَ الْأَمرِ: قُلِ
الْمَفعولَ: الْحَقَّ

۵- لا تَقُلْ ما لا تَعْلَمُ، بَلْ لا تَقُلْ کُلَّ ما تَعْلَمُ.
معنی: آن چه را نمی‌دانی نگو؛ بلکه هر آن چه را می‌دانی نیز نگو.
اَلْمُضارِعَ الْمَنفیَّ: لا تَعْلَمُ
فِعْلَ النَّهْیِ: لا تَقُلْ

جواب تمرین صفحه ۵۷ درس ۴ عربی یازدهم

🔶 تمرین سوم _ الثالث
📘تَرجِمْ کَلِماتِ الْجَدوَلِ، ثُمَّ اکْتُبْ رَمزَهُ.

کلمات جدول را ترجمه کنید، سپس نماد آن را بنویسید.

۱) گرامی داشتن ← تَبْجیل
۲) کهنسال ← مُعَمَّرَه
۳) ستیز می‌کند ←یُجادِلُ
۴) یاد دادن ← تَعْلیم
۵) ایستگاه ها ←مواقف
۶) جشن‌ها ← حَفَلات
۷) دانش آموز ← تِلْمیذ
۸) زن ← اِمْرَأَه
۹) بو ← رائِحَه
۱۰) دو هزار ← أَلْفانِ
۱۱‌) گردباد ← إعْصار
۱۲) گناهان بزرگ ← کَبائِر
۱۳) میدان‌ها ← ساحات
۱۴) دویست ← مِئَتانِ
۱۵) فیلم‌ها ← أَفْلام
۱۶) رایانه ← حاسوب
۱۷) دستبندها ← أَساوِر
۱۸) فرزندان ← أَبْناء
۱۹) خبرنگار←مراسل

صفحه ۵۷ درس ۴ عربی یازدهم

قالَ رَسولُ اللّهِ (ص):

دانلود همیار
جمال المرء فصاحت اللسانه.
معنی: زیبایی انسان به شیوایی زبانش است.

جواب تمرین صفحه ۵۸ درس ۴ عربی یازدهم

🔶 تمرین چهارم_ الرابع
📘عَیِّنْ فی کُلِّ مَجموعَهٍ الْکَلِمَهَ الْغَریبَهَ.

در هر گروه کلمه‌ی متفاوت را مشخص کنید.

صفحه ۵۸ درس ۴ عربی یازدهم
۱- اَلْقِشْر / اَللُّبّ / اَلنَّویٰ / السَّعر
معنی: پوست / مغز / هسته / قیمت

۲- اَلْیَد / اَلرَّأْس / اَلْقَدَم / اَلسّیاج
معنی: دست / سر / گام / پرچین

۳- اَلْإثْم / اَلذَّنْب / اَلْحِصَّه / اَلْخَطیئَه
معنی: گناه / گناه / زنگ،جلسه / لغزش

۴- اَلثَّعْلَب / اَلْکَلْب / اَللَّیِّن/ اَلذِّئْب
معنی: روباه / سگ / نرم / گرگ

۵- اَلزُّیوت / المدرب/ اَلْعامِل / اَلْمُوَظَّف
معنی: روغن‌ها / مربی / کارگر / کارمند

۶- اَلسِّرْوال / اَلْقَمیص / اَلْفُسْتان / اَلسَّمَک
معنی: شلوار / پیراهن / پیراهن زنانه / ماهی


🔶 تمرین پنجم _ الخامس
📘تَرجِمِ الْجُمَلَ التّالیَهَ، ثُمَّ عَیِّنِ الْمَطلوبَ مِنکَ.

جملات زیر را ترجمه کنید، سپس مشخص کنید چه چیزی از شما خواسته می شود.

۱- سافَرْتُ إلیٰ قَریَهٍ شاهَدْتُ صورَتَها أَیّامَ صِغَری.
معنی: به روستایی مسافرت کردم که عکسش (تصویرش) را در ایام کودکی‌ام (روزگار بچگی‌ام) دیده بودم.
اَلْمَجرورَ بِحَرفِ جَرٍّ: قَریَهٍ
الْمَفعولَ: صورَهَ

۲- عَصَفَتْ ریاحٌ شَدیدَهٌ خَرَّبَتْ بَیتاً جَنبَ شاطِئِ الْبَحرِ.
معنی: باد شدیدی وزید که یک خانه را در کنار ساحل دریا ویران کرد.
اَلْمَفعولَ: بَیتاً
الْمُضافَ إلَیهِ: الْبَحرِ

۳- وَجَدْتُ بَرنامَجاً یُساعِدُنی عَلیٰ تَعَلُّمِ الْعَرَبیَّهِ.
معنی: برنامه‌ای را پیدا کردم که مرا در یادگیری عربی کمک می‌کرد.
اَلْمَفعولَ: بَرنامَجاً
الْمُضافَ إلَیهِ: الْعَرَبیَّهِ

۴- اَلْکِتابُ صَدیقٌ یُنْقِذُکَ مِن مُصیبَهِ الْجَهلِ.
معنی: کتاب دوستی است که تو را از گرفتاری جهل و نادانی نجات می‌دهد.
اَلْمُبتَدَأَ: اَلْکِتابُ
الْخَبَرَ: صَدیقٌ

۵- یُعْجِبُنی عیدٌ یَفْرَحُ فیهِ الْفُقَراءُ.
معنی: از عیدی خوشم می‌آید (عیدی مرا شگفت زده می‌کند) که در آن نیازمندان خوشحالی میکنند.
اَلْجَمعَ الْمُکَسَّرَ: الْفُقَراءُ مفرد آن فقیر
نونَ الْوِقایَهِ: یُعْجِبُنی، یُعْجِبُ (فعل) + ن (وقایه) + ی (مفعول)

جواب تمرین صفحه ۵۹ درس ۴ عربی یازدهم

🔶 تمرین ششم_ السّادِسُ
📘 عَیِّنِ الْبَیتَ الْفارِسیَّ الَّذی یَرتَبِطُ بِالْآیَهِ أَوِ الْحَدیثِ فِی الْمَعنیٰ.
بخش فارسی را که در معنی با آیه یا حدیث همراه است مشخص کنید.

۱) وَ لا تَنابَزوا بِالْأَلْقابِ
معنی: به یکدیگر لقب‌های زشت ندهید. (د)

۲) عَوِّدْ لِسانَکَ لینَ الْکَلامِ. 
معنی: زبانت را به نرم‌سخنی عادت بده. (ج)

۳) فَکِّرْ ثُمَّ تَکَلَّمْ تَسْلَمْ مِنَ الزَّلَلِ. 
معنی: فکر کن، سپس سخن بگو، تا از لغزش در امان بمانی. (ب)

۴) أَکبَرُ العَیبِ أَن تَعیبَ ما فیکَ مِثْلُهُ.
معنی: بالاترین عیب ها آن است که چیزی را که مثلش را در خود داری برای دیگران عیب بدانی. (ه)

۵) تَکَلَّموا تُعْرَفوا؛ فَإنَّ الْمَرْءَ مَخبوءٌ تَحْتَ لِسانِهِ. 
معنی: سخن بگویید تا شناخته شوید، زیرا که مرد زیر زبانش نهفته است. (الف)جواب تمرین صفحه ۵۳ درس ۴ عربی یازدهم

جواب تمرین صفحه ۶۰  درس ۴ عربی یازدهم

🔶 تمرین هفتم_ الثامن
📘اکتب مفرد الکلمات التالیه

مفرد کلمات زیر را بنویسجواب تمرین صفحه ۶۰  درس ۴ عربی یازدهم

 

ریاح
ریح
بادها :  باد
زیوت
زَیت
روغن‌ها : روغن
أساور
سِوار
دستبندها : دستبند
ساحات
ساحَه
میدان‌ها : میدان
أولیاء
وَلِیّ
سرپرستان : سرپرست
مَواضع
مَوضِع
جای‌ها، مکان‌ها : مکان، جا
نُصوص
نَصّ
متن‌ها : متن
تُهَم
تُهمَه
تهمت‌ها : تهمت
آداب
أدَب
آداب : ادب
مُخاطَبینَ
مُخاطَب
مخاطبان : مخاطب
عُقول
عَقل
عقل‌ها : عقل
أَقوال
قَول
گفته‌ها : گفته، سخن

🔶 تمرین هشتم _ الثامن
📘ضع المرادفات و المضادات فی الفراغ المناسب. (= ≠)
مترادف ها و متضاد ها در حای خالی مناسب قرار بده

لَیِّن / شاطِئ / جَزیل / إِثْم / صِغَر / تَبجیل / ضیاء / مَخبوء / کَلَّمَ / تَرْفَعُ / سَدید / مَوَدَّه
نرم / ساحل / فراوان / گناه / کوچکی / بزرگداشت / روشنایی / پنهان شده / سخن گفت / بالا می‌بری / استوار / دوستی

کَثیر = جَزیل
فراوان، بسیار
خَشِن ≠ لَیِّن
سخت و زبر / نرم و ملایم
ذَنب = إثْم
گناه
ساحل = شاطِئ
کناره دریا یا رود
تکریم = تَبجیل
بزرگداشت، احترام
کِبَر ≠ صِغَر
بزرگی / کوچکی
مستور = مَخبوء
پنهان
سَگَتَ ≠ کَلَّمَ
ساکت شد – سخن گفت
حُبّ = مَوَدَّه
محبت، دوستی
نور = ضِیاء
روشنی
صَحیح = سَدید
درست، استوار
تُنْزَلُ ≠ تُرفَعُ
پایین آورده می‌شود- بالا برده می‌شود

 

جواب بحث علمی صفحه ۶۱ عربی یازدهم

📘 اَلْبَحثُ الْعِلمیُّ
اُکتُبْ خَمْسَ عِباراتٍ بِالْعَرَبیَّهِ حَوْلَ آدابِ الْکَلامِ.
پنج عبارت به زبان عربی در مورد آداب گفتار بنویسید.
🔹 وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ.
معنی: و برای او نوری قرار دادیم که با آن در میان مردم سِیر می کند.
🔹 إِنَّا سَمِعْنَا کِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَىٰ.
معنی: همانا ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شد.
🔹 وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا.
معنی: و آنان را پیشوایانى قرار دادیم که به فرمان ما هدایت مى‌کردند.

۱- اَلْکَلامُ یَجُرُّ الْکَلامَ.
معنی: حرف حرف می‌آورد:

۲- خیرُ الکَلامِ ما قَلَّ و دَلَّ:
معنی: بهترین سخن آن است که کم باشد و راهنما باشد.

۳- سکوتُ اللِّسانِ سَلامَهٌ الإنسانِ:
معنی: خاموشی زبان سلامتی انسان است.

۴- الکَلامُ مِثلُ الدَّواءِ، قَلیلُهُ یَنقَعُ وَ گَثیرُهُ قاتلٌ:
معنی: سخن مثل دارو است اندکش سود می‌رساند و زیادش کشنده است.

۵- مَن عَذٌبَ لِسانُهُ کَثُرَ إخوانُهُ:
معنی: هرکه زبانش خوش و شیرین باشد دوستانش زیاد می‌شود.

۶- إذا تَمَّ العَقلُ نَقَصَ الکَلامُ:
معنی: هرگاه عقل کامل شود سخن کم می‌گردد.

۷- السّکوت ذَهَبُ وَ الکَلامُ فِضَّهٌ :
معنی: سکوت طلاست و سخن گفتن نقره است .

۸ – رُبّ کَلامِ کَالحُسامِ :
معنی: چه بسا کلامی (در برندگی) مانند شمشیر است .

۹- أکثر خطایا ابنِ آدمَ فِی لِسانِهِ :
معنی: بیشتر اشتباهات فرزند آدم در زبانش است .

برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.