معنی شعر علی ای همای رحمت فارسی دهم

معنی شعر علی ای همای رحمت فارسی دهممعنی فارسی دهم  /

۱- علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را  *** که به ماسوا فکندی همه سایه هما را

معنی: ای علی، ای پرنده مهربانی و خوشبختی، تو چه نشانهای از خداوند هستی که سایه خوشبختی را بر همه موجودات افکندهای.
قلمرو زبانی:
هما: پرندهای از راسته شکاریان که در زبان پهلوی به معنی فرخنده است
آیت: نشانه
چه: صفت پرسشی
را: حرف اضافه
ماسوا: ماسواءاالله، آنچه غیر از خداست، تمام مخلوقات
رحمت: مهربانی
فکندی: افکندی، انداختی.
قلمرو ادبی:
هما: نماد خوشبختی و سعادت، استعاره از حضرت علی (ع)
تلمیح: اشاره به باور پیشینیان که هما را سبب سعادت میدانستند.
سایه بر کسی افکندن: کنایه از این مورد عنایت قرار دادن
واج آرایی: «ا»
تکرار: هما.

۲- دل اگر خداشناسی همه در ر خ علی بین ***  به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

معنی: ای دل اگر میخواهی خداوند را به درستی بشناسی، به حضرت علی بنگر. به خدا سوگند که من از طریق علی، خدا را شناختم.
قلمرو زبانی:
دل: منادا
رُخ: چهره
به خدا قسم: به خدا سوگند ]میخورم[، حذف به قرینه معنوی
خدا: به ترتیب در نقشهای «مفعول
قلمرو ادبی:
دل: جانبخشی، مجاز از انسان
دل، رخ: تناسب
واج آرایی (نغمه حروف): «خ»
تکرار (واژهآرایی): خدا، علی.

۳- برو ای گدای مسکین در خانه علی زن ***  که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

معنی: ای گدای تهیدست، نزد امام علی (ع) برو و از او کمک بخواه؛ زیرا او به خاطر بخشندگی و جوانمردی اش، انگشترش را به گدا میدهد.
قلمرو زبانی:
گدا: فقیر، نیازمند
مسکین: بیچاره، تهیدست
کرم: جوانمردی، بخشندگی
را: حرف اضافه به معنای «به»
قلمرو ادبی:
در خانه کسی را زدن: کنایه از یاری خواستن از او
نگین: مجاز از انگشتری
تکرار (واژهآرایی): گدا
نگین پادشاهی به کسی
دادن: کنایه از بسیار بخشنده بودن.
تلمیح: اشاره به انگشتر بخشیدنِ حضرت علی به گدا در حال خواندن نماز (إنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَهُمْ رَاکِعُونَ) سوره مائده، آیه ۵۵.
پیام: بخشندگی و جوانمردی حضرت علی (ع).

۴- به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من ***  چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا

معنی: به جز امام علی (ع) چه کسی به پسرش میگوید که با قاتل من که اسیر توست، خوشرفتاری کن. (= بهجز او کسی نمیگوید…)
قلمرو زبانی:
بیت سه جمله است.
پسر: امام حسن (ع)
قاتل: ابن ملجم مرادی
مدارا: خوشرفتاری، با نرمی رفتار کردن
در این بیت پرسش انکاری به کار رفته است.
که گوید: «که» به معنای چه کسی، ضمیر پرسشی
که قاتل من…: «که» حرف ربط.
قلمرو ادبی:
تلمیح به داستان ضربت خوردن حضرت علی (ع) و سفارش وی به مدارا با ابن ملجم
اسیر: تکرار (واژهآرایی)
واج آرایی (نغمهحروف): «ک»
پیام: گذشت حضرت علی (ع)

۵- به جز از علی که آرد پسری ابوالعجایب  *** که عَلَ م کند به عالم شهدای کربلا را

معنی: به جز علی (ع) چه کسی پسری شگفت انگیز همچون امام حسین (ع) دارد که بتواند شهدای کربلا را در جهان پرآوازه و معرف کند. (جز علی کسی نمیتواند…)
قلمرو زبانی:
بیت دو جمله است.
آرد: به جهان میآورد
پسر: امام حسین (ع)
ابوالعجایب: پدر شگفتیها، بسیار شگفت انگیز
عَلَم: پرچم
(هم آواست با واژه اَلَم: درد)
در این بیت پرسش انکاری به کار رفته است.
که (مصراع نخست): چه کسی، ضمیر پرسشی
که (مصراع دوم): حرف ربط
پسر، شهدا: مفعول.
قلمرو ادبی:
علم کردن: کنایه از سرشناس و نامآور کردن
تلمیح به رخداد کربلا
علم، عالم: جناس ناقص افزایشی (ناهمسان).

۶- چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان ***  چو علی که میتواند که به سر برد وفا را

معنی: از میان پاکبازانی با دوست (=خدا) پیمان دوستی و وفاداری بسته اند، همچون علی چه کسی میتواند وفاداری را به انجام برساند؟
قلمرو زبانی:
«چو» (در مصراع نخست): هنگامی
دوست: دلبر، یار
عهد: پیمان
پاک: کامل، تمام
پاکباز: پاکباخته، آن که همه هستی خود را میبازد.
«چو» (در مصراع دوم): مانند، حرف اضافه
علی: متمم
که میتواند: پرسش انکاری، کسی نمیتواند.
«که» نخست: ضمیر پرسشی، چه کسی
«که» دوم: حرف ربط
عهد و وفا: تناسب.
قلمرو ادبی:
به سر بردن وفا: کنایه از باوفا بودن
واج آرایی: ر

۷- نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت  *** متحیّرم چه نامم شَهِ ملک لافَتی را

معنی: نه میتوانم او را خدا بنامم نه میتوانم او را بشر بگویم، حیرانم و ماندهام که شاه سرزمین جوانمردی را چه بنامم.
قلمرو زبانی:
«ش» در توانمش: مفعول
متحیر: حیرت زده، سرگشته
متحیّرم: متحیّر هستم
مُلک: سرزمین، پادشاهی
شه: شاه (مفعول)
مُلک: سرزمین، کشور
فَتی: جوان
الفَتی: جوانمردی نیست.
قلمرو ادبی:
ملک الفتی: اضافه تشبیهی
شَهِ مُلک لافَتی: استعاره از امام علی (ع)
مصراع دوم: تلمیح به عبارت «الفتی الله علی؛ السیف الله ذوالفقار» (هیچ جوانمردی جز علی نیست، هیچ شمشیری جز ذوالفقار نیست.)
نه، توانمش: تکرار (واژه آرایی)
واج آرایی «ن»

۸- چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم ***  که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را

معنی: چرا من مثل نِی، هر لحظه از شوق او سخن بگویم؛ زیراکه حافظ این آهنگ را بهتر می نوازد و اشتیاقم را بهتر بیان میکند.
قلمرو زبانی:
بیت دو جمله دارد و هر دو به شیوه بلاغی است
چه: چرا
چو: مانندِ، حرف اضافه
نای: نی (متمم)
نوا: سرود، آواز، آهنگ
شوق: اشتیاق
که: زیرا (حرف ربط)
لسان غیب: لقب حافظ شیرازی
بنوازد: مینوازد
نهاد: ۱.من (حذف به قرینه لفظی)، ۲.لسان غیب
نای، بنوازد، نوا: تناسب.
قلمرو ادبی:
مصراع اول: تشبیه، جانبخشی
نای: ایهام تناسب (۱ -گونهای ساز ۲ -گلو که با «دم» دوم تناسب دارد.)
«دَم» (نخست): مجاز از لحظه
«دَم»دوم: سخن (دم، دم: جناس تام یا همسان)
زدن: ایهام تناسب در معنای ساز زدن با واژه «نای» و «نوا» تناسب دارد.
تکرار (واژهآرایی): نوا
واج آرایی (نغمه حروف): «ن».

۹- «همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی ***  به پیام آشنایی بنوازد آشنا را»

معنی: تمام شب امید دارم که نسیم صبحگاهی پیامی از دوست بیاورد و با آن از من دلجویی کند.
قلمرو زبانی:

بیت دو جمله است.
همه شب: سراسر شب، تمام شبها
«آشنا»ی نخست: امام علی (ع)
«آشنا»ی دوم: حافظ
نواختن: نوازش کردن، دلجویی کردن
شب و صبح: تضاد
نهاد: ۱ .من (حذف به قرینه لفظی) ۲ .نسیم صبحگاهی.
قلمرو ادبی:
نسیم: نماد پیامرسانی
تضمین: شهریار، این بیت از شعر حافظ را در ضمن سروده خویش آورده است.
نسیم صبحگاهی آشنا را بنوازد: تشخیص و استعاره
واج آرایی: «ا»، «ن».

۱۰- ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب ***  غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا

معنی: ای شهریار، آواز مرغ یا حق را بشنو؛ زیرا در نیمه های شب، غم درون را به دوست گفتن، بسیار خوشایند است.
قلمرو زبانی:
بیت سه جمله دارد. (بشنو، است، شهریارا)
نوا: سرود، آواز، نغمه
مرغ: پرنده
مرغ یا حق: گونهای جغد که هنگام آواز خواندن،انگارواژه «حق»را تکرارمیکند.
شهریارا: ای شهریار (شهریا: منادا+الفِ ندا)
شهریار: نام هنری، تخلَصِ محمّدحسین بهجت تبریزی.
قلمرو ادبی:
دل شب: اضافه استعاری، میانه شب
دل دوم: مجاز از انسان
دل، دل: جناس تام (همسان).

برای مشاهده سوالات و گام به گام کتاب‌های درسی خود، کافی است نام درس یا شماره صفحه مورد نظر را همراه با عبارت "همیار" در گوگل جستجو کنید.