معنی گنج حکمت ای رفیق فارسی دهم

معنی گنج حکمت ای رفیق فارسی دهم

معنی صفحه ۱۱۷ فارسی دهم

معنی گنج حکمت ای رفیق فارسی دهم

معنی صفحه ۱۱۷ فارسی دهم

معنی فارسی دهم / گنج حکمت: ای رفیق

روزی حضرت عیسی روح الله می‌گذشت. ابلهی با وی دچار شد و از حضرت عیسی سخنی پرسید؛ بر سبیل تلطف جوابش باز داد و آن شخص مسلّم نداشت و آغاز عربده و سفاهت نهاد. چندان که او نفرین می‌کرد، عیسی تحسین می‌نمود.
معنی: روزی حضرت عیسی (ع) از مکانی می‌گذشت. نادانی با ایشان برخورد کرد و از حضرت عیسی سوالی پرسید؛ از روی مهربانی جوابش را داد و آن شخص جواب را نپذیرفت و شروع به فحش و ناسزا کرد. طوری که او نفرین می‌کرد اما حضرت عیسی با مهربانی با او رفتار می‌کرد.

قلمرو زبانی:
دچار شدن: برخورد کردن
برسبیل: از راه، از سر
تلطف: مهربانی، اظهار لطف و مهربانی کردن، نرمی کردن
مسلّم نداشت: باور نمی‌کرد، نمی پذیرفت
عربده: فریاد پرخاشجویانه برای برانگیختن دعوا و هیاهو، نعره و فریاد
سفاهت: نادانی، بی خردی، کم عقلی
آغاز نهادن: آغاز کرد
نفرین: لعنت
تحسین: آفرین، ستایش
قلمرو ادبی:
تضاد: نفرین، تحسین

عزیزی بدان جا رسید؛ گفت: «ای روح الله، چرا زبون این ناکس شده ای و هر چند او قهر می‌کند، تو لطف می‌فرمایی و با آنکه او جور و جفا پیش می‌برد، تو مهر و وفا بیش می‌نمایی؟».
عیسی گفت:« ای رفیق! کل اناء یترشح بما فیه، از کوزه همان برون تراود که در اوست؛ از او آن صفت می‌زاید و از من این صورت می‌آید. من از وی در غضب نمی شوم و او از من صاحب ادب می‌شود. من از سخن او جاهل نمی گردم و او از خلق و خوی من عاقل می‌گردد.»
معنی: عزیزی به آنجا رسید؛ گفت:« ای روح خدا، چرا به این نامرد دچار شدی و در مقابلش ناتوان شدی و هر چه او خشم از خود نشان می‌دهد تو با مهربانی برخورد می‌کنی، و با اینکه او به تو ستم می‌کند و آزار می‌رساند تو مهربانی را در پیش گرفتی؟»
عیسی گفت:«ای دوست من! هر ظرفی آنچه را در خود دارد به بیرون تراوش می‌کند، از کوزه همان چیزی بیرون می‌تراود که در آن است؛ از او این ویژگی‌های بیرون می‌آید و از من این رفتار. من از او خشمگین نمی‌شوم و او از من ادب یاد می‌گیرد. من بخاطر حرف‌های او نادان نمی‌شوم ولی او از رفتار من عاقل می‌شود.»

قلمرو زبانی:
عزیز: گرامی
زبون: خوار، ناتوان
ناکس: نامرد
قهر: خشم، غضب
جور: ستم
جفا: ستم، آزار
پیش بردن: انجام دادن
بیش: بیش تر
تراویدن: ترشح کردن
جاهل: نادان
خلق و خوی: اخلاق
قلمرو ادبی:
او جور و … می‌نمایی؟ : شبه سجع
جفا، وفا : تضاد، جناس
بیش، پیش : جناس
کل اناء یترشح بما فیه : هر ظرفی آنچه را در آن است تراوش می‌کند؛ تضمین
می‌زاید، می‌آید : جناس، سجع
زاییدن : تولید شدن
از او آن صفت … می‌آید : سجع ( پایه سجع: می‌زاید، می‌آید)
جاهل، عاقل : ‌تضاد

برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.