جواب درس ۳ سوم عربی یازدهم ریاضی و تجربی
جواب و معنی درس سوم عربی یازدهم
جواب و معنی درس سوم عربی یازدهم
انتخاب سریع صفحه :
گام به گام درس سوم عربی دهم ، جواب و معنی صفحه ۳۰ ، ۳۱ ، ۳۲ ، ۳۳ ، ۳۴ ، ۳۵ ، ۳۶ ، ۳۷ ، ۳۸ ، ۳۹ ، ۴۰ ، ۴۱ ، ۴۲ عربی یازدهم ریاضی و تجربی درس سوم
معنی درس سوم صفحه ۳۰ عربی یازدهم
عَجائِبُ الْأَشجارِ
شگفتی های درختان
۱- ظَواهِرُ الطَّبیعَهِ تُثْبِتُ حَقیقَهً واحِدَهً وَ هیَ قُدرَهُ اللّهِ، وَالْآنَ نَصِفُ بَعضَ هٰذِهِ الظَّواهِرِ.
معنی: یدیده هاى طبیعى حقیقتى یکتا را ثابت مىکنند و آن قدرت خداوند است و حالا ما بعضى از این یدیده ها را توصیف مىکنیم
۲- اَلْعِنَبُ الْبَرازیلیُّ شَجَرَهٌ تَختَلِفُ عَنْ باقی أَشجارِ الْعالَمِ، تَنْبُتُ فی الْبَرازیل،
معنی: انکور برزیلى درختى که با دیکر درختان دنیا فرق مىکند، در برزیل مروید و میوههایش بر تنهاش مىرویند
۳- وَ تَنْمو أَثمارُها عَلَی جِذْعِها، وَ مِن أَهَمِّ مُواصَفاتِ هذِهِ الشَّجَرَهِ أَنَّها تُعْطی أَثماراً طولَ السَّنَهِ.
معنی: و از مهمترین ویزکىهاى این درخت این است که در طول سال میوه مىدهد.
۴- شَجَرَهُ السِّکویا شَجَرَهٌ مِنْ أَطوَلِ أَشجارِ الْعالَمِ فی کالیفورنیا، قَدْ یَبلُغُ ارْتِفاعُ بَعضِها أکثَرَ مِن مِئهَِ مِتر وَ قَدْ یَبلُغُ قطُرُها تسِعَهَ أَمتارٍ، وَ یَزیدُ عُمرُها عَلیٰ ثَلاثَهِ آلافٍ وَ خَمسِ مِئَهِ سَنَهٍ تَقریباً.
معنی: درخت سکویا درختی است از بلندترین درختان جهان در کالیفرنیا، گاهی بلندیِ برخی از آنها به بیش از صد متر میرسد و گاهی قطر آن به نُه متر میرسد و عمر آن تقریباً بیشتر از سه هزار و پانصد سال است.
۵- اَلشَّجَرَهُ الْخانِقَهُ شَجَرَهٌ تَنْمو فی بَعضِ الْغاباتِ الِاسْتِوائیَّهِ، تَبدَأُ حَیاتَها بِالِالْتِفافِ حَولَ جِذعِ شَجَرَهٍ وَ غُصونِها،
معنی: درخت خفه کننده درختی است که در برخی جنگلهای استوایی رشد میکند و زندگیاش را با درهم پیچیدن به دورِ تنۀ درخت آغاز میکند،
۶- ثُمَّ تَخْنُقُها تَدریجیّاً. یوجَدُ نَوعٌ مِنها فی جَزیرَهِ قِشم الَّتی تَقَعُ فی مُحافَظَهِ هُرمُزجان.
معنی: سپس آن را به تدریج خفه میکند. گونهای از آن در جزیرۀ قشم که در استان هرمزگان واقع است یافت میشود.
معنی درس سوم صفحه ۳۱ عربی یازدهم
۷- شَجَرَهُ الْخُبزِ شَجَرَهٌ اسْتِوائیَّهٌ تَنمو فی جُزُرِ الْمُحیطِ الْهادِئِ، تَحمِلُ أَثماراً فی نِهایَهِ أَغصانِها کَالْخُبزِ. یَأکُلُ النّاسُ لُبَّ هٰذِهِ الْأَثمارِ.
معنی: درختِ نان درختی استوایی است که در جزیرههای استوایی اقیانوس آرام میرویَد [و] میوههایی مانند نان در انتهای شاخههایش حمل میکند. مردم مغز این میوهها را میخورند.
۸- شَجَرَهُ النِّفطِ شَجَرَهٌ یَستَخدِمُهَا الْمُزارِعونَ کَسیاجٍ حَولَ الْمَزارِعِ لِحِمایَهِ مَحاصیلِهِم مِنَ الْحَیَواناتِ.
معنی: درختِ نفت، درختی است که کشاورزان آن را مانند پرچینی دورِ کشتزارها برای حمایت از محصولاتشان از حیوان ها به کار میگیرند.
۹- لِأَنَّ رائِحَهَ هٰذِهِ الشَّجَرَهِ کَریهَهٌ تَهْرُبُ مِنهَا الْحَیَواناتُ، وَ تَحْتَوی بُذورُها عَلَی مِقدارٍ مِنَ الزُّیوتِ لا یُسَبِّبُ اشْتِعالُها خُروجَ أَیِّ غازاتٍ مُلَوِّثَهٍ.
معنی: زیرا بوی این درخت، ناپسند است و جانوران از آن میگریزند و دانههایش حاوی مقداری روغن است و آتش گرفتنِ آن، سببِ خروج هیچ گازِ آلوده کنندهای نمیشود.
۱۰- وَ یُمْکِنُ إنتاجُ النِّفطِ مِنْها. وَ یوجَدُ نَوعٌ مِنْها فی مَدینَهِ نیکشَهر بِمُحافَظَهِ سیستان وَ بَلوشِستان بِاسْمِ شَجَرَهِ مِداد.
معنی: و تولید نفت از آن امکان دارد و گونهای از آن در نیک شهر در استان سیستان و بلوچستان به نام درختِ مداد وجود دارد.
۱۱- شَجَرَهُ الْبَلّوطِ هیَ مِنَ الْأَشجارِ الْمُعَمَّرَهِ وَ قَد تَبلُغُ مِنَ الْعُمرِ أَلفَیْ سَنَهٍ. توجَدُ غاباتٌ جَمیلَهٌ مِنها فی مُحافَظَهِ إیلام وَ لُرِستان. یَدْفِنُ السِّنجابُ بَعْضَ جَوْزاتِ الْبَلّوطِ السَّلیمَهِ تَحتَ التُّرابِ، وَ قَدْ یَنْسَی مَکانَها. وَ فی السَّنَهِ الْقادِمَهِ تَنمو تِلْکَ الْجَوزَهُ وَ تَصیرُ شَجَرَهً.
معنی: درخت بلوط از درختان کهنسال است و عمر آن به دو هزار سال میرسد. جنگلهای زیبایی از آن در استان ایلام و لرستان وجود دارد. سنجاب برخی دانههای سالم بلوط را زیر خاک دفن میکند و گاهی جایش را فراموش میکند و در سال آینده، آن دانه میرویَد و درختی میشود.
قالَ الْإمامُ الصّادِقُ (ع):
ازِْرَعوا وَ اغْرِسوا، … وَ اللهِ ما عَمِلَ النّاسُ عَمَلاً أَحَلَّ وَ لا أَطیَبَ مِنهُ.
معنی: امام صادق فرمودهاند: کشاورزی کنید و نهال بکارید، … به خدا سوگند، مردم کاری حلالتر و پاکتر از آن انجام ندادهاند.
معنی کلمات درس سوم عربی یازدهم
أَحَلّ: حلالتر، حلالترین | جِذْع: تنه «جمع: جُذوع» | مَحاصیل: محصولات |
اِشْتِعال: برافروخته شدن، سوختن (اِشْتَعَلَ، یَشْتَعِلُ) | جُزُر: جزیرهها «مفرد: جَزیرَه» | اَلْمُحیطُ الْهادِئُ: اقیانوس آرام |
أَطْیَب: خوبتر، خوبترین = أَحْسَن، أَفْضَل | جَوْزَه: دانۀ گردو، بلوط و مانند آن | مُزارِع: کشاورز = زارِع، فَلّاح |
أَغْصان، غُصون: شاخهها «مفرد: غُصْن» | خَنَقَ: خفه کرد (مضارع: یَخْنُقُ) خانِق: خفهکننده | مُعَمَّر: کهن سال |
اِلْتِفاف: در هم پیچیدن (اِلْتَفَّ، یَلْتَفُّ) | سَبَّبَ: سبب شد (مضارع: یُسَبِّبُ) | مُلَوِّث: آلوده کننده |
بُذور: دانهها «مفرد: بَذْر» | سیاج: پرچین | مُواصَفات: ویژگیها |
غاز: گاز | نَبَتَ: رویید (مضارع: یَنْبُتُ) | |
فالِق: شکافنده | نَصِفُ: توصیف میکنیم | |
لُبّ: مغز میوه | نوَیٰ: هسته |
جواب صفحه ۳۲ عربی یازدهم
📘 ضَعْ فِی الْفَراغِ کَلِمَهً مُناسِبَهً حَسَبَ نَصِّ الدَّرسِ.
با توجه به متن درس یک کلمه مناسب در جای خالی قرار دهید.
1- تَبْدَأُ الشَّجَرَهُ الْخانِقَهُ حَیاتَها بِالتفاف حَوْلَ جِذْعِ شَجَرَهٍ وَ غُصونِها.
معنی: درخت خفه کننده زندگیاش را با پیچیدن دور تنهٔ درختی و شاخههای آن درخت آغاز میکند.
2- لا یُسَبِّبُ اشْتِعالُ زُیوتِ شَجَرَهِ النِّفْطِ خُروجَ أَیِّ غازات مُلَوِّثَهٍ.
معنی: افروختن روغن[ها] درخت نفت، سبب خروج هیچ گاز آلایندهای نمیگردد.
3- توجَدُ غاباتٌ جَمیلَهٌ مِنْ أَشْجارِ الْبَلّوطِ فی محافظه إیلام وَ لُرِستان.
معنی: باغهای زیبایی از درختان بلوط در استان ایلام و لرستان یافت میشود.
4- قَدْ یَبْلُغُ ارْتِفاعُ بَعْضِ أَشْجارِ السِّکویا أَکثَرَ مِنْ مئه مِتْرٍ.
معنی: گاهی بلندای برخی از درختان سکویا به بیش از یکصد متر میرسد.
5- تَحْمِلُ شَجَرَهُ الْخُبزِ أَثماراً فی نِهایَهِ أغصانها کَالْخُبْزِ.
معنی: درخت نان میوههایی مانند نان در ته شاخههایش میدهد.
6- تَنْمو أَثمارُ الْعِنَبِ الْبَرازیلیِّ عَلیٰ جذع شَجَرَتِهِ.
معنی: میوههای انگور برزیلی بر تنه درخت[ش] میروید.
ترجمه صفحه ۳۴ عربی یازدهم
اِخْتَبِرْ نَفْسَکَ
تَرجِمْ ما یَلی حَسَبَ قَواعِدِ الْمَعرِفَهِ وَ النَّکِرَهِ.
1- ﴿اللَّهُ نُورُ السَّمَاواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ﴾
معنی: خداوند نور آسمانها و زمین است؛ مَثَلِ نور او مانند چراغدانی است که در آن چراغی است، آن چراغ در (داخل) شیشهای است که آن شیشه گویی ستارهای درخشان است.
2- ﴿… أَرْسَلْنَا إِلَی فِرْعَوْنَ رَسُولاً فَعَصَی فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ …﴾
معنی: پیامبری به سوی فرعون فرستادیم پس فرعون از آن رسول نافرمانی کرد… .
3- عالِمٌ یُنتَفَعُ بِعِلْمِهِ، خَیرٌ مِنْ أَلْفِ عابِدٍ.
معنی: عالمی که از علم مردم بهره بگیرند ، از هزار عابد بهتر است.
ترجمه حوار صفحه ۳۵ عربی یازدهم
(فِی الْمَلعَبِ الرّیاضیِّ)
در ورزشگاه ورزشی
إسماعیل | إبراهیم |
تَعالَ نَذهَبْ إلَی الْمَلعَبِ. معنی: بیا به ورزشگاه برویم. | لِمُشاهَدَهِ أَیِّ مُباراهٍ؟ معنی: برای دیدن چه مسابقهای؟ |
لِمُشاهَدَهِ مُباراهِ کُرَهِ الْقَدَمِ. معنی: برای دیدن مسابقهٔ فوتبال | بَینَ مَن هٰذِهِ الْمُباراهُ؟ معنی: این مسابقه بین چه کسانی (تیمهایی) هست؟ |
بَینَ فَریقِ الصَّداقَهِ وَ السَّعادَهِ. معنی: بین تیم صداقت و سعادت | اَلْفَریقانِ تَعادَلا قَبلَ أُسبوعَینِ. معنی: این دو تیم دو هفته قبل مساوی شدند. |
أَتَذَکَّرُ ذٰلِکَ. معنی: آن را به یاد میآورم. | أَیُّ الْفَریقَینِ أَقویٰ؟ معنی: کدام یک از دو تیم قویتر هستند؟ |
کِلا هُما قَویّانِ. عَلَینَا بِالذَّهابِ إلَی الْمَلْعَبِ قَبْلَ أَنْ یَمْتَلِئَ مِنَ الْمُتَفَرِّجینَ. معنی: هر دو قوی هستند. باید به ورزشگاه برویم. قبل از اینکه از تماشاچی پر شود. | عَلیٰ عَینی. تَعالَ نَذهَبْ. معنی: به روی چشم (اطاعت میشود). بیا برویم |
فِی الْمَلعَبِ | |
اُنظُرْ؛ جاءَ أَحَدُ مُهاجِمی فَریقِ الصَّداقَهِ. سَیُسَجِّلُ هَدَفاً معنی: نگاه کن؛ یکی از مهاجمان تیم صداقت آمد. یک گل خواهد زد. | هوَ هَجَمَ عَلیٰ مرَمیٰ فَریقِ السَّعادَهِ. هَدَفٌ، هَدَفٌ! معنی: به دروازهبان تیم سعادت حمله کرد. گُــــــل، گُــــــل |
لٰکِنَّ الْحَکَمَ ما قَبِلَ الْهَدَفَ؛ لِماذا؟! معنی: امّا داور گُل را قبول نکرد (نپذیرفت)؛ چرا؟ | رُبَّما بِسَبَبِ تَسَلُّلٍ: معنی: شاید به خاطر آفساید. |
اُنظُرْ، هَجمَهٌ قَویَّهٌ مِن جانِبِ لاعِبِ فَریقِ الصَّداقَهِ. معنی: نگاه کن، حملهای قوی (قدرتمند) از طرف بازیکن تیم صداقت. | یُعجِبُنی جِدّاً حارِسُ مَرمیٰ فَریقِ السَّعادَهِ! معنی: از دروازهبان تیم سعادت خیلی خوشم میآید؟ |
مَنْ یَذْهَبُ إلَی النِّهائیِّ؟ معنی: چه کسی به [دور] نهایی میرود؟ | مَنْ یُسَجِّلْ هَدَفاً یَذْهَبْ إلَی النِّهائیِّ. معنی: هر کس گلی ثبت کند (بزند) به دور (مرحله) نهایی میرود. |
اَلْحَکَمُ یَصْفِرُ. معنی: داور سوت میزند… | لَقَد تَعادَلا مَرَّهً ثانیَهً بِلا هَدَفٍ. معنی: بار دوم بدون گُل مساوی شدند. |
جواب تمرین صفحه ۳۶ درس ۳ عربی یازدهم
أَیُّ کَلِمَهٍ مِن کَلِماتِ مُعجَمِ الدَّرسِ تُناسِبُ التَّوضیحاتِ التّالیَهَ؟
کدام کلمه از فرهنگ لغت درس با توضیحات زیر مطابقت دارد؟
1- بَحْرٌ یُعادِلُ ثُلْثَ الْأَرضِ تَقریباً. المُحیطُ الهادئُ
معنی: دریایی که کمابیش برابر یک سوم زمین است = اقیانوس آرام.
2- اَلتَّجَمُّعُ وَ الدَّوَرانُ حَوْلَ شَیءٍ. الاِلتِفاف
معنی: گردآمدن و پیچیدن پیرامون چیزی = در هم پیچیدن.
3- اَلَّذی یُعْطیهِ اللهُ عُمراً طَویلاً. المُعَمَّرُ
معنی: کسی که خداوند به او عمری دراز داده است = سالمند.
4- اَلَّذی یَعْمَلُ فِی الْمَزرَعَهِ. المُزارِعُ
معنی: کسی که در کشتزار کار میکند = برزگر.
5- صِفاتُ أَحَدٍ أَوْ شَیءٍ. المُواصَفاتُ
معنی: صفتهای فردی یا چیزی = ویژگیها.
تَرْجِمِ الْأَحادیثَ النَّبَویَّهَ، ثُمَّ عَیِّنِ الْمَطلوبَ مِنکَ.
احادیث نبوی را ترجمه کنید، سپس مشخص کنید چه چیزی از شما خواسته شده است.
1- ما مِنْ مُسلِمٍ یَزرَعُ زَرعاً أَوْ یَغْرِسُ غَرْساً فَیَأکُلُ مِنهُ طَیرٌ أَوْ إنسانٌ أَوْ بَهیمَهٌ إلّا کانَتْ لَهُ بِهِ صَدَقَهٌ.
معنی: هیچ مسلمانی نیست که درختى بنشاسد ، یا زراعتی بکارد و انسانی یا پرنده اى یا انسانی یا چرنده اى از (محصول) آن بخورد ، مگر آنکه برای وی صدقه ای محسوب شود.
اَلْجارَّ وَ الْمَجرورَ: مِن مُسلِمٍ، مِنهُ، لَهُ
وَ اسْمَ الْفاعِلِ: مُسلِمٍ
2- ما مِنْ رَجُلٍ یَغْرِسُ غَرْساً إلّا کَتَبَ اللهُ لَهُ مِنَ الْأَجرِ قَدْرَ ما یَخْرُجُ مِن ثَمَرِ ذٰلکَ الْغَرْسِ.
معنی: هیچ مردی نیست که درختی بکارد ، مگر اینکه خدا به اندازه میوهای که از آن درخت برون میآید پاداش برای وی ثبت میکند.
اَلْفِعْلَ الْماضیَ: کَتَبَ
وَ الْمَفعولَ: غَرْساً، قَدْرَ
3- سُئِلَ النَّبیُّ (ص): أَیُّ الْمالِ خَیْرٌ؟ قالَ: زَرْعٌ زَرَعَهُ صاحِبُهُ.
معنی: از پیامبر پرسیده شد: کدام دارایی بهتر است؟ گفت: بذری که صاحبش آن را کاشته است.
اَلْفِعْلَ الْمَجهولَ: سُئِلَ
وَ الْفاعِلَ: صاحِبُ
جواب تمرین صفحه ۳۷ درس ۳ عربی یازدهم
أَجِبْ عَنِ الْأَسئِلَهِ التّالیَهِ حَسَبَ الصُّوَرِ.
با توجه به تصاویر به سوالات زیر پاسخ دهید.
![]() معنی: دانش آموزان با چه چیزی به مدرسه میروند؟ با اتوبوس میروند | ![]() معنی: این اهرم در کدام کشور دارد؟ در کشور مصر |
![]() معنی: هوا در زمستان در اردبیل چگونه است؟ هوا سرد است | ![]() معنی: این مجسمه از آنِ کیست؟ از سیبویه |
![]() معنی: آیا چهرهای در تصویر (عکس) میبینی؟ بله | ![]() معنی: بالای رودخانه چه میبینی؟ خانهای / پلی |
جواب تمرین صفحه ۳۸ درس ۳ عربی یازدهم
أ: عَیِّنِ التَّرجَمَهَ الصَّحیحَهَ حَسَبَ قَواعِدِ الْمَعرفَهِ وَ النَّکِرَهِ.
الف: ترجمه صحیح را با توجه به قواعد اسم و نامعین تعریف کنید.
جواب تمرین صفحه ۳۹ درس ۳ عربی یازدهم
ب: تَرْجِمِ الْجُمَلَ التّالیَهَ حَسَبَ قَواعِدِ الْمَعرفَهِ وَ النَّکِرَهِ، ثُمَّ عَیِّنِ الْمَعرفَهِ وَ النَّکِرَهِ فی ما أُشیر إلَیهِ بِخَطٍّ.
ب: جملات زیر را بر اساس قواعد اسم و نامعین ترجمه کنید سپس اسم و اسم را در آنچه با یک خط نشان می دهد مشخص کنید.
سَجَّلَتْ مُنَظَّمَهُ الْیونِسکو مَسجِدَ الْإمامِ وَ قُبَّهَ قابوسٍ فی قائِمَهِ التُّراثِ الْعالَمیِّ.
معنی: سازمان یونسکو مسجد امام و گنبد کاووس را در لیست میراث جهانی ثبت کرد.
قابوس: معرفه علم
التُّراثِ: معرفه به ال
عِمارَهُ خُسرو آباد فی سَنَندَج یجْذِبُ سُیّاحاً مِن مُدُنِ إیران.
معنی: عمارت خسروآباد در سنندج گردشگرانی را جذب میکند.
سَنَندَج: معرفه به علم
سُیّاحاً: نکره
حَدیقَهُ شاهزاده قُرْبَ کِرمان جَنَّهٌ فی الصَّحراءِ.
معنی: باغ شاهزاده نزدیک کرمان، بهشتی در بیابان است.
کِرمان: معرفه به علم
جَنَّهٌ: نکره
مَعْبَدُ کُردکُلا فی مُحافَظَهِ مازَندَران أَحَدُ الْثارِ الْقَدیمَهِ.
معنی: عبادتگاه “کُردکُلا” در استان مازندارن یکی از آثار قدیمی است.
کُردکُلا: معرفه به علم
مازَندَران: معرفه به علم
جواب تمرین صفحه ۴۰ درس ۳ عربی یازدهم
عَیِّنِ الْکَلِمَهَ الصَّحیحَهَ حَسَبَ الْفِعلِ الْماضی.
کلمه صحیح را با توجه به زمان گذشته مشخص کنید.
جهت بزرگ کردن تصویر روی آن کلیک کنید!👇
جواب تمرین صفحه ۴۱ درس ۳ عربی یازدهم
ضَعْ فِی الْفَراغِ کَلِمَهً مُناسِبَهً.
در جای خالی یک کلمه مناسب قرار دهید.
1- یُشَجِّعُ الْ ……………… فَریقَهُم فِی الْمَلْعَبِ. (🔘 مُواصَفاتُ /🔘 مَتاجِرُ / ✅مُتَفَرِّجونَ)
معنی: تماشاچیان تیمشان را در ورزشگاه تشویق میکنند.
2- شُرْطیُّ الْمُرورِ ………حَتّیٰ تَتَوَقَّفَ السَّیّاراتُ. (✅یَصْفِرُ /🔘 یَتَعادَلُ / 🔘 یَمْتَلِئُ)
معنی: پاسور راهنمایی سوت میزند تا خودروها بازایستند.
3- وَضَعْتُ الْمِصباحَ فی …………… الْبَیتِ. (🔘 تَخْفیضِ /🔘 مِفْتاحِ / ✅مِشْکاهِ)
معنی: چراغ را در چراغدان خانه نهادم.
4- جَدّی لا ……………… بَعْضَ ذِکْرَیاتِهِ. (🔘 یَغْرِسُ / ✅یَتَذَکَّرُ / 🔘 یَنْبُتُ)
معنی: نیای من برخی از خاطراتش را به یاد نمیآورد.
5- شارَکَ زُمَلاؤنا فی …………. عِلْمیَّهٍ. (✅مُباراهٍ / 🔘 اِلْتِفافٍ / 🔘 بُذورٍ)
معنی: همکارانمان در مسابقه علمی شرکت کردند.
6- سَجَّلَ لاعِبُنا …………… رائِعاً. (🔘 جِذْعاً / ✅هَدَفاً /🔘 نَوعیَّهً)
معنی: بازیکن ما گل جالبی را ثبت کرد.
اُکْتُبْ جَمْعَ هٰذِهِ الْأَسْماءِ.
جمع این اسم ها را بنویسید.
سائِح: سُیّاح (گردشگر) | أَثَر: آثار (اثر) | تاریخ: تواریخ (تاریخ) |
قَرْیَه: قُرئ (روستا) | عَبْد: عباد (بنده) | دَوْلَه: دُوَل (دولت) |
بَهیمَه: بَهائِم (چهارپا) | مَلْعَب: صلاعب (ورزشگاه) | رَسول: رُسُل (فرستاده) |
سِرْوال: سَراویل (شلوار) | غُصْن: أغصان (شاخه) | شَجَر: أشْجار (درخت) |
زَیْت: زُیوت (روغن) | حَیّ: أحیاء (زنده) | قَبْر: قُبور (گور) |
جواب بحث علمی صفحه ۴۲ درس سوم عربی دهم
اَلْبَحثُ الْعِلمیُّ
اِبْحَثْ عَنْ نَصٍّ حَوْلَ أَهَمّیَّهِ زِراعَهِ الْأَشَجارِ.
متنی در مورد اهمیت کاشت درخت بیابید.
فَوائِد زَراعَه الأشجار :
معنی: فواید درخت کاری
۱- تَحدُ من التلوث الجَوی المَوجود فِی البَیئهَ.
معنی: جلوگیری از آلودگی هوای موجود در طبیعت
٢- تَعمِلُ عَلى الزیادَه مِن المَساحات الخَضراء و بالتالی إحداث التَّوازن البَیئی.
معنی: افزایش فضای سبز و در نتیجه ایجاد توازن محیطی
٣- تَعمِلُ عَلى نَشر الظّل فِی أماکنِ الجلوس بِالحَدائق وَ المنتزهات العامَه.
معنی: افزایش سایه برای نشستن در باغ ها و پارک ها
4- تَخف الأشجار مِن دَرجاتِ الحَراره (تَرفعُ الرطوبه).
معنی: درختان درجه حرارت هوا را کاهش می دهند (رطوبت را بالا می برند)
5- تَقلل الضَّوضاءِ فِی الطُّرُق والمَساحات المخصصه للعب
معنی: کم کردن سر و صدا در راه ها و جاهای بازی.
6- صیانه وحفظ التریه ومنع انجرافها فی الأرض المُنحدره.
معنی: حفظ خاک و جلوگیری از فرسایش در زمین های شیب
7- اِستِخدامِها کَمصدات ریاحٍ حَول المُدن وَ القُرى وَ المَزارع
معنی: استفاده به عنوان مانع باد در اطراف شهرها و روستاها و مزارع.
8- أهمّیّتِها الاِقتِصادیه المتمثله فِی الاِستِفاده مِن ثمارها.
معنی: اهمیت اقتصادی در استفاده از میوه آنها
۹- أهمّیّتِها الطَّبیه (مَنافِعها الطَّبیه کإنتاجِ الأدویهِ وَ العَقاقیر الّتی تَستَخرِجُ مِن بَذورها وَ أوراقِها و أزهارِها.
معنی: اهمیت پزشکی ( فواید طبی) مانند تولید داروهایی که از تخم، برگ و گل درختان تولید می شود.
- 0 نظر
- hamyar
- hamyar.in/?p=4538