معنی گنج حکمت مزار شاعر فارسی دهم

معنی گنج حکمت مزار شاعر فارسی دهم

معنی صفحه ۱۳۹ فارسی دهم

معنی گنج حکمت مزار شاعر فارسی دهم

معنی صفحه ۱۳۹ فارسی دهم

معنی فارسی دهم / گنج حکمت: مزار شاعر

💠 تیمور لنگ، گاه سوار بر اسبی که لگامی زرّین داشت سرگرم اندیشه‌های دور و دراز خود از میدان جنگ به گورستان می‌رفت و از اسب پیاده می‌شد و تنها در میان قبرها به گردش می‌پرداخت و هر گاه بر مزار یکی از نیاکان خود یا شاعری بزرگ، سرداری دلاور و دانشمندی نامدار می‌گذشت، سر فرود می‌آورد و مزار او را می بوسید.
قلمرو زبانی:
لگامی: افسار، دهنه
مزار: زیارت گاه
نیا: پدر بزرگ، جد
نامدار: سرشناس
قلمرو ادبی:
سرگرم بودن: کنایه از مشغول بودن
سر فرود آوردن: کنایه از تعظیم کردن

💠 تیمور، پس از آنکه شهر توس را گشود، فرمان داد که از کشتار مردم آن دست بردارند؛ زیرا  ردوسی، شاعر ایرانی، روزگار خود را در آن به سر برده بود. آنگاه تیمور بر سر مزار او شتافت و چون جذبه‌ای اسرار آمیز او را به سوی فردوسی می‌کشید، خواست که قبرش را بگشایند: «مزار شاعر غرق در گُل بود.»
قلمرو زبانی:
گشود: فتح کرد
شتافتن: با عجله عازم شدن
مزار: زیارتگاه، آرامگاه
جذبه: کشش
اسرار: ج سرّ، رازها (شبه هم آوا← اصرار: پافشاری)
قلمرو ادبی:
دست برداشتن: کنایه از منصرف شدن
به سر بردن: کنایه از گذراندن

💠  تیمور در اندیشه شد که پس از مرگ، مزار کشورگشایی چون او چگونه خواهد بود. پس، از راه قره قوم به سوی تاتار آنجا که نیای بزرگش، چنگیز، در معبدی آهنین آرمیده است ، روی آورد. در برابر زائر نامدار که زانو بر زمین زده و سر فرود آورده بود، سنگ بزرگی را که بر گور فاتح چین نهاده بودند، برداشتند؛ ولی تیمور ناگهان بر خود لرزید و روی بگردانید: گور ستمگر غرق در خون بود».
قلمرو زبانی:
نیا: پدر بزرگ
معبد: پرستشگاه
آرمیدن: خوابیدن ، آسودن
زائر: زیارت کننده
قلمرو ادبی:
آرمیدن: کنایه از دفن شدن و مردن
سر فرود آوردن: کنایه از تعظیم کردن

برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.