معنی گنج حکمت عامل و رعیت فارسی دهم
معنی صفحه ۱۰۱ فارسی دهم
معنی صفحه ۱۰۱ فارسی دهم
معنی فارسی دهم / گنج حکمت عامل و رعیت
✅ ذوالنون مصری پادشاهی را گفـت: «شـنیده ام فلان عامل را که فرستادهای به فلان ولایت درازدستی میکند و ظلم روا میدارد.» گفت: «روزی سزای او بدهم.»، گفت: بلی روزی سزای او بدهی که مال از رعیت تمام ستده باشد. پس به زجر و مصادره از وی بازستانی و در خزینه نهی درویش و رعیّت را چه سود دارد؟»
پادشاه خجل گشت و دفعِ مضرّتِ عامل بفرمود در حال.
معنی:
ذوالنّون مصری به پادشاهی گفت: «شنیده ام فلان حاکمی را که به فلان ولایت فرستاده ای، اموال مردم را به زور می گیرد و ظلم می کند. (پادشاه) گفت: «روزی او را به سزای عملش می رسانم»
ذوالنّون گفت: «آری، روزی او را به سزای عملش می رسانی که مال مردم را کاملا گرفته باشد بعد با زجر و جریمه اموال مردم را از او پس می گیری و در خزانه می گذاری. چه سودی به حال مردم دارد؟
«پادشاه شرمسار شد و فوراً دستور برکناری حاکم را داد.»
ذوالنون مصری: نام عارفی مصری
قلمرو ادبی:
درازدستی: کنایه از تعدی و تجاوز
سر گرگ باید هم اول برید ◈※◈ نه چون گوسفندان مردم درید
معنی: همان ابتدا باید سر گرگ را برید نه پس از آن که گوسفندان مردم را درید و همه را کشت
قلمرو زبانی:
برید، درید: جناس ندارد؛ زیرا تفاوت در دو واج است
گرگ: استعاره از کارگزار ستمگر
گوسفند: استعاره از مردم
- hamyar
- hamyar.in/?p=13401
